زندگینامه شهید
حمیدرضا موزرمی در سال ۱۳۳۹، در ماهشهر به دنیا آمد. بعد از بازنشستگی پدرش در شرکت نفت در حالیکه کودک بود، به مسجد سلیمان منتقل شدند.
وی تحصیلاتش را در مسجدسلیمان سپری کرد و با مدرک دیپلم برق از هنرستان صنعتی فارغالتحصیل شد.
او در جریان قیام مردم ایران در سال ۱۳۵۷، علیه دیکتاتوری شاه خائن، در تظاهراتها شرکت فعال داشت و همان زمان بود که با سازمان مجاهدین خلق آشنا گردید.
وی پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، فعالیتش را با انجمن هواداران سازمان، در بخش محلات مسجدسلیمان شروع کرد و بهعنوان میلیشیایی پرشور، حضورش در تمامی فعالیتها چشمگیر بود.
حمیدرضا در اوایل سال ۱۳۵۸، برای ادامه فعالیتهایش به اهواز منتقل گردید. در همان سال وی برای خدمت نظام وظیفه فراخوانده شد. دوران آموزشی وی در پادگان شاهرود بود.
وی بهسرعت در آنجا، یک شورا از هواداران سازمان تشکیل داد و به تبلیغ مواضع و اهداف مردمی و آزادیخواهانه سازمان در میان سربازان و درجهداران و افسران پرداخت.
پس از پایان دوره آموزشی، اعضاء شورا پیشنهاد دادند که افراد هر منطقه، ادامه سربازی خود را در منطقه و شهر خود، سپری کنند. آنها بهخصوص اصرار داشتند که سربازانی که از منطقه کردستان آمدهاند، با توجه به اینکه برخی از آنها نانآور خانواده بودند، ادامه سربازی خود را در منطقه بومی خودشان طی کنند. این امر با مخالفت مسئولان و فرماندهان پادگان، مواجه شد. در نتیجه، شورا فراخوان به اعتصاب سربازان و درجهداران کادر در پادگان داد و همین امر موجب شد که فرماندهان پادگان از تصمیم خود عقبنشینی کرده و با اعزام سربازان کرد به کردستان موافقت نمایند.
پس از پایان دوره آموزشی، حمیدرضا، به شیراز منتقل گردید و در آنجا ارتباط خود را با تشکیلات سازمان، برقرار کرد.
در پی فرمان خمینی جهت سرکوب مردم کردستان، به گروهانی که حمیدرضا عضو آن بود، مأموریت اعزام به کردستان داده شد. حمیدرضا و چند نفر از هواداران سازمان، از رفتن به کردستان سرباز زدند. انجمن ضداسلامی پادگان که مزدوران رژیم بودند، خواستار محاکمه حمیدرضا و دوستانش شدند. نهایتأ وی و ۴ تن از هواداران، دستگیر و زندانی شدند و به مدت ده روز در بازداشت بودند و سپس آزاد شدند، تا آنکه چند روز بعد مورد محاکمه قرار گیرند.
حمیدرضا به همراه همرزمانش بلافاصله پس از آزادی، از پادگان فرار کردند. ولی پس از چند روز، با منتفی شدن موضوع محاکمه، به پادگان بازگشتند.
آن روزها مصادف بود با اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی، که وی به همراه هواداران دیگر، علاوه بر تبلیغ کاندیداهای سازمان در میان پرسنل ارتش، تلاش کردند تا مانع از اجرای تقلبات توسط باندهای مزدور رژیم در پادگان بشوند.
پس از اعلام آرای صندوقها که آشکارا به نفع کاندیداهای رژیم، جهت داده شده بود، حمیدرضا و یارانش موفق شدند با تلاش و سختکوشی زیاد و ارائه اسناد و مدارک متقن، موجب ابطال نتایج انتخابات در آنجا شوند. این موضوع باعث خشموکین انجمن ضداسلامی و دایرهٔ عقیدتی سیاسی پادگان گردید و خواهان دستگیری و محاکمه آنها، بهعنوان متهمین در زمان جنگ شدند. مسألهیی که باعث شد آنها پادگان را ترک کنند.
حمیدرضا پس از آن به مسجد سلیمان رفت و بهصورت حرفهیی فعالیتش را با سازمان پی گرفت. او در بخشهای محلات و مالی ایفای مسئولیت کرد.
وی در تظاهرات بزرگ و مسالمتآمیز سازمان در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، که در اعتراض به سرکوب آخرین قطرات آزادیها بود، فعالانه شرکت داشت. پس از سرکوب خونین این تظاهرات به فرمان خمینی ملعون و آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی، حمیدرضا به عضویت واحدهای عملیاتی سازمان در آمد.
او در جریان انجام یکی از مأموریتهایش، توسط پاسداران خمینی مورد شناسایی قرار گرفت، اما توانست با هوشیاری انقلابی و جسارت، از محاصره آنها خارج شود. این وضعیت دو بار دیگر برای حمیدرضا اتفاق افتاد، ولی هر دو بار پاسداران در دستگیری وی شکست خوردند.
نهایتأ در شهریور ۱۳۶۰، حمیدرضا توسط نیروهای سپاه، که منطقه حضور او را بهطور کامل محاصره کرده بودند، دستگیر و روانه شکنجهگاه در زندان مسجد سلیمان گردید.
بازجویان شکنجهگر، این مجاهد دلاور را تحت شکنجههای وحشیانه قرار دادند، تا بهخیال خود او را بهتسلیم و ندامت وادارند. همرزمانش نقل کردهاند که شکنجهگران، برای درهم شکستن وی، از هیچ جنایت و رذالتی در رابطه با او فروگذار نکردند، از جمله، عقرب زنده را روی بدن او قرار دادند و از او خواستند که از اهداف و آرمانهایش دست بکشد و با انجام مصاحبه تلویزیونی از گذشته خود ابراز ندامت کند.
حمیدرضا اما، با مقاومت و پایداری شجاعانه، بر مواضع مجاهدیاش، شکنجهگران را بور و کور کرد.
وی در یکی از ملاقاتها با مادرش، موفق شد با زیرکی انقلابی، اطلاعات مهمی را جهت ممانعت از دستگیری شماری از مجاهدان، به خارج از زندان منتقل نماید.
سرانجام دژخیمان خمینی، که با وجود انواع فشارها و شکنجهها قادر به درهم شکستن حمیدرضا نشده بودند، وی را در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۶۱، به جوخه اعدام سپرده و بهشهادت رساندند و بدین ترتیب، مجاهدی دیگر، با وفای به پیمان آزادی مردم ایران از ایلغار خمینی، به خیل عظیم شهدای مجاهد خلق پیوست.
مجاهد شهید فریبا موزرمی، خواهر حمیدرضا، در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۷۸، در عملیات تروریستی رژیم آخوندی بهشهادت رسید.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید