728 x 90

به یاد گل سرخ، مجاهد شهید علی مقراضی

مجاهد شهید علی مقراضی
مجاهد شهید علی مقراضی

محل تولد: قائن
شغل: دانش آموز
سن: 18
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: بیرجند
تاریخ شهادت: 21-8-1360
محل زندان: -

زندگینامه شهید


مجاهد شهید علی مقراضی متولد سال۱۳۴۲ در قائن بود، او در جریان انقلاب ضدسلطنتی به همراه تعدادی از یارانش یک هسته تبلیغاتی و مبارزاتی راه انداخت.

به گفته یکی از همرزمانش در مدرسه برای او و سایر دانش‌آموزان الگو بود، به همین دلیل تأثیر به‌سزایی روی تعدادی از همرزمانش داشت، و پس از این‌که با سازمان مجاهدین ارتباط برقرار کرد آنها را نیز جذب سازمان نمود.

علی در اوایل سال۵۸ همراه با یارانش انجمن جوانان مسلماً قائن (هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران) را تشکیل داد، که پایه‌یی برای شکل‌گیری انجمن دانش‌آموزان مسلمان قائن بود.

چماقداران وابسته به رژیم خمینی که نمی‌توانستند شاهد شکل‌گیری تشکیلات هوادار سازمان در شهر باشند، همواره علی و یارانش را مورد اذیت و آزار قرار می‌دادند.

اما آنها عزمشان برای مبارزه جزم‌تر می‌شد و علی در سال۵۹ که سال چهارم تجربی بود، ترک‌تحصیل کرد و به‌طور حرفه‌یی تمام وقتش را صرف مبارزه در جهت پیشبرد اهداف سازمان مجاهدین خلق ایران کرد.

علی قهرمان تا سرفصل سی خرداد به‌طور تمام‌عیار و حرفه‌یی مبارزه افشاگرانه علیه رژیم خمینی را ادامه داد، و در این رابطه مورد اذیت و آزارهای بسیاری قرار گرفت.

بعد از قیام سی خرداد او پا به عرصه جدیدی در مسئولیت‌پذیری گذاشت، و در هیأت فرمانده‌ای توانا وارد نبردی بی‌امان با پاسداران ظلمت و تباهی شد.

او در جریان یکی از فعالیت‌های انقلابی و درگیری با پاسداران دستگیر و به زندان بیرجند منتقل شد.

علی در زمان دستگیری ۱۸سال داشت و به‌رغم جثه ضعیف در مقابل شکنجه‌های دژخیمان مقاومت دلیرانه‌ای کرد. دژخیمان خمینی او را مدتها به شیوه پاسکاری شکنجه می‌کردند، یعنی این‌که وقتی شکنجه‌گری خسته می‌شد، او را به دیگری می‌سپرد و...

او در مقابل ترفندهای دژخیمان برای تواب سازی زندانیان مقاومت کرد، و یکبار که سرکرده سپاه بیرجند از وی خواست به اتاق ویدیو برود و کلاس به‌اصطلاح آموزشی آخوندها را نگاه کند، تف به‌صورت او انداخت.

علی قهرمان ۷سال در مقابل شکنجه‌ها و اذیت و آزار زندانبانان مقاومت کرد، و زمانی نیز که در جریان قتل‌عام سال۶۷ در مقابل هیأت مرگ خمینی و در راهرو مرگ قرار گرفت شعار می‌داد «مرگ بر خمینی و درود بر رجوی. پیش به سوی جامعه بی‌طبقه توحیدی».

 

پاسداران شقاوت‌پیشه خمینی در واکنشی زبونانه نسبت به روحیه سرشار علی، به تک‌تک اندامهای او شلیک کردند تابه شیوه زجرکش او را به‌شهادت برسانند، آنها پیکر نیمه جان علی را به سردخانه بردند و به‌شهادت یکی از کارکنان سردخانه صبح روز بعد جسم پاک او را در حالی که هنوز حرکت و نفس داشته، زنده به گور کردند

از آخرین صحبت‌های علی با یکی از یاران از بند رسته‌اش:

- سلام مرا به مسعود (برادر مجاهد مسعود رجوی) برسان! بگو این کمترین هدیه‌ای بود که توانستم در راه تو پیشکش کنم. بگو پیام تو را که همان رهایی خلق ما و رستگاری و سعادت مجاهدین است به گوش جان شنیده‌ام.

حال اگر مزدوران خمینی شمع آجینم کنند و تکه تکه‌ام نمایند، نخواهند توانست عشق تو را از قلب من بیرون کنند، زیرا تو در خون من جریان داری و با روحم در آمیخته‌ای.

به همشهریان و هم میهنان من بگو خون ناچیز من فدیه‌ای بود گواه حقانیت راه مجاهدین در جنگ با خمینی ضدبشر.

بگو پیش از آن‌که خمینی این ضحاک ضدخلق و عفریت خونخوار همه شما را ناخواسته به کشتن و تباهی بدهد، به جمع مجاهدین و رزمندگان جان برکف آن بپیوندید، تا پیروزی را نزدیکتر و صدمات حاکمیت خمینی را کمتر کنید.

به میوه‌چینان و فرصت‌طلبان بگو سکوت و سازش با چنین رژیمی از جانب خدا و خلق بخشیده نخواهد شد، وای بر آن‌که ببیند و بشنود و دم برنیاورد».

علی در آخرین ملاقات با خانواده‌اش نیز گفت: «از این‌که به دست این جلادان به‌شهادت می‌رسم، هیچ ناراحت نباشید، این ادامه همان راه انبیاء و ائمه اطهار و صالحین زمین است. بگذار تا با خون ما پرده از چهره این دجال ضدبشر برداشته شود و مردم از خیانت و خباثت این دژخیم با خبر شوند.

از شما می‌خواهم که فقط دشمن مرا  که تاکنون زیر این همه شلاق و شکنجه کوچکترین نقطه ضعفی از من ندیده است- با ناراحتی خودتان، شاد نکنید».

 

خاطرات


یکی از همبندی‌های علی در خاطره‌ای از این شهید نوشته است: «در مقطعی از سالهای زندان، روزی یک هیأت تشریفاتی از طرف آخوندهای قم برای به‌اصطلاح رسیدگی به وضع زندانیان به زندان آمدند، و در راهروی بند بچه‌ها را جمع کردند.

حرف آخوندها در کمال وقاحت این بود که شکنجه در زندانهای خمینی شایعه‌ای بیش نیست.

علی به‌محض مطلع شدن از حضور آنها، از یکی از اتاقهای بند خود را به وسط راهرو رساند و بعد از نشان‌دادن آثار تکان‌دهنده شکنجه روی بدنش خطاب به آنها فریاد زد و گفت: «تا کی می‌توانید مردم را زیر قبای سالوس و ریا فریب بدید؟

وای به روزی که انتقام خونهای به‌ناحق ریخته شده و شکنجه‌های سفاکانه فرزندان مجاهد این خلق از شما گرفته شود».

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/7d977886-a694-4cf1-abaa-3d505dc6ce15"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات