زندگینامه شهید
ابراهیم معصومی در سال ۱۳۳۷، در آبکنار بندر انزلی متولد شد؛ تحصیلاتش را در همانشهر تا گرفتن دیپلم برق سپری کرد. وی در جریان اعتراضات مردمی بر علیه دیکتاتوری شاه خائن در سال ۱۳۵۷، فعالانه شرکت داشت و همان زمان با نام و آرمان سازمان مجاهدین آشنا گردید.
او پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، جزو اولین هواداران سازمان در آبکنار بود که بههمراه مجاهد شهید علی داوودی، جنبش ملی مجاهدین را در آبکنار راهاندازی کردند.
ابراهیم بهعنوان میلیشیایی پرشور در همه صحنههای مسئولیت از فروش نشریه و راهاندازی دکه کتابفروشی گرفته تا فعالیتهای تبلیغی و حضور در تظاهراتهای افشاگرانه علیه سیاستهای سرکوبگرانه ارتجاع حاکم، شرکت داشت.
وی در انجام مسئولیتها و تعهداتش بسیار جدی و مایهگذار بود. جسارت و شجاعت وی در ایستادگی در برابر یورش چماقداران و مزدوران ارتجاع زبانزد همرزمانش بود. ضمن اینکه بهدلیل فروتنی و روحیه صمیمی، مورد احترام، آشنایان و دوستان و همرزمانش قرار داشت.
ابراهیم در تظاهرات بزرگ و سراسری سازمان در اعتراض به سرکوب کامل آزادیها از سوی خمینی، در۳۰ خرداد ۱۳۶۰، از مسئولان راهاندازی تظاهرات در شهر خودشان بود.
وی پس از برگزاری تظاهرات و سرکوب خونین آن با فرمان خمینی و آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی، به مبارزه مخفی روی آورد و به عضویت واحدهای عملیاتی مجاهد خلق درآمد و در پایگاههای جنگل مستقر گردید.
در مردادماه ۱۳۶۰، شبهنگام، واحد عملیاتی آنها در جنگل در محاصره پاسداران قرار گرفت که با رشادت تمام با انبوه پاسداران درگیر شدند. فرمانده واحد عملیاتی بهشهادت رسید و ابراهیم که از ناحیه صورت مورد اصابت گلوله پاسداران قرار گرفته بود، دستگیر شد و بلافاصله توسط پاسداران خمینی به بیمارستان طالقانی تهران اعزام شد تا بتوانند او را برای گرفتن اطلاعاتش، زنده نگه دارند.
ابراهیم در بیمارستان با وجود جراحت سنگین، با کمک پرستاران هوادار سازمان، قصد فرار داشت که در آخرین گام پاسداران متوجه شده و او را بهمدت ۶ ماه در خانههای امن سپاه تحت شکنجههای وحشیانه قرار دادند.
پس از آن وی را به زندان اوین و از آنجا به زندان چالوس و سپس به زندان رشت منتقل کردند.
ابراهیم که در تمام دوران زندان و شکنجه با هوشیاری انقلابی هویت خودش را مخفی نگاه داشته بود و دژخیمان حتی اسم واقعی او را نمیدانستند، در زندان رشت، مورد شناسایی یک خائن خودفروخته قرار گرفت و بلافاصله به زندان بندر انزلی منتقل گردید و مجدداً زیر شکنجههای سنگین قرار گرفت.
وی در سال ۱۳۶۱، با طرحی حماسی و جسورانه، همراه با یکی از همرزمانش مجاهد شهید حسن عزیزیان، در تاریکی شب به دریا زد و از زندان بندر انزلی فرار کرد و به اصفهان رفت.
ابراهیم که در میان همرزمانش با عنوان «فرمانده صدور» شناخته میشد، در مورد فرار حماسی در آن شب طوفانی گفته بود: «ناخدا در دل تاریکی شب با فانوس دریایی مسیر خودش رو پیدا میکنه، الآن بقیه زندانیان هم متوجه شدند که مسیر هست و نور امید بهداخل سلولها منتقل شد و زندانیان چه زن و مرد بسیار خوشحال بودند... ساعت ۱۰ وقتی آژیر زندان موقع آمارگیری به صدا درآمد، ما صدا را میشنیدیم و از اینکه چه داغی بردل دشمن گذاشتهایم میخندیم...» .
انتشار خبر فرار قهرمانانه آنها در شهر، موجب شادی مردم و خشموکین پاسداران و زندانبانان شد. مزدوران رژیم میخواستند به هر ترتیب شده او را زنده دستگیر کرده و بههر قیمت به ندامت بکشانند تا تأثیرات مثبت اجتماعی فرارش از زندان را خنثی سازند.
سرانجام، روز ۲۰ آبان ۱۳۶۱، پایگاه محل استقرار او و حسن عزیزیان در همایونشهر اصفهان، توسط یک خائن خودفروخته مورد شناسایی قرار گرفت و به محاصره پاسداران خمینی درآمد.
دهها تن از مزدوران سپاه اصفهان و چند مزدور از سپاه بندر انزلی پایگاه را مورد تهاجم قرار دادند. ابراهیم و همرزم مجاهدش به مقاومتی جانانه دست زدند.
سرانجام ابراهیم پس از رزمی جانانه و تن به تن، در اقدامی غافلگیرانه، خودش را از پنجره به بیرون پرتاب کرد که همزمان مورد شلیک پاسداران قرار گرفت و سرفرازانه بهشهادت رسید و بدین ترتیب این مجاهد جسور و پاکباز، به خیل عظیم شهدای مجاهد خلق پیوست.
همرزم مجاهدش حسن عزیزیان نیز دستگیر و در دیماه همان سال به جوخه اعدام دژخیمان خمینی سپرده شد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید