728 x 90

بهای آزادی - به‌یاد شهیدان قیام ۹۶

«تو همون بشارت هزاره‌ها

صبح رستاخیزِ گل ـ ستاره‌ها

با دم عیسائیِ شکوفه ـ برگ

جسته از هزارهٔ لُجه مرگ!

تویی و ایران و دیو شب‌تبار

تویی و امید این بوم و دیار...

ای که شمع دائم این وطنی!

قصهٔ هزار و یک شب منی

از پسِ هزار هزاره کشتنت

لب خلقی تشنهٔ بوسیدنت...»

 

سالی که گذشت، گذار فصل‌ها و ماه‌هایی با حریق ارغوان بر ستیغ روزهایش بود؛ با شعله‌های شورش، دمادم‌های ستیزش‌ و کاروان هم‌چنان گل سرخ...

این بود سالی از دی تا دی با ۴۰چلچراغ بر رواقی از قیام تا قیام...

بامدادان دی ۹۶‌ کوره‌های دمادم ستیزش بود و انفجار خیزش. گلوله‌های آتشین قیام بود که هوای سربی و سنگین زمستانهای رسوب کرده بر فلات ایران را می‌شکافت و از شهری به شهری سرایت و دوام می‌یافت.

روایت آزادی بر این فلات، هنوز سرگذشت هماره‌ٔ گل سرخ و داستان دشت شقایق است. گل‌های سرخ، شکفته بر پیراهن سپیده‌دمان نسل ناشکیبای عصر استبداد و دشت‌های شقایق روییده بر پیشانی «به‌پای دارنده‌گان شادی در مجری آتشفشانها»...

حکایت آزادی از دی تا دی را ۴۰ستاره بر رواق قیام‌ها روایت کرده‌اند که هنوز هم قصه‌شان در تب و تاب بی‌قرار شهرهای خیزش ادامه دارد.

حکایت آزادی از دی تا دی را فریادهای پیوسته از مشهد تا کرمانشاه و ۱۴۴شهر روایت کردند و گل‌های سرخ و شقایق‌هایش در چهار فصل سال تا هم‌اینک سرایت دادند...

در ۹دی ۹۶ حریق شقایق آزادی را ۶شعله در دورود فروزان داشتند. در همین روز شهر تویسرکان به‌پاخاست و گل سرخی بر سینهٔ سپیده‌دم شکفت. خلق شورشگر فریاد «مرگ بر خامنه‌ای»‌ سر داد و گلوی نعرهٔ یک میهن شد.

در ۱۰دی شهابی در نورآباد درخشید و در پی‌اش دو شعله در ایذه برافروختند و شب و سرمای سربین شیخان شب‌پرست را شکستند.

روز و شب ۱۱دی ۹۶ روایت پروانه‌ها و شمع آزادی‌ست. قصه‌ای همیشه نگاشتنی و چکامه‌ای همیشه سرودنی بر بام و شام میهن شهیدان. شهرهای ایران ردایی از ۳۰گل سوری به بر کردند تا سوگند نبرد برای ستاندن حق آزادی را بر پیکر خویش حک کرده باشند. سنگینی جنایت چنان خشم و فریادی در ایران برانگیخت که حرامیان شب‌پرست شیخ ریا و فقیه دیو‌سرشت، جرأت پذیرش آن را حتی در خیال خود انکار کردند؛ و این فصلی از شکست هیبت اختناق فقاهتی و استبداد دینیِ خمینی و خامنه‌ای شد.

این‌گونه بود و شد که سالی که از دی به دی رسید، در رواق‌های خود هماره از شکست هیمنه‌های سرکوب و اختناق شیخان ریا، نشانه‌ها گذاشت. در پی هر نشانه‌ای شهری به‌پاخاست و گلوله قیامی صفیر کشید. نخستین صفیری که کرباس تیرهٔ دوباندی شیخ را به آتش کشید و افق روشن بی‌تمامیت ولایت فقیه را رقم زد، نفیر راهگشای «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا!» بود.

این‌گونه بود و شد که ۴۰چلچراغ آزادی، سالی دیگرگون از سالیان پیشین را از دی به دی آوردند. اینک افق روشنش پهنای فلات ایران‌زمین را مژدهٔ آزادی می‌دهد. اینک گل‌های برآمده از زایش آن دی شعله‌ور و ماه‌های پسینش، پرتو اتحاد تمام اقشار بر گرد محبوب آزادی را ساطع می‌کنند و می‌پراکنند. در سطور و خطوط هر پرتو آن می‌توان نام و سیمای ۴۰ذرهٔ خورشید را بر پیشانی سپیده‌دمان دید که با آنان تا سپیدهٔ خجستهٔ آزادی در ایران‌زمین هم‌پیمانیم و چکامه‌شان را برایمان می‌خوانند:

«مژده بده مژده بده یار پسندید مرا

سایهٔ او گشتم و او برد به خورشید مرا

پرتو دیدار خوشش تافته در دیدهٔ من

آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا

پرتو بی‌پیرهنم، جان رها کرده تنم

تا نشوم سایهٔ خود، باز نبینید مرا».

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/25bfd5e0-0132-4fc4-9122-3465f7d5146f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات