زندگینامه شهید
مجاهد شهید سید حسین معصومی در دیماه ۱۳۴۲ در یک خانوادهٔ نسبتاً فقیر در تبریز متولد شد، چند سالی نگذشته بود که همراه خانوادهاش از تبریز به شیراز رفتند و خانهیی در جنوبیترین قسمت شهر اجاره کردند. رنج و مصیبت مردم این مناطق محروم حسین را به فکر مبارزه برای آزادی این مردم انداخت و در جریان انقلاب ضدسلطنتی همراه با جوانان شیراز در مبارزه علیه شاه شرکت کرد.
پس از انقلاب او به جرگه میلیشیای مجاهد خلق پیوست و فعالیتهایش در جهت افشای چهره کریه خمینی و رژیمش را در ارتباط با سازمان مجاهدین خلق آغاز کرد. او در زمینه پیوستن به سازمان گفته است: « من بهخاطر آرمانهای توحیدی مجاهدین به سازمان مجاهدین خلق پیوستم و در راه این آرمانهای توحیدی جان خود را خواهم داد».
یکی از همرزمان حسین در رابطه با ویژگیهای انقلابی این شهید مجاهد خلق میگوید: «حسین دو ویژگی برجسته داشت، یکی صداقت بیاندازه بود که باعث جلب اعتماد دیگران و ایجاد صمیمیت میشد، یکی هم ساده زیستی بود. در ۳ ماهی که با او بودم فقط از یک پیراهن استفاده میکرد، شبها آن را میشست و روزها میپوشید. چرا که همهٔ پول و امکاناتی که داشت را در راه مبارزه گذاشته بود. حتی پول کمی هم که بهعنوان هفتگی از خانوادهش میگرفت به سازمان کمک میکرد. هیچ وقت چیزی برای خودش نمیخواست».
حسین قهرمان در مقابله با مزدوران چماقدار خمینی در حمله به جلسات سازمان و مراکز تبلیغاتی خیابانی میلیشیاهای مجاهد خلق بیپروا و استوار بود، و این استواری و مقاومت او در برابر اوباش و چماقدارهای خمینی معروف بود. وقتی ایادی رژیم، با ژ-۳ و چماق و باتون و سنگ حملهور میشدند، مثل کوه میایستاد و یک قدم هم عقب نمینشست.
حسین معصومی، شبانهروز برای شناساندن کاندیدای نسلِ انقلاب، مسعود رجوی، تلاش کرد و در این گیرودار بود که دستگیر شد و به زندان افتاد.
همرزم مجاهدش در خاطراتش از برخورد حسین در زندان میگوید: «در زندان بازجوها همهٔ تلاششان این بود که حسین را از ادامهٔ این راه منصرف کنند. مثل همهٔ مرتجعین خودشان را نمایندهٔ اسلام میدانستند. شنیدم که به او گفته بودند «به اسلام برگرد!»، اما حسین قاطعانه به آنها جواب داده است «من در این راه آگاهانه پا گذاشتهام. ما برای پول و مقام مبارزه نمیکنیم. آیا شما فکر میکنید همیشه بر مسند قدرت خواهید ماند؟! فکر میکنید تا کی خورشید پشت ابرها خواهد ماند؟! و تا کی مرتجعین میتوانند به عوامفریبی ادامه دهند».
یکی از همکلاسیهای حسین شهید در مورد فعالیتهای او در دبیرستان نقل میکند: «حسین در دبیرستان هم آرام و قرار نداشت و برای او دبیرستان سنگر جدیدی برای مبارزه با ارتجاع خمینی بود. چندین بار به اخراج از مدرسه تهدیدش کردند اما گوشش به این حرفها بدهکار نبود. تا اینکه بالاخره مدیر دبیرستان اخراجش کرد و همه فکر میکردند حسین حداقل یک مدت کنار میکشد، اما دیدیم که نه تنها فعالیتهایش را کم نکرد، بلکه سراغ بچههای محل رفت و ذرهیی عقب نکشید.
حسین خودش را در برابر مبارزه، مردم و شهدا خیلی مسئول میدانست و همیشه میگفت «هرگز نباید گذاشت خون نسرین رستمیها، ذاکریها و هزاران شهید گلگونکفن خلق پایمال شود. ما باید راه آنها را تا به آخر ادامه دهیم و یک آن از فکر مبارزه غافل نباشیم».
حسین در روز ۳۰خرداد ۶۰ به عهدش با شهدای راه آزادی، نسرینها و ذاکریها وفا کرد. روزی که با فدای خون دهها میلیشیای خونین بال زمانش رسیده بود
مجاهد قهرمان سید حسین معصومی در روز ۳۰خرداد ۶۰ هدف گلولههای پاسداران خمینی قرار گرفت و بهشهادت رسید.
فرازی از وصیتنامهٔ مجاهد شهید سید حسین معصومی- ۲۳خرداد
به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران و به نام شهیدان خلق که در راه آزادی خلقهای تحت ستم جهان جان دادند و به امید پیروزی خلق…من سید حسین معصومی، فرزند سید محمود به شمارهٔ شناسنامهٔ ۶۱۴ صادره از تبریز، با آگاهی کامل و با دیدی وسیع که از سازمان مجاهدین خلق ایران دارم، تنها و تنها آن را و ایدئولوژی آن را پذیرا شدم و با جان و دل در راه آرمانهای به حق سازمان مجاهدین خلق ایران قدم گذاشتم. به امید نابودی ارتجاع…درود بر سازمان مجاهدین خلق ایران. مرگ بر ارتجاع.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org