728 x 90

با یاد مجاهد شهید حمزه مشعوف

مجاهد شهید حمزه مشعوف
مجاهد شهید حمزه مشعوف

محل تولد: -
شغل: شاعر - شغل آزاد
سن: 23
تحصیلات: -
محل شهادت: کردستان
تاریخ شهادت: 14-3-1364
محل زندان: -

زندگینامه شهید


روز سه‌شنبه ۱۴خرداد۶۴ ساعت هفت و ده دقیقهٔ عصر یکی از پایگاههای پیشمرگه‌های مجاهد خلق در حوالی بانه از دو نقطه مورد تهاجم وحشیانه‌ٔ پنجاه تن از مزدوران تا دندان مسلح خمینی ضدبشر قرار گرفت.

۱۵پیشمرگه مجاهدی که در این پایگاه مستقر بودند، پس از درگیری به سوی ارتفاعات عقب‌نشینی می‌کنند تا از آنجا و از موضعی مناسب بتوانند پاسخ آتشِ جلادان خمینی را بدهند. در حین درگیری مجاهد شهید حمزه مشعوف (کامران) پس از آن که به وسیله رگبار گلوله‌های مزدوران زخمی می‌شود...

همرزمان پیکر بیهوش و نیمه‌جان او را برای مداوا به محل دیگری انتقال می‌دهند، اما معالجات مؤثر واقع نمی‌شود و کامران پس از ساعتی برای همیشه چشم از جهان فرو می‌بندد و به خیل شهدای مجاهد خلق می‌پیوندد.

پیشمرگه مجاهد شهید حمزه مشعوف (کامران) در سال۱۳۴۱ در رودسر متولد گردید. او بعد از انقلاب ضدسلطنتی، فعالیت‌های سیاسی خود را آغاز کرد و پس از پایان دوران دبیرستان به‌طور حرفه‌یی به صفوف مجاهدین خلق پیوست.

در فاز سیاسی او با برپایی محل‌های تبلیغات خیابانی و فروش نشریه، فعالیت در جریان انتخابات و کاندیداتوری برادر مجاهد مسعود رجوی، پخش و تکثیر اعلامیه، جمع‌آوری کمکهای مالی، تهیه امکان استقرار و خانه و نیز به‌عنوان پیک ارتباطی بین رودسر و شلمان و… با تمام نیرو و توانش در جهت اهداف انقلابی و توحیدی مجاهدین تلاش کرد.

پس از ۳۰خرداد سال۶۰ حمزه نیز چون هزاران مجاهد دیگر به میدان نبرد انقلابی با خمینی ضدبشر شتافت تا این‌که در تیرماه ۶۰ حین یک مأموریت سازمانی در جاده‌ٔ شلمان ــ رودسر دستگیر و به زندان افتاد.

او طی مدتی که در زندان لنگرود و رودسر در صفوف مجاهدین اسیر بود، دمی از فعالیت و تلاش باز نایستاد.

پس از رهایی از زندان حمزه بلافاصله با عزمی صدچندان به مبارزه روی آورد، او ابتدا در یک هسته مقاومت مجاهد خلق فعالیت‌هایش را شروع کرد و پس از مدتی به دستور سازمان به کردستان رفت و به پیشمرگه‌ها مجاهد خلق پیوست.

پیشمرگه مجاهد شهید حمزه مشعوف (کامران)، پس از گذراندن دوره‌های آموزشی لازم و پس از ماهها جنگ و ستیز با پاسداران سرکوبگر خمینی، به‌شهادت رسید. پیکر وی پس از شهادت، توسط یارانش با مراسم نظامی به خاک سپرده شد.

حمزه قلبی پاک و بزرگ و لبریز از عشق به خدا و خلق داشت، و نسبت به همرزمانش همواره از عشق و ایثار لبریز بود. او در یکی از گزارشهایش خطاب به مسئولان چنین نوشته است: «من رسالت خود را در این مقطع درک کرده‌ام و با این دید که بایستی هر چه در توان دارم از انجام این مسئولیت عظیم شانه خالی نکرده و درجا نزنم، و در این راه پا می‌گذارم و در همین رابطه نقاط قوت و ضعفی هم دارم.

تنها نقطه قوتم این است که این را می‌دانم که باید این رسالت را که بر دوشم نهاده شده، مسئولانه برخورد کرده و فعال باشم و برای انجام مسئولیت‌های بیشتر مایه بگذارم و تزلزلی در خود راه ندهم، زیاد کار کنم و کم استراحت نمایم، هیچ فکری جز انقلاب و رهایی خلقمان از چنگال اهریمن جماران نداشته باشم.

از مجاهد شهید حمزه مشعوف سروده‌هایی نیز به یادگار مانده است.

یادش گرامی باد

حمزه مشعوف

 

نامهٔ پیشمرگهٔ مجاهد شهید حمزه مشعوف (کامران)

 

به رهبری نوین سازمان در رابطه با انقلاب ایدئولوژیک

بنام خدا

و

بنام خلق قهرمان ایران

بنام فرخنده‌ٔ انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان

و

بنام سردار شهید خلق موسی

و سمبل زن انقلابی مجاهد اشرف

الذین قال لهم الناس ان‌الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالواحسبنا‌الله و نعم‌الوکیل. آنانکه گفتند بدیشان مردم که مردم بسیج کردن برای شما، پس بترسیدشان پس ایمانشان به راهشان فزونی یافت و گفتند بس است ما را خدا و چه خوب کارزاریست.

این انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان به مجاهدین خلق و به خلق‌های ستمکشیده‌ٔ ایران مبارک باد. برادر مجاهدم مسعود و خواهر مجاهدم مریم، رهبران آزادی و انقلاب ایران

سلام و درودهای گرم و انقلابیم را بپذیرید. امیدوارم که خداوند نیرو و قوّت دوش‌هایتان را برای حمل مسئولیت‌های سنگین و رسالت توحیدی و انقلاب‌تان فزونی بخشد.

تاریخ خونفشان اسلام انقلابی پیوسته با پایمردی و راهبری پیشوایان سازش‌ناپذیر و سرخش که مرزهای حماسی را درنوردیده و جهش‌های بن‌بست شکنانه‌ٔ ایدئولوژیک و سیاسی را در عصر خویش خلق نموده‌اند، قرین می‌باشد.

در عصر کنونی، دجال ضدبشری هم‌چون خمینی جلاد[و] دیگر جریانهای و طیف‌های ضد‌تکاملی، سعی در توقف و سکون آهنگ تکامل دارند و کمر به نابودی حرث و نسل و تمامی استعدادات شکوفان مردم جهان بستند. خمینی سفاک و پلید می‌رفت که اسلام پاک و انقلابی محمدی را برای لااقل یک دوران تاریخی، به محاق فرو برد [و] تحت نام اسلام، حاکمیت قرون وسطائی‌اش را تثبیت نماید…

تصمیم فرخنده و انقلابی و بن‌بست‌شکنانه‌ٔ شخص شما که به حق ادامه عزم و اراده‌ٔ همان مصلحین و راهبران سرفراز تاریخ تشیع است، رؤیاها و اهداف شوم و ضدبشری خمینی و اعوان و انصارش را نقش بر آب می‌سازد و امحاء هر گونه استثمار و استبداد را تضمین می‌نماید چرا که در چنین شرایطی بایستی با پشتوانه‌ٔ عظیم و مستحکم ایدئولوژیک به جنگ با پلید‌ترین دجالان تاریخ، خمینی ضدبشر، رفت تا آنان را محو نمود. برادر مسعود و خواهر مریم؛

من یک پیشمرگه‌ٔ مجاهد خلق هستم. این جهش عظیم ایدئولوژیک و اقدامات پس از آن مرا دگرگون کرد به‌طوری‌که شاید هرگز به این مرحله از شناخت خود و رهبری نمی‌رسیدم. من ابتدا با انگیزه‌ٔ ایدئولوژیک به سازمان جذب شدم اما تا این اندازه از درک ایدئولوژیک که امروز رسیدم نرسیده بودم و به عظمت و توانمندی ایدئولوژیکی سازمان پی نبرده و بهای کافی نداده بودم… . اما [با] این جسارت انقلابی و دوران‌ساز (انقلاب ایدئولوژیک) بذری آتشین و پر ثمر در باغستان مطهر مجاهدین کاشته شد که هم‌اکنون برکت آنرا به‌صورت آتشی از انقلاب و سمت‌یافتگی مستحکم مبارزاتی در تمامی اعضا و نیروهای سازمان به عینه می‌بینم و براستی هم به‌قول شما، ما یک سازمان خطرناک برای دشمنانمان شده‌ایم و این آتش در برآیند خود جهانی را فروزان خواهد نمود.

شما با ایثار و فدای خود به ما آموختید که چگونه انواع تهمتها و دردها و فشارها‌ی طاقت‌فرسا را تحمل کنیم و احساس می‌کنم که فرسنگ‌های بیشمار با خمینی فاصله دارم و [با] رنج‌ها و آلام خلق به اندازه‌ٔ تار مویی فاصله ندارم.

در این رابطه اصول انتقاد و انتقاد از خود، نظم آهنین، اعتماد برادرانه و مفهوم مسئولیت‌پذیری را هر چه بیشتر درک می‌کنم و بصیرت و ضمیرم روشن‌تر شده تا حدی که می‌توانم رهبری نوین و ممتاز و سمبلهای خلف ایدئولوژی سازمان (مسعود و مریم) را بهتر ببینم و بشناسم.

برادر مسعود و خواهر مریم؛

من یک جان ناچیز دارم که آنرا فدیه خدا و خلق و رهبری نوینم می‌کنم باید این پشتوانه گرانقدر سازمان را حفظ و حراست نمود و بواقع هم اگر کسی رهبری نوین سازمان را درک نکند و نشناسد، به درک اسلام انقلابی که مجاهدین پرچمدار آن هستند نایل نخواهند آمد.

حال من اگر یک روز و یا یک ساعت از روابط به‌غایت سالم تشکیلاتی سازمان جدا گردم بی‌روح و فسیل خواهم شد.

در چنین روابطی است که می‌توان مفهوم فدا و ایثار و مسئولیت‌پذیری را درک کرد و یک انسان وارسته و رستگار شد چرا که جز با فدا و ایثار و مبارزه‌ٔ جدی با تمایلات خمینی‌گرایانه نمی‌توان خمینی را سرنگون کرد. پس مرگ بر خمینی

مرگ بر خمینی

درود بر رجوی (مسعود و مریم)

زنده‌باد صلح و آزادی

۶۴/۲/۱۱

حمزه مشعوف (کامران) کردستان

 

وصیتنامه مجاهد شهید حمزه مشعوف

 

وصیتنامهٔ مجاهد شهید حمزه مشعوف

 

بنام خدا

و

بنام خلق قهرمان ایران

و

بنام سردار کبیر خلق

موسی خیابانی و سمبل زن انقلابی مجاهد

شهید اشرف ربیعی

«یهدی به‌الله من‌اتبع رضوانه سبل‌السلام و یخرجهم من‌الظلمات الی‌النور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم». (مائده ۱۶)

خداوند به آنانی که به اصول و قواعدش تابعیت دارند و به آن پایبند هستند هدایتشان می‌کند و آنانرا از جهل و تاریکی‌های دوران بسوی نور و روشنایی و بصیرت به اذن خدشه‌ناپذیر خود در جهت و مسیر اصولی که همانا مسیر پیشرفت و تکامل است، رهبری می‌کند.

من حمزه مشعوف دارای شمارة شناسنامه‌ٔ ۶۲۶۹ در روستای چینی‌جان رودسر متولد شدم و در حالی این وصیت‌نامه را می‌نویسم که به‌لحاظ روانی و جسمی سالم بوده و با آگاهی و اراده‌ٔ کامل به نوشتن آن مبادرت ورزیدم.

به اعتقاد من وصیت کسی که با عقیده‌اش زندگی می‌کند و تمامی هستی و توان خود را در سمت توحید و یگانگی می‌گذارد، چه می‌تواند باشد جز پیام و تذکار مقاومت و رهایی از ستم اجتماعی و تاریخی میهن خونبارمان ایران.

ما در شرایط بسیار حساس و خطیری از مبارزه در میهنمان ایران با یکی از پلید‌ترین جنبندگان روی زمین که ارزش‌ها و مقدرات والای یک خلق را با ستم‌بارترین شیوه‌ٔ حاکمیت خود به زنجیر و اختناق کشیده به‌سر می‌بریم.

در یکطرف فضای خونین میهن، رژیمی است که برای ادامه حیات ننگین خود تمامی شیوه‌های رذالت و ددمنشی را که فوق جنایات واقع شده در تاریخ است بکار می‌گیرد، و طرف دیگر آن اختران تابناک و فروزنده برای کسب آزادی و استقلال میهن خود سر از پا نمی‌شناسند، و مقاومتی شورمند و تاریخی را با یکی از خون‌ریز‌ترین اهریمنان خمینی ضدبشر ادامه می‌دهند.

آری، این نسل اراده کرده که این دجال ضدبشر و دار و دسته‌ٔ خونخوارش را بسوزاند و خاکسترش را به باد دهد، و براستی آیا کسی را یارای مقابله و ستیز با این نسل خونین‌پیکر... می‌باشد؟ هرگز، هرگز.

من با اعتقاد به مکتب رهائیبخش و توحیدی اسلام راستین که مجاهدین خلق پرچم تاریخی خونرنگ آنرا با خون سرخ خویش حراست می‌کنند؛ ... در صفوف مقدم نبرد به رهبری این سازمان به مبارزه می‌پردازم.

هم‌چنین مواضع و خط مشی‌های مجموعاً درست و انقلابی سازمان مجاهدین خلق ایران را به‌خصوص که در مراحل حساس کنونی اتخاذ کرده‌اند ستایش می‌کنم، و با تمام وجود خود از این دستآوردهای درخشان دفاع می‌کنم و در جهت پیشبرد آن کوشا خواهم بود.

برادران و خواهران دلیر؛ در پرتو مقاومت حماسی و دوران‌سازی که این نسل استوار در برابر ضدبشرترین رژیم تاریخ از خود نشان دادند، مطمئن باشید این دار و دسته جنایتکار و آدمکش تا به ابد از صحنه تاریخ محو خواهند شد و آنگاه خورشید رهایی و پیشرفت در این سرزمین طالع خواهد گشت که صلح، رحمت و آزادی، را به ارمغان می‌آورد، و سازمان مجاهدین خلق ایران بر روی آهنگ تکامل گام برمی‌دارد و هرگز هم نابود نخواهد شد و هم‌چنان نو و بالنده خواهد بود.

به این ترتیب مبارزه انقلابی... در این عصر در کادر سازمان مجاهدین خلق که پیچیده‌ترین و متکامل‌ترین پدیده است معنی می‌دهد و بس.

«و ما کان قولهم الا ان قالوا ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فی‌امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی‌القوم الکافرین» (آل عمران ۱۴۷)

و نبود پیام و سخن ایشان (مجاهدین خلق) جز آن که گفتند پروردگارا بیامرز گناهان (اشتباهات تاکتیکی) ما را و از چپ‌روی و راست‌روی مصونمان بدار و ما را در مبارزه‌ٔ انقلابی... که پاسخگوی این مرحله از نبرد ما علیه خمینی ضدبشر است یاری ده و قدم‌هایمان را استوار گردان.

به این ترتیب به چشم‌انداز روشن فردای ایران که نوید آزادی و رهایی از قید و بندهای استثمارگرانه و ضدتکاملی و تحقق آرمان توحیدی همه‌ٔ زحمتکشان و ستمکشان (جامعه‌ٔ بی‌طبقه‌ٔ توحیدی) [است]، یقین داریم.

آری خلق قهرمان ایران هم‌چون آتشفشان خاموشی است و آنگاه که به فعالیت افتد سیل مذابش هر نیروی ضدتکاملی را در خود ذوب و خاکستر خواهد نمود، و این داستان انفجارِ خشم خلق است که خصم ستمگر را از آن گریزی نیست.

اکنون من... را چون بذری در وجودم می‌کارم و آنگاه که جوانه زند با عصاره شور و اشتیاقم نمو می‌دهم و در هر موقعیت و شرایطی میوه و ثمره‌اش را از آن می‌چینم.

 

پیشمرگه‌های مجاهد خلق بهنگام مراسم نظامی در مزار مجاهد شهید حمزه مشعوف

پیشمرگه‌های مجاهد خلق بهنگام مراسم نظامی در مزار مجاهد شهید حمزه مشعوف

 

 

سروده‌ای از مجاهد شهید حمزه مشعوف

(کامران)

 

در فراخنای شب

در فراخنای این شب سرد مغزهای منجمد،

قلب‌های بی‌تپش

آوازهای آوازهای مرگ را زمزمه می‌کنند

  و محاط گران شب 

هماره با سرانگشتی خون‌ریز

گلوگاهِ نوباوگان سپیده را می‌فشارند

 آه کدام قطعه از سرزمین

فریادی‌ست بر اعماق ستم

و ساقه‌ٔ خشکِ کدام سرود

 بر اندامِ گرم و بی‌قرار سحر خواهد شکفت

و زمزمه‌ٔ ترسیم کدام واژه در بستر سبز امید نقش خواهد بست.

**

 در برودت زنجیر و زخم

 در کشتزار نفرت و رزم

 بذرهای سرخ و سرفراز

مغزِسرد مغز سرد زمین را می‌کاوند

 و آفتاب سوزان التهاب خلق

 از فراز قله‌های خشم

 میلاد شفق‌های محبوس را مُبشّرند

 آن خستگانِ راه

در گستره‌ٔ تارهای اختناق خصم

وزندگان را خشنود و خموش.

 بر بام دردهای ضخیمِ خویش مسرورند

 و فردای آنان

امید

و

فتح

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/680f44f1-64fd-40ad-9a65-4b91a5210f09"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات