728 x 90

با یاد مجاهد شهید فتح الله علیزاده

مجاهد شهید فتح الله علیزاده
مجاهد شهید فتح الله علیزاده

محل تولد: قائمشهر
شغل: -
سن: 26
تحصیلات: -
محل شهادت: شوش
تاریخ شهادت: 26-1-1367
محل زندان: -

زندگینامه شهید


نیمه‌شب یکشنبه ۷فروردین۱۳۶۷، ارتش آزادیبخش ملی ایران، با شرکت ۱۵تیپ رزمی، از جمله تیپهای رزمی شیرزنان قهرمان مجاهد خلق، با یک تعرض عظیم و بی‌سابقه علیه قوای جنگ‌افروز و سرکوبگر رژیم خمینی، در جبهه‌یی به‌طول ۳۰کیلومتر در غرب شوش در استان خوزستان، به‌لشکر۷۷خمینی حمله کرد، و آنرا با ضربات کمرشکن و خردکننده‌یی در‌هم شکست. نبردهای دلاورانه رزمندگان ارتش آزادیبخش با نیروهای دشمن، برای اولین بار در طول روز بعد ادامه یافت.

رژیم خمینی که فکر می‌کرد با بسیج نیروهای کمکی از محورهای مختلف می‌تواند، پاسخی به‌ارتش آزادیبخش بدهد، در تمام طول شب و صبح روز بعد یکانهای کمکی خود را به‌منطقه نبرد اعزام می‌کرد که کلیه آنها توسط شیرزنان و کوهمردان ارتش آزادی تار‌و‌مار شدند و باقیمانده آنها مجبور به عقب‌نشینی شدند.

در این نبرد حماسی که تمامی لحظاتش سرشار از رشادت، جنگاوری و فداکاری رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی و صحنه درخشش گوهر ناب عنصر مجاهد خلق بود، ۳۲تن از رشیدترین فرزندان خلق سرفرازانه به‌شهادت رسیدند و خون پاکشان را فدیه صلح و آزادی و رهایی مردم ایران از ظلمات رژیم خمینی کردند. یکی از این شهدا مجاهد شهید فتح‌الله علیزاده بود.

مجاهد دلیر فتح‌الله علیزاده پس از ساعتها نبرد قهرمانانه در عملیات بزرگ آفتاب، بر اثر اصابت گلوله مزدوران جنایتکار خمینی به‌شدت مجروح شد، و پس از تحمل ۱۸روز درد و رنج طاقت‌فرسا در روز ۲۶فروردین‌ماه ۱۳۶۷ بشهادت رسید.

مجاهد شهید فتح‌الله علیزاده در سال۱۳۴۱ در یک خانواده کشاورز در روستای "محله‌کلاه"واقع در جویبار قائمشهر بدنیا آمد، او تحصیلات ابتدایی و دیپلم را در"محله‌کلاه" جویبار، آمل و ساری طی نمود. در جریان انقلاب ضدسلطنتی شرکت فعال داشت، و پس از قیام با سازمان مجاهدین خلق ایران و نقطه‌نظرات و آرمانهای مردمی و رهائیبخش آن آشنا گردید.

او در دوران مبارزات سیاسی مجاهدین با ارتجاع خمینی، در زمره میلیشیای فعال مازندران بود، و در صف مقدم مقابله و درگیری با اوباش و چماقداران خمینی قرار داشت.

پس از ۳۰خرداد ۶۰ ارتباط فتح‌الله با سازمان برای مدتی طولانی قطع گردید، اما او طی این مدت به رادیو مجاهد گوش می‌داد و پیوسته درصدد بود راه مناسبی برای وصل مجدد به سازمان پیدا نماید.

در سال۶۵، به‌دنبال عزیمت رهبر مقاومت به جوار خاک میهن، مجاهد شهید فتح‌الله علیزاده به همراه تعدادی از همرزمانش تصمیم گرفتند خود را به صفوف رزمندگان رهائیبخش برسانند.

به همین منظور فتح‌الله در آبانماه۶۵ جهت شناسایی مسیر به کردستان رفت، و در بازگشت در تور بازرسی مزدوران رژیم در میاندوآب دستگیر گردید و در زندانهای ارومیه و قائمشهر تحت فشار و شکنجه قرار گرفت.

اما چون هیچ‌گونه رد مشکوکی از خود باقی نگذاشته و با مقاومت در برابر شکنجه‌گران و دژخیمان خمینی اسرارش را حفظ کرد پس از ۳ماه آزاد شد.

در آبانماه سال۶۶ فتح‌الله و تعدادی از همرزمانش موفق شدند خود را به پایگاههای ارتش آزادیبخش ملی برسانند، تا در نبرد مقدس و رهایی‌بخش علیه خصم مردم ایران خمینی ضدبشر شرکت نمایند.

