زندگینامه شهید
… مطمئن باشید که هر چه بیشتر از ما اعدام کنید و شکنجه کنید، حقانیت راهمان بیشتر روشن خواهد شد و خواهران و برادران بیشمار دیگری جای ما را پر خواهند کرد.
همچنانکه خودتان میدانید و شاهد هستید، در خانه خود شما قلبهای همه فرزندانت از کوچک تا بزرگ با مجاهدین است.
اینک در این جانبان کاظم و مهدی فرزندان شما ”محمدی گیلانی“ حاکم ضدشرع بیدادگاههای ارتجاع حاکم اعلام میکنیم که به مصداق رهنمود قرآنی:
”… یٰۤاَیُّهَا الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا لَا تَتَّخِذُوْۤا اٰبَآءَكُمْ وَ اِخْوَانَكُمْ اَوْلِیَآءَ اِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْاِیْمَانِؕ…“ (اگرپدران و برادرانتان کفر را بر ایمان برگزیدند، آنها را اولیاء و دوست خود نگیرید)، پس از اینکه دستهای شما به خون پاک برادران و خواهران مجاهدمان آلوده شد، دیگر هیچ رابطه تنی“پدر-فرزندی“ را با شما در روزهای پس از ۳۰خرداد تمام شده تلقی میکنیم.
همانگونه که در این روز، خون پاک شهدا حیاتی دیگر به ما داد، این روز بزرگ را تاریخ تولدمان میدانیم و اصل و نسبمان نیز از این پس به مجاهدین برمی گردد…“
جملات فوق بخشهایی از اطلاعیه مشترک کاظم و مهدی محمدی گیلانی خطاب به حاکم ضدشرع خمینی محمد محمدی گیلانی و اظهار بیزاری از او و اعلام خاتمه رابطه تنی ”پدر- فرزندی“ با وی است که بهدنبال مصاحبهی تلویزیونی مشهور محمدی گیلانی جنایتکار انتشار یافت. مصاحبهیی که ضمن آن او با وقاحت تمام همچون سلف خون آشامش ”شریح قاضی“ کشتار مجاهدین از دختران و پسران خردسال تا زنان باردار را به اتهام“خروج بر امام جنایتکاران“ صادر کرد.
کاظم دلیر بهدنبال این موضعگیری قاطع در کنار برادران و خواهران مجاهدش وارد صحنه مبارزه انقلابی علیه خمینی جلاد و دارودسته شقاوتپیشه او گردید، و سرانجام در صبح خونین ۱۰مرداد۶۱ طی نبردی قهرمانانه با پاسداران جنایتکار خمینی به همراه تنی چند از دیگر خواهران و برادران مجاهدش بهشهادت رسید.
موضعگیری قاطعانهی مجاهد دلیر کاظم گیلانی علیه جنایات ضدانقلابی و ضدانسانی پدر تنی خود – گیلانی جلاد – و نیز حضور فعال او در صفوف مجاهدین و پذیرش مسئولیتها و وظایف گوناگون در این رابطه، و سر انجام نبرد و شهادت قهرمانانه در راه رهایی خلق از چنگال خمینی جلاد و دارودسته جنایتکار او، بیتردید یکی از پرشورترین صحنههای حماسی انقلاب نوین ایران است که خاطره آن برای همیشه در تاریخ مبارزات انقلابی میهنمان زنده و آموزنده خواهد ماند.
تاریخ بار دیگر به یک جدایی و صفبندی انقلابی گواهی داد، جدایی به فاصله دو بینهایت که مبنای ایجاد آن نیز واقعیت تردید ناپذیر ارزشهای تکاملی در جهان خارج و پای بندی استوار مجاهد خلق به آن است.
دریک طرف دژخیم شقاوتپیشهای قرار دارد که بهعنوان سمبل درنده خویی و کشتار و شکنجه، در نهاست پستی و رذالت فرو رفته، و در طرف دیگر عنصر موحد مجاهد خلق که در مسیر مبارزه بر علیه هر گونه ارتجاع و استبداد و استعمار و بهرهکشی و در جهت تحقق جامعه بیطبقهی توحیدی به والاترین ارزشها و درنوردیدن مرزهای ایثار و فدا نائل گردیده است.
از سوی دیگر شهادت کاظم قهرمان بار دیگر بر زبونی و زوال محتوم ارتجاع و پیروزی خلق گواهی داد.
چرا که این شهادت در واقع گواه روشن حقانیت و اصالت مقاومت انقلابی فرزندان مجاهد خلق بود که نه تنها بهرغم همه وحشیگریها و اعدامها و سرکوبهای بیسابقه بهدست دژخیمان خمینی و از جمله محمدی گیلانی جنایتکار از بین نرفته، بلکه دامنه آن تا اعماق تودههای خلق گسترش یافته و حتی در ”بیوت“ نزدیکترین دستیاران خمینی جلاد نیز راه یافته و هرجا قلب و وجدان پاکی وجود داشته آنرا تسخیر نموده است.
این واقعیت را کاظم شهید یکسال قبل از شهادتش و ضمن همان اطلاعیهیی که به اتفاق برادر مجاهد همرزمش مهدی صادر کرد بیان نمود:
… اینک ما، کاظم و مهدی در همین جا اعلام میکنیم که آمادهایم تا در بیدادگاه شما با خونمان بر محکومیت تاریخی شما واسلام معاویهای و همچنین بر حقانیت مجاهدین خلق واسلام اصیل شهادت دهیم.
همچنانکه خواهران و برادران ما شهادت داده ند... ما با همه وجودمان یقین داریم که سرانجام سرافکندگی در برابر خلق و محکومیت تاریخی نصیب شما و شریح گونههایی نظیر شما خواهد شد و یقین داریم که عزت و سرافرازی از آن مجاهدین خلق –فرزندان راستین اسلام – است. همچنین ایمان داریم که در روز بازپسین و در پیشگاه عدل الهی به جرم خیانت به خدا و دین خدا و خلق خدا، گرفتار دردناکترین آتشها خواهی شد…“
مجاهد شهید کاظم محمدی گیلانی یکی از فعالترین دانشجویان مبارز دانشگاه تربیت معلم که از ابتدای ورود به دانشگاه فعالانه در حرکتهای سیاسی و مبارزات دانشجویی شرکت میکرد.
او از همان زمان نسبت به سازمان مجاهدین خلق سمپاتی داشت و همراه با تنی چند از دیگر یاران مبارزش، ضمن تشکیل گروهی کوچک به تکثیر و توزیع اعلامیهها و نشریات سازمان میپرداخت علاوه بر این او با مجاهدین شهید محمدعلی مهدوی و مجید فرزانهسا نیز که از هم دانشکدهایهایش بودند ارتباط داشت.
پس از پیروزی قیام و تشکیل ستادهای علنی مجاهدین خلق، کاظم به سازمان پیوست و سپس به همراه مجاهدین شهید مجید فرزانهسا و خلیل مقدم طاهری و… در جهت تشکیل انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه تربیت معلم تلاش زیادی کرد.
از تابستان ۵۸ او فعالیت خود را در نهاد دانشآموزی سازمان و تحت مسئولیت مسئولانی چون مجاهد شهید فرمانده محمد مقدم و مجاهد شهید فاضل مصلحتی آغاز کرد.
کاظم مسئولیت سازماندهی و آموزش دانشآموزان برخی از مناطق تهران، از جمله مناطق شرق و جنوب را به عهده داشت و بخوبی توانست مسئولیت خود را در این رابطه به انجام برساند.
از اواسط سال۵۹ مجاهد شهید کاظم محمدی گیلانی مسئول امنیتی نهاد دانشآموزی در شورای نهاد بود و مسئولیت تیم حفاظت یکی از اعضای مرکزیت سازمان را به عهده داشت.
کاظم علاوه بر مسئولیتهای اخص ”نظامی –امنیتی“، مسئولیت کل پایگاه را نیز به عهده داشت و با همهجانبه نگری و توان تشکیلاتی بالای خود، بهخوبی توانست مسئولیتهای سنگین خود را در این رابطه به انجام رساند.
شهادت کاظم دلیر آتش خشم و کینهی انقلابی یاران مجاهدش را بر علیه ارتجاع خونخوار حاکم بیش از پیش شعلهور ساخت و بر عزم و ارادهی آنان در نبردی بیامان تا نابودی خمینی جلاد و رژیم ضدبشریش افزود. خاطرهی شهامتها و شجاعتهای انقلابی کاظم قهرمان و دیگر ویژگیهای انقلابی او هرگز از خاطر همرزمانش نخواهد رفت.
یادش گرامی باد
خاطرات
مجاهد شهید احمد بوستانی از مجاهدینی که در جریان قتلعام قرارگاه اشرف در ۱۰شهریور۹۲ بهشهادت رسید، یکی از مجاهدینی بود که در روز ۱۰مرداد سال۶۱ در پایگاهی مستقر بود که فرماندهاش مجاهد شهید کاظم گیلانی بود.
وی در زمینه خاطراتش از این روز در پایگاه را به شرح زیر نقل کرده است: پایگاه ما در امیرآباد شمالی، خیابان پروین بود، یادم میآید قبل از دهم مرداد یک سکوت بیسیمی روی شبکههای بیسیمی رژیم اجرا شده بود.
همه چیز حاکی از این بود که همین روزها درگیری است، . یک شبکهای بهنام عبدالله پیام راه انداخته بود که با فرهنگ لمپنی و بسیار زشت و غیراخلاقی صحبت میکردند و به همدیگر پیام میدادند.
به این ترتیب توانسته بودند تعدادی از پایگاههای مجاهدین را شناسایی بکنند و به زعم خودشان یک برنامهیی ریخته بودند که ده مرداد بتوانند یک ضربه سراسری را به سازمان بزنند.
(در آن روز) آمدم که وارد پایگاه بشوم دیدم یکی از مزدوران رژیم صاف کلید انداخت در ساختمان روبرو رفت داخل.
دیگر هیچ شکی نمیشد کرد، وارد شدم و به فرمانده کاظم اطلاع دادم که الآن درگیری میشود و ما محاصره هستیم.
فرمانده کاظم درست در آن لحظهای که به او اطلاع دادم، گفت امروز یک درسی به مزدوران رژیم بدهیم که تا ابد یاد کنند که مجاهد خلق... میجنگد و تسلیم نمیشود.
در آن پایگاه فرمانده کاظم گیلانی، علیرضا حسینی، مریم خدایی صفت، فاطمه اثنی عشری، و یکی دیگر از شهدا که من فقط به نام میشناختم، یوسف، ما پنج نفر مانده بودیم آنجا با فرزند خردسال شهید مجاهد فاطمهٔ اثنی عشری.
ما فقط سه نفر بودیم من بودم علیرضا و یوسف، تمام پایگاه از بین رفته بود و فقط یک اتاق باقی مانده بود در طبقهٔ دوم که ما تصمیم گرفتیم با آتش به سمت مزدوران از آنجا شویم».
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org