زندگینامه شهید
مجاهد شهید خدیجه «نسرین» مسیح در سال۱۳۴۲ در خانوادهای نسبتاً مرفه، مذهبی و مخالف رژیم ستمشاهی به دنیا آمد و پدرش از بازاران مورد اعتماد در بازار تهران بود.
وی به همراه پدر در جریان انقلاب ضدسلطنتی فعال بود و در راهپیمایی و تظاهرات ضد شاه شرکت میکرد.
از جمله فعالیتهای او شرکت در حمله به پادگان لویزان بود که در روزهای آخر قیام مردم قیامکننده به آن حمله کرده و آنرا به تسخیر خود درآوردند.
پس از انقلاب در راستای ترویج و تبلیغ اهداف سازمان در انجمن دانشآموزان هوادار سازمان در دبیرستان انوشیروان دادگر در تهران فعالیت میکرد.
وی از بستگان مجاهد شهید محمد مصباح از اعضای سازمان و از زندانیان سیاسی شاه زمان شاه بود، که در جلسات سیاسی که توسط محمد برگزار میشد، شرکت کرد و با اسلام اصیل و انقلابی که سازمان مجاهدین آنرا نمایندگی میکرد آشنا شد.
وی بعد از شناخت نسبت به مبارزه انقلابی مجاهدین در ارتباط با نهاد دانش آموزی سازمان شروع به فعالیت و در دبیرستان محل تحصیلش اطلاعیهها و نشریات وابسته به سازمان را پخش میکرد. وی همچنین درفعالیتهای تبلیغی مجاهدین در خیابانهای مختلف تهران شرکت داشت.
وی درعینحال که ظاهری آرام داشت اما سرشار از انگیزههای انقلابی برای مبارزه با رژیم خمینی بود که انقلاب ضدسلطنتی و رهبری آنرا ربوده بود.
یکی از همرزمان او در زمینه شخصیت انقلابی نسرین میگوید: «اولین بار که با نسرین آشنا شدم در دبیرستان انوشیروان بود او چهره آرام و مهربانی داشت اما خیلی پرشور و فعال بود و از نفرات شورای دبیرستان بود... بعد از انقلاب در فاصلهٔ کوتاهی که زمینهٴ انجام فعالیتهای سیاسی در جامعه و از جمله دبیرستان خودمان راه افتاده بود آنجا فهمیدم که نسرین هوادار سازمان مجاهدین خلق است و از این طریق بود که من هم سازمان رو شناختم. نسرین جزو نفرات اصلی تأسیس انجمن دانشآموزان مسلمان در دبیرستانمون بود».
همین خواهر زمانی که قصد داشته با سازمان ارتباط برقرار کند از آنجایی که نسرین مسئول انجمن هوادار سازمان در دبیرستان بوده به او و مجاهد شهید فریبا مهدیزاده مراجعه میکند. نسرین خطاب به او جملاتی میگوید که مضمون آنها این بوده که راه سخت است و باید انتخابش از روی آگاهی و اشراف باشد و با آگاهی کامل مسیر سخت مبارزه را انتخاب کند.
به گفته یکی از همرزمانش نسرین دختری با استعداد، منضبط، دقیق و جدی بود، وی چندین بار توسط مدیر و ناظم دبیرستان انوشیروان دادگر احضار شده بود که دست از فعالیت بردارد، و گرنه از مدرسه اخراج میشود. اما نسرین دستبردار نبود و از آنجایی که جزو شاگردان ممتاز بود نمیتوانستند او را اخراج کنند.
در فاز سیاسی نسرین مدتی در ارتباط فعال با نهاد دانش آموزی سازمان بود و در کلیه تظاهرات و اعتراضات علیه رژیم خمینی شرکت میکرد. در سال۵۹ بهعنوان یک کادر حرفهیی سازمان از بخش دانش آموزی به بخش اجتماعی منتقل شد.
در تظاهرات ۲۵شهریور سال۶۰ بههمراه مجاهد شهید فاطمه مصباح که دخترعمة او بود، دستگیر و به بازداشتگاه کمیته منتقل شد. صبح روز اعدام فاطمه با هم صبحانه خورده بودند، اما همان شب دستِ تقدیر صفحه دیگری را رقم زد، فاطمه شهید شد، اما از آنجایی که اطلاعات نسرین لو نرفته بود، با دادن آدرس یک خانهٔ محمل به پاسداران آنها را فریب داد و از زندان آزاد شد.
نسرین قهرمان پس از آزادی مانند سایر اعضای خانوادهاش و دور از آنها همراه با همسر مجاهدش اکبر مصباح به زندگی مخفی در پایگاههای سازمان روی آورد.
در زمینه رویکرد مجاهدی و انقلابی او در شرایط سخت مبارزه پس از ۳۰خرداد خواهر مجاهدش نقل میکند «یک بار طی نامهیی خطاب به پدر چند آیه قرآن و یک خطبه نهج البلاعه را به او هدیه کرد و سفارش کرد «در مبارزه محکم باش و راه را ادامه بده».
سرانجام پایگاه این شیرزن مجاهد خلق در در ۱۲اردیبهشت سال۱۳۶۱ در خیابان سمنگان در منطقه نارمک به محاصره پاسداران خمینی درآمد، اما نسرین قهرمان که تنها نفر در این پایگاه بود صحنه دلاوری و جنگاوری خود کرد و با پاسداران خمینی رزمی جانانه کرد.
آری نسرین قهرمان یک تنه در مقابل حمله مزدوران ایستاد، و سرانجام مزدوران پیکر غرقه به خون او را از پایگاه خارج کردند و در ناباوری تمام بر روی بیسیم گفتند: «۷ نفر دیگر فرار کردند».
آنها از ابتدای نبرد تا پایان فکر میکردند با ۸مجاهد خلق روبهرو هستند. حال آن که تنها یک مجاهد ۱۹ساله در آن پایگاه میجنگید و بس!
خاطرات
تصاویر یادگاری
نفر سمت راست نسرین مسیح ونفر سمت چپ فاطمه مصباح
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org