پس از پیوستن به ارتش آزادیبخش فتح‌الله طی گزارشی نوشت: "کسی که خمینی را خوب درک کرد و فهمید که چه هیولای جنایتکاری است، حتماً باید برخیزد و دوشادوش رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی برای صلح و آزادی و استقلال کشور، با جلاد جماران نبرد کند".

یکی از همرزمان او درباره شور و احساسات فتح‌الله می‌گوید: "اندک مدتی پس از آن‌که در قرارگاه لباس فرم ارتش آزادیبخش به ما داده شد، فتح‌الله را دیدم که دو رکعت نماز خواند.

علت نماز خواندن را از او سؤال کردم که در جواب گفت نماز شکرانه بود، به‌خاطر پوشیدن لباس ارتش آزادیبخش. خیلی خوشحال و سرحال بود از این‌که پس از مدتها قطع ارتباط و دستگیری، به آرزویش رسیده و لباس رزم پوشیده است".

چندی بعد نیز پس از شرکت در مراسم تسلیح، فتح‌الله خطاب به فرمانده‌اش نوشت: "امروز یکی از بهترین لحظات زندگی‌ام بود از این‌که سلاح مجاهدی به خون‌تپیده را در دست گرفتم به خودم می‌بالیدم و شدیداً خوشحال بودم. به خون اشرف و موسی و دیگر شهدای سازمان سوگند یاد می‌کنم که تا آخرین نفس تحت رهبری مسعود و مریم، جان ناچیزم را در راه رهایی خلق و رسیدن به جامعه بی‌طبقه توحیدی، فدا کنم و امیدوارم که این سعادت نصیبم گردد".

مجاهد دلیر فتح‌الله علیزاده که شوری وصف‌ناپذیر برای شرکت در عملیات آفتاب داشت، چند روز قبل از عملیات در وصیتنامه‌اش نوشت: "چه کسی بهتر از یک مجاهد خلق معنی و مفهوم ژرف و عمیق و تکاملی زندگی را درک کرده است.

من عاشق واقعی زیبایی و زندگی و عواطف انسانی هستم، ولی برای آزادی و استقلال وطنم از دست جلاد خون‌آشام خمینی ضدبشر، از همه آنها چشم پوشیدم. من خانواده‌ام، همسر و دو فرزندم را دوست دارم ولی برای رهایی خلق در زنجیرم، خود را به سازمان و ارتش آزادیبخش ملی ایران که آرزویم بود رساندم، تا با مبارزه و فدا کردن جان ناچیزم دین خودم را نسبت به خدا و خلق و سازمانم ادا نمایم.

آری هیچ‌کس به اندازه مجاهدین به خانواده و همسر و فرزند علاقه ندارد، اما مگر می‌شود شاهد این همه سختی و کشتار و جنگ و سرکوب در کشور بود ولی ساکت نشست.

مگر می‌شود خبر شکنجه و اعدام و تجاوز به خواهران مجاهد قبل از اعدام را شنید و دست به اسلحه نبرد، و مگر می‌شود خبر اعدام زنان باردار و کودکان را شنید و سکوت کرد. مگر می‌شود فریاد «هل من ناصر ینصرنی» رهبری عقیدتی‌ام را بشنوم و به آن لبیک نگویم".

این‌چنین بود که فتح‌الله قهرمان با قلبی سرشار از عشق به خلق در زنجیرش و با ایمان به سرنگونی رژیم ضدبشری خمینی و رهایی مردم، به میدان عملیات بزرگ آفتاب شتافت و با رشادت و از خود گذشتگی در پیروزی عظیم و درخشان آن سهیم گردید. او که در جریان این نبرد حماسی با گلوله مزدوران ارتش ضدمردمی خمینی جراحت سختی برداشته بود به بیمارستان انتقال یافت.

روحیه مقاوم و سرزنده او در بیمارستان روی دیگر سکه رزم و رشادت او در صحنه نبرد بود، و سرانجام مجاهد شهید فتح‌الله علیزاده پس از تحمل ۱۸روز درد و ناراحتی طاقت‌فرسا، به عهد خود با خدا و خلقش وفا نمود و در تاریخ ۲۶ فروردین‌ماه ۶۷ به صف یاران شهیدش در عملیات بزرگ آفتاب پیوست و پیکر پاکش نیز در کنار آنان در خاکپای سرور شهیدان حسین‌بن‌علی (ع) در کربلا به خاک سپرده شد.

یادش گرامی

و راه سرخش پررهرو باد

 

 

 

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/f3b4c1f1-2a31-4efb-916b-2d78d774848d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات