زندگینامه شهید
احمد مقدم در سال۱۳۴۳ در تهران بدنیا آمد. پس از گذراندن تحصیلات دوره ابتدایی و راهنمایی، دوران دبیرستان وی همزمان بود با شروع مبارزات ضدسلطنتی مردم ایران علیه شاه خائن.
با توجه به زندانی بودن برادر مجاهدش شهید محمد مقدم و جو سیاسی حاکم بر خانواده، وی نیز در تظاهرات مردم علیه دیکتاتوری حاکم در سال۵۷ فعال بود و در تخریب نمادها و مجسمههای نظام ستمشاهی از جمله مجسمه رضا شاه در میدان انقلاب شرکت داشت.
پس از پیروزی انقلاب و تشکیل ستاد مجاهدین، در کار حفاظت و نگهبانی از ساختمان ستاد فعال بود. با بازگشایی مدارس در انجمن دانشآموزان مسلمان دبیرستان خود (هواداران مجاهدین) به مسئولیتهایش ادامه داد.
احمد با تشکیل یگانهای میلیشیای مجاهد خلق، در صفوف این نیروی مردمی، فعالیتهای انقلابیاش را شجاعانه پی گرفت.
وی که با ورود به هنرستان تکنیکوم اقدام به تشکیل انجمن دانش اموزان مسلمان در آنجا کرده بود، بهدلیل فعالیتهای سیاسیاش علیه سیاستهای ارتجاعی نظام آخوندی، از هنرستان اخراج شد. تا آنکه با ایستادگی و پافشاری که خودش داشت و حمایت سایر دانشآموزان مجدد وی را ثبت نام کردند، اما مهرههای رژیم در هنرستان روی تابلوی اعلانات، نام وی و چند دانشآموز هوادار سازمان را نوشته بودند با این تأکید که بهمحض ورود آنها به هنرستان در روز اول مهر، لازم است توسط انجمن بهاصطلاح اسلامی هنرستان که مهرههای سرکوبگر رژیم آخوندی بودند دستگیر شوند.
احمد که از این مسأله مطلع شده بود از رفتن به هنرستان خودداری کرد و مجبور شد تحصیل را رها کند.
وی تا سی خرداد در تمام میتینگها و تظاهراتهای سازمان علیه سیاستهای سرکوبگرانه نظام حاکم و چماقدارانش شرکت داشت. پس از سی خرداد احمد نیز مانند سایر مجاهدان به زندگی مخفی روی آورد و در واحدهای عملیاتی فعالیت بود.
یکبار در همان ماه اول فاز نظامی در خیابان شاه گلشن توسط کمیته ضدمردمی دستگیر شد که پس از دو هفته با توجه به اینکه مدرکی از وی نداشتند و سن پایین و ضمانتی که اقوامش گذاشتند آزاد شد.
مزدوران رژیم در همان مدت دو هفته او را بسیار مورد ضرب و شتم قرار داده و چند بار برایش صحنه اعدام مصنوعی ترتیب داده بودند اما احمد با هوشیاری در برابر مزدوران و بدون اینکه اطلاعاتی بدهد توانست بیرون بیاید و مجدداً مخفی شود.
احمد روز ۱۶آذر سال۶۰ پش از خروج از محلی که در آن مخفی بود در خیابان شریعتی دستگیر شد. خانواده احمد تا شش ماه از وضعیت وی خبری نداشتند تا اینکه مزدوران خمینی بهدنبال پیگیری خانوادهاش میگویند: «وی از دادن اسم و مشخصات و بازجویی خودداری میکند و تا حرف نزند ملاقات خبری نیست».
پس از آن وقتی خانوادهاش موفق به ملاقات وی میشوند، با بدن شکنجه شده و بهشدت ضعیف احمد مواجه میگردند.
پس از شهادت سردار موسی و اشرف شهیدان و برادرش محمد که در همان صحنه شهید شد. وی را نیز بر سر پیکرهای پاک شهیدان میبرند تا روحیهاش را در هم بشکنند. در حالیکه به وی میگویند اگر توبه نکند سرنوشتی جز اینکه میبیند در انتظارش نیست، ولی احمد بر سر آرمانش استوار میایستد.
در سال۶۱ در جریان محاکمه احمد، یکبار خواهر مجاهدش را که در زندان قزلحصار بوده به اوین میآورند و در برابر چشمان وی شکنجه میکنند تا وی را بشکنند اما مزدوران باز هم شکست میخورند.
احمد در آخرین ملاقات با خانوادهاش در سال۶۲، به پدرش گفته بود برای من از همه حلالیت بگیر چرا که من انتخاب کردهام که راه محمد (برادر شهیدش) را دنبال کنم.
نهایتا دژخیمان خمینی روی ۲۲مرداد سال۶۲ در حالیکه احمد تنها ۱۹سال داشت وی را به همراه ۱۷۴مجاهد قهرمان دیگر در اوین تیرباران کرده و بهشهادت رساندند و خبر اعدام این مجاهد قهرمان را روز بعد یعنی روز ۲۳مرداد تلفنی به خانوادهاش اطلاع دادند.
برادران احمد، مجاهد شهید اصغر و مجاهد شهید فرمانده والا مقام محمد مقدم در زمره شهیدان سازمان مجاهدین هستند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید