زندگینامه شهید
مجاهد شهید قاسم علیزادهزاهدصفت متولد ارومیه، ۲۸ساله بود و تحصیلاتش را تا دیپلم ادامه داد، بعداز ۳۰خرداد۶۰ دستگیر شد و پساز آزادی قصد خروج از کشور و پیوستن بهمجاهدین را داشت، که مجدداً دستگیر و به ۴سال زندان محکوم شد. اما دژخیمان خمینی به دلیل استواریاش برمواضع مجاهدین اورا درجریان قتل عام سال ۶۷ به شهادت رساندند.
یکی از آشنایانش دربارهٔ او نوشته است: قاسم در هرشرایطی مروج و تبلیغکنندهٴ ایدئولوژی سازمان بود و او برای اولینبار مرا با سازمان آشنا کرد و گفت: «بیا نواری بهتو بدهم، گوش کن و بعد نظرت را بده».
نوار را بردم و گوش کردم، نوار سخنرانی برادر مسعود در امجدیه (چه باید کرد؟) بود، بعد که آمد نوار را بگیرد گفت: «بین اسلام مجاهدین و خمینی یکدنیا فاصله است. خمینی کمر بسته نسل مسعود را ازبین ببرد، ولی نمیتواند، چون مسعود گفته نمیتوان جلو تابش نور آفتاب را گرفت».
پدرش تودهیی و برادرانش اکثریتی بودند. در خانه فشار زیادی روی او میآوردند و مزاحمش میشدند. یکبار در جمع همهٔ فامیل، با صدای بلند گفت: «ولو قطعهقطعهام کنند، حاضر نخواهم بود یکموی مسعود رجوی را بههزار مدعی دروغین رهبری دیگر بدهم».
آخرین دیدار او یکهفته قبل از اعدام با مادرش بود. در این ملاقات قاسم که احتمال اعدام خود را میداده، بهمادرش میگوید احتمال انتقالش بهزندان تبریز وجود دارد و از او خواسته بود که بهملاقاتش نیاید.
اما هفتهٔ بعد مادرش طاقت نیآورده و بهزندان مراجعه کرده بود. مزدوران رژیم در کمال شقاوت از او پول و شیرینی مطالبه میکنند.
مادر فکر میکند قاسم را میخوهند آزاد کنند، لذا بهآنها مقداری پول میدهد و برایشان شیرینی میخرد.
آنها بعد از گرفتن پول و خوردن شیرینی خبر تیرباران کردن قاسم و محل دفنش را میدهند، مادر تازه متوجه میشود پول و شیرینی را بابت گلولههایی گرفتهاند که بهفرزندش زدهاند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید