زندگینامه شهید
کبری علیزاده کوزانی در سال۱۳۳۵ در یکی از روستاهای فومن به نام کوزان به دنیا آمد، او بهدلیل اینکه روستا مدرسه نداشت تا ده سالگی نتوانست به مدرسه برود، اما بعداً موفق شد به مدرسه برود و تا کلاس پنجم ابتدایی را طی ۲.۵سال به اتمام رساند.
او برای ادامه تحصیل به رشت رفت و همواره جز و دانشآموزان ممتاز کلاس بود، در تابستانها که مدارس تعطیل میشد به روستا میرفت و در کار کشاورزی به خانوادهاش کمک میکرد.
در سال۵۵ موفق شد در آموزشگاه پرستاری وابسته به دانشگاه تهران تحصیلاتش را در رشته پرستاری ادامه بدهد.
وی در جریان انقلاب ضدسلطنتی زمانی که دانشگاهها تعطیل شدند به رشت رفت و در راهپیماییها و تظاهرات ضددیکتاتوری مردم علیه رژیم وابسته شاه شرکت کرد.
پس از انقلاب ۲۲بهمن و سرنگونی رژیم شاه دانشگاهها بازگشایی شد، و کبری برای ادامه تحصیل به تهران رفت و با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد.
او در انجمن دانشجویان مسلمان فعالیت خود را شروع کرد و فعالانه در میتینگها و راهپیماییهای سازمان شرکت میکرد.
بعد از پایان تحصیلات در بیمارستانهای تهران مشغول کار شد، اما همچنان به فعالیتهای انقلابی خود در ارتباط با سازمان ادامه میداد.
روزها بعد از پایان کارش در بیمارستان به امداد پزشکی مجاهدین میرفت و مجاهدین مجروح و مصدوم در اثر حملات چماقداران خمینی را مداوا میکرد.
بعد از ۳۰خرداد بهعلت شناخته بودن و تحت تعقیب بودن از بیمارستان بیرون آمد، و تمام وقت را در راه اهداف و آرمان مجاهدین فعالیت کرد.
کبری در آبان ماه سال۶۰ در تهران دستگیر شد و بعد از دو ماه شکنجه به دستور خمینی خونآشام در زندان اوین در تاریخ ۶۰/۱۰/۱۷ تیرباران شد.
به گفته یکی از مادران شهدا که دختر او نیز پرستار و همراه کبری اعدام شد، کبری را بهطور مشکوک دستگیر کرده بودند. دژخیمان خمینی در زندان بعد از شناسایی از او خواسته بودند اظهار ندامت کند و نامهیی به خانوادهاش بنویسد و بگوید من گناهکار بودهام.
اما وی در جواب آنها گفته بود من هیچوقت به خانوادهام دروغ نگفتهام و از این به بعد هم دروغ نخواهم گفت و ندامت نمیکنم.
یکی از بستگان کبری درباره ویژگیهای انقلابی او گفته است:
هر موقع به رشت میآمد سعی میکرد به تمام آشنایان سرکشی کند و هر جا که میرفت از سازمان حرف میزد.
او همیشه به یاد محرومان جامعه بود و در بیمارستان نیز هنگام کار بهخصوص به فکر بیماران مستمند و محروم بود، و تمامی تلاش خود را برای سلامتی آنها انجام میداد. در وصیت نامهاش نوشته بود که من سعی کردم که برای جامعه و خلقم مفید باشم.
در راهپیمایی ۳۰خرداد توانست یکی از برادران مجاهد را که مجروح شده و بهوسیله پاسداران خمینی جلاد به بیمارستان آورده شده بود، در یک فرصت مناسب فراری دهد.
وصیتنامه مجاهد شهید کبری علیزاده کوزانی
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیتنامه
پدر و مادر، خواهران و برادران سلام عرض میکنم امیدوارم که حال شما خوب باشد.
الآن که این وصیت نامه را مینویسم ساعت یک نیمهشب است، حالم خوب است و امروز هم یک نامه برایتان فرستادم.
پدر عزیز من هیچوقت زحمات شما را فراموش نمیکنم و همیشه سعی کردم برای جامعه مفید باشم. در راهی قدم بردارم که به نفع مردم باشد، راهی که ضامن اجرای قوانین رهاییبخش اسلام باشد.
مادر عزیزم دیشب که در قرآن طلب راهنمایی گرفتم سوره یوسف از زندان بود. امیدوارم هر بدی که از من دیدهاید مرا ببخشید، سلام مرا به همه فامیلها و برادران و خواهران برسانید. دیگر عرض ندارم. بجز سلامتی شما را از خداوند متعال خواهانم.
کبری علیزاده ۶۰/۱۰/۷
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org