728 x 90

با یاد مجاهد شهید محمدرضا (امیر) معدنچی (پاینده چی)

مجاهد شهید محمدرضا (امیر) معدنچی (پاینده چی)
مجاهد شهید محمدرضا (امیر) معدنچی (پاینده چی)

محل تولد: -
شغل: دیپلم
سن: 18
تحصیلات: -
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 10-8-1360
محل زندان: -

زندگینامه شهید


مجاهد شهید محمدرضا معدنچی در سال۱۳۴۲ در جنوب تهران به دنیا آمد، و در زمان قیام بهمن‌ماه سال۱۳۵۷ یکی از دانش‌آموزان فعالی بود که در تظاهرات و اعتراضات علیه رژیم شاه خائن فعال بود.

وی پس از انقلاب به مجاهدین پیوست و در تشکیلات انجمن دانش‌آموزان هوادار مجاهدین در جنوب تهران عضو تشکیلات دانش آموزی آن بود.

محمدرضا قبل از ۳۰خرداد جزو میلیشاهای پرشور دانش آموزی بود و فعالیت‌های نظیر پخش نشریه مجاهد، توزیع اعلامیه‌های سازمان و در تبلیغات مراکز تبلیغاتی میلیشاهای مجاهد خلق در خیابان‌ها فعال بود.

اندک مدتی پس از ۳۰خرداد و روز اول مرداد سال۶۰ توسط پاسداران خمینی به همراه تعداد دیگری از همرزمانش دستگیر شد، و در زندان لقب گروه ۵۴نفره گرفته بودند. آنها در اوین به‌طور مستقیم توسط لاجوردی جلاد بازجویی می‌شدند.

محمدرضا در بازجویی‌ها خودش را «امیر پاینده‌چی» معرفی کرد و تا آخر هم به این اسم پایبند بود. اواسط مهر ۶۰ همهٔ گروه ۵۴نفره را به آموزشگاه اوین منتقل کردند. محمدرضا را به سالن ۲ آوردند و به‌مدت ۲۰روز، روزانه او را به سالن ۴ آموزشگاه جهت بازجویی می‌بردند.

به گفته همرزمانش که از زندان رها شده‌اند شکنجه‌گران مزدور آن‌قدر محمدرضا را زده بودند که پاهایش متورم و تاول زده بود.

وقتی از سالن ۴ به سال عمومی ۶ که مختص زندانیان زیر ۲۰سال بود منتقل شد، در آنجا هم به یارانش گفت: «فقط تا این حد قبول کرده‌ام که اسمم امیر پاینده‌چی هست. حتم دارم به‌زودی بیرون خواهم رفت. حالا یا روی قلب مردم یا روی دوش مردم».

منظورش این بود که یا شهید می‌شود و یا به‌دست مردم آزاد خواهد شد، محمدرضا دوشب در آن بند بود و بعد برای همیشه رفت و در حالی که برای او هیچ دادگاهی تشکیل داده نشده بود جاودانه شد.

 

فرازی از وصیت‌نامهٔ مجاهد شهید محمدرضا معدنچی

به‌نام خدا و به‌نام خلق قهرمان ایران/ بسم الله الرحمن الرحیم/ اللهم انصر المجاهدین، الذین قالوا ربنا‌الله ثم‌استقاموا/ اللهم انصر المجاهدین، الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل‌الله باموالهم و انفسهم

خداوندا، مجاهدین را یاری کن، آنها که گفتند پروردگار ما خداوند است و سپس استقامت ورزیدند. خداوندا، مجاهدین را یاری کن، آنهایی که ایمان آوردند و در راه تو جهاد کردند و هجرت کردند و در این مسیر از مال‌ها و جانهای خود گذشتند. پدر و مادرم…شاید وقتی که این وصیتنامه را که حاوی آرمان و هدفی می‌باشد که من تمام عمرم را فدای آن کردم می‌خوانید… شهید شده باشم… به هر حال، من محمدرضا معدنچی، فرزند ۱۸ساله شما بودم که بعد از انقلاب به حقانیت راه پر خون مجاهدین پی بردم و به آن پیوستم.

من در سال۵۸ در خردادماه هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران شدم و از آن روز به بعد تمام سعی و کوششم بر این بود تا بتوانم با بودن در تشکیلات مجاهدین، باری از دوش این خلق بردارم و در جهت رسیدن به جامعهٔ عاری از طبقات گامی بردارم.

پدر و مادر… آیا هیچ فکر کرده‌اید که این چه انگیزه‌یی است که توانسته من را از دامان پر محبت شما جدا کند؟ آیا فکر کرده‌اید که چه نیرویی است که باعث شد جان و مال خود را در قبال این هدف… فدا کنم؟…من به‌خاطر آزادی خلق دربندم می‌باشد که تمام نیرویم را به‌طور خاص در این راه گذاشته‌ام. من به این راه پرشکوه ایمان دارم، ایمان!

محمدرضا هوادار مجاهدین است. اگر دربندش کنید هوادار مجاهدین است و اگر سر از تنش هم جدا کنید باز هم هوادار مجاهدین است. حال بگذار هر روز بکشند، تهمت بزنند، اسیر کنند؛ ولی هرگز نخواهند توانست ایمانها را از بین ببرند. گلولهٔ دژخیمان و مرتجعین هرگز نمی‌تواند خللی در حقانیت راه مجاهدین وارد کند چرا که اصالت و درستی مجاهدین با خون امضاء شده است و هیچکس نخواهد توانست آن را پاک کند.

درود بر بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران، محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن، اصغر بدیع‌زادگان

پیش بسوی جامعه بی‌طبقهٔ توحیدی – ۶۰/۴/۱۸ محمدرضا معدنچی

یادش گرامی و راهش پر روهرو باد

مزار محمدرضا معدنچی در بهشت زهرا قطعه ۹۲ می‌باشد.

 

 

خاطرات


خاطرات یک همبندی محمدرضا از شکنجه‌های که تحمل کرد: «در یکی از شبهای بازجویی در آبانماه سال۶۰، بازجو که حسابی از پایداری محمدرضای ۱۸ساله کلافه شده و در مقابل مقاومتش به زانو درآمده بود، او را به‌حالت قپانی و به‌صورت صلیب‌وار به کمد آویزان می‌کند و پاهایش را هم به کمد می‌بندد و می‌گوید تا صبح همین طوری باش تا آدم شوی.

بعد او را می‌گذارد و می‌رود و چون پای محمدرضا به قفسه بسته شده بود و دستش در حالت قبانی بود در اثر تحمل شکنجه‌های مختلف تا صبح جان می‌بازد و پرنده بی‌قرار روحش پاکش از دیار خاکی ما پرمی‌کشد».

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/de239537-96ff-471d-8788-7a916d9743cb"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات