زندگینامه شهید
علیمحمد میرمحمدی در سال ۱۳۳۴، در تنکابن (شهسوار) به دنیا آمد؛ تحصیلات دوران ابتدایی و متوسطه را تا سال آخر سپری کرد اما موفق به گرفته دیپلم نشد.
پس از آن به سربازی رفت. در سال ۱۳۵۶ که سربازیش تمام شد، برای وارد شدن در بازار کار، به تهران رفت و در کارخانه جنرال ورهاس در قسمت انتظامات، مشغول بهکار شد و همزمان با گذراندن مجدد سال آخر دبیرستان، موفق به گرفتن دیپلم گردید.
وی در سال چهارم دبیرستان با مطالعاتی که داشت با مسایل سیاسی آشنا شد و در جریان سربازی بیشازپیش نسبت بهماهیت ضدمردمی نظام سرکوبگر و فاسد سلطنتی، آگاهی یافت.
وی در جریان قیام مردم ایران علیه نظام فاسد سلطنتی در سال ۱۳۵۷، در تظاهراتها شرکت فعال داشت و همانجا بود که با نام سازمان مجاهدین آشنا شد.
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، در ارتباط نزدیک با کارگرانی که هوادار مجاهدین بودند، نسبت به آرمانهای رهائیبخش سازمان آگاهی بیشتری پیدا کرد و پس از آن در ارتباط با بخش کارگری سازمان به فعالیتهای خودش در کارخانه برای شناساندن اهداف سازمان و آگاه کردن کارگران به حق و حقوقشان و افشای سیاستهای ضدکارگری و انحصارطلبانه حاکمیت ارتجاع، همت گماشت.
وی که فعالانه در تبلیغات انتخاباتی اولین دوره ریاست جمهوری، برای کاندیداتوری برادر مجاهد مسعود رجوی شرکت داشت، با اشاره به فضای سرکوبی که از همان ابتدا، خمینی ملعون با چماقداران و مزدورانش علیه سازمان بهراه انداخت، گفته بود: «ممکن است بهخاطر فعالیت در تبلیغات کاندیداتوری «مسعود»، برای انتخابات ریاست جمهوری، ما را بکشند و دیگر به خانه باز نگردم».
علیمحمد بهدلیل اخلاق و منش مجاهدی در رفتار با کارگران و رسیدگی به آنها، از احترام بالایی در میان کارگران برخوردار بود. مدیران این کارخانه که وابسته به وزارت بازرگانی رژیم بودند، از صدور دفترچههای بیمه درمانی برای کارگران خودداری میکردند که این امر مشکلات زیادی برای مراجعات پزشکی کارگران و اعضای خانوادهشان به مراکز درمانی ایجاد کرده بود. علیمحمد که همواره در فکر رفع مشکلات کارگران بود، با پذیرش ریسک دستگیری و اخراج از کارخانه، با امکانی که فراهم کرده بود، بدون اطلاع مدیران کارخانه، اقدام به صدور دفترچه بیمه برای کارگران نمود.
وی، در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، در تظاهرات بزرگ و مسالمتآمیز سازمان، فعالانه شرکت داشت. پس از سرکوب خونین تظاهرات با فرمان خمینی ملعون و آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی، علیمحمد همچون سایر هواداران مجاهدین، به زندگی و مبارزه مخفی روی آورد و در یکی از واحدهای عملیاتی سازمان، به مسئولیتهایش ادامه داد.
وی در جریان انجام مأموریتی در روز اول شهریور، توسط پاسداران خمینی ملعون در خیابان دستگیر و روانه زندان و شکنجهگاه اوین گردید.
جانیان خمینی، بلافاصله علیمحمد را تحت شدیدترین شکنجهها قرار دادند تا او را به ندامت و مصاحبه تلویزیونی بکشانند اما وی با شجاعت و دلاوری، در برابر همه فشارها، سرفرازانه ایستاد و بر مواضع مجاهدیاش پای فشرد.
سرانجام دژخیمان رژیم که در برابر اراده این مجاهد سرفراز، شکستخورده بودند، در ۲۸ شهریور ۱۳۶۰ وی را به جوخه تیرباران سپرده و بهشهادت رساندند.
شب قبل از اعدام در ملاقاتی که با برادر مجاهدش که او هم زندانی بود، داشت، گفته بود: «به بچهها بگو خیالشان راحت باشد کوچکترین اطلاعاتی ندادم».
وی در وصیتنامهاش بهتاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۶۰ اینطور نوشته است:
«من سیدعلی محمد میرمحمدی... راه مجاهدین را برای رهایی از قید هر گونه ستم و نابرابری مقدم دانسته و آرمان انقلابی سازمان مجاهدین خلق را که تبلوری است از خون شهدای والامقام، آگاهانه انتخاب نموده و امیدوارم که در تحقق رسیدن به جامعه بیطبقه توحیدی، دین خود را به مردم قهرمان ایران، با نثار جان خود ادا کرده باشم».
بدین ترتیب علیمحمد قهرمان، با پایداری و ایستادگی بر عهد خود با خدا و خلق، سرفرازانه جان خودش را فدای آزادی مردم ایران نمود و به خیل عظیم شهدای مجاهد خلق پیوست.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org