728 x 90

با یاد مجاهد شهید ابوالحسن مراد رستمی

مجاهد شهید ابوالحسن مراد رستمی
مجاهد شهید ابوالحسن مراد رستمی

محل تولد: رامسر
شغل: کارگر, دانش آموز
سن: 22
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: رامسر
تاریخ شهادت: 21-5-1360
محل زندان: -

زندگینامه شهید


مجاهدین شهید ابوالحسن مراد رستمی و مهدی مراد رستمی دو برادر قهرمان مجاهد خلق بودند که پس از انقلاب ضدسلطنتی در تشکیلات انجمن جوانان مسلمان هوادار سازمان مجاهدین فعالیت می‌کردند و در این رابطه تمام عمر گرانبار خود را در خدمت پیشبرد اهداف انقلابی و توحیدی مجاهدین گذاشتند.

این دو برادر قهرمان به‌طور فعال در شهرهای رامسر و چالوس نشریه‌ها، اعلامیه‌ها و کتابهای سازمان را در بین دانش‌آموزان توزیع می‌کردند و درمراسم سازمانی در این شهرها و شهرهای استان گیلان فعال بودند. آنها به سازمان و سمبلهای آن عشق می‌ورزیدند و از نثار خون پاکشان در راه تحقق آرمانهای توحیدی و انقلابی‌شان باک و بیمی نداشتند.

کمی بعد از ۳۰خرداد که این قهرمانان مجاهد خلق دستگیر شدند در برابر شکنجه‌های مزدوران خمینی در زندان قهرمانانه مقاومت کردند و تهدیدات آنها را به سخره گرفتند.

یکی از همرزمان از بند رسته‌شان در مورد دستگیری و شکنجه این دو قهرمان مجاهد خلق نقل می‌کند: «هنگامی که مهدی و ابوالحسن دستگیر شدند تا سه روز گرسنه و چشم بسته و در حالی‌که به صندلی طناب پیچ شده بودند، شکنجه شدند. بعد از آن نیز یکبار مهدی را به‌خاطر صحبت با زندانیانی که از بند۲ به دستشویی آمده بودند در راهرو شلاق زدند. مهدی شهید اگر چه مدت کوتاهی در زندان بود اما همواره تلاش می‌کرد تا برنامه‌ٔ روزانه منظمی داشته باشد و دائماً برای فرار با بچه‌ها مشورت می‌کرد و نقشه می‌کشید».

روحیه شاد و فعال این دو برادر مجاهد زبان‌زد و الگوی سایر مجاهدین در زندان بود و همواره آنها را ترغیب و تشویق به مقاومت در برابر جلادان و شکنجه‌گران می‌کردند.

یکی از یاران مجاهد و همبندشان از بند رها شده در مورد روحیه سرشار این دو مجاهد خلق نقل می‌کند: «وقتی بعد از محاکمه به اعدام محکوم شدند در حالی‌که پاسداران را مسخره می‌کردند برای نماز شهادت وضو گرفتند.

ابوالحسن در حالی‌که لبخندی بر لب داشت به بچه‌ها نگاه عمیقی کرد و گفت: ”بالاخره به آرزویم رسیدم“ آنگاه یک بیت شعر خواند که مضمونش در مورد شهادت و شهادت طلبی بود. سپس خداحافظی کرد و رفت.

مهدی شهید در حالی‌که برای نماز شهادت وضو می‌گرفت با صدای بلند گفت: ”دوست دارم مثل مهدی بگویم:“بچه‌ها مقاومت، مقاومت... . ”

و بعد این شعر را خواند:

”یا ما سر خصم کوبیم به سنگ

یا او سر ما بدار سازد آونگ ”

سپس رو کرد به بچه‌ها و گفت: ”بچه‌ها صحبتهایی را که کردیم یادتان نرود ”و به یکی از بچه‌ها نیز گفت که ”از تو خیلی انتظار دارم، مقاومت کن. “ آنگاه مهدی نماز شهادت را خواند و در حالی‌که در اثر شکنجه‌های شدید قادر نبود به‌راحتی بایستد و یا بنشیند. مهدی در آن حال همان لباس را به تن داشت که به هنگام شکنجه‌ها خون آلود شده بود. در آخر دستانش را به علامت اتحاد به هم فشرد و از همه خداحافظی کرد و رفت.

مهدی شب قبل از اعدام حدود نیم ساعت در مورد مبارزه و شکنجه و... . با خواندن آیاتی از قرآن برای بچه‌ها صحبت کرد. در نهایت دژخیمان خمینی این دو مجاهد را در تاریخ ۲۱مرداد سال۱۳۶۰ اعدام کردند».

راهشان گرامی

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/46d53498-1ec1-47ed-a96a-5fd0d7656242"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات