728 x 90

با یاد مجاهد شهید عبادالله نادری

مجاهد شهید عبادالله نادری
مجاهد شهید عبادالله نادری

محل تولد: هفت چشمه ايلام
شغل: پرستار ، مربی فوتبال
سن: 27
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: ایلام
تاریخ شهادت: 0-5-1367
محل زندان: -

زندگینامه شهید


عبادالله نادری در سال ۱۳۴۰، در هفت‌چشمه ایلام به دنیا آمد. دوره دبستان را در همانجا گذراند و دوره دبیرستان خود را در شهر ایلام سپری کرد و در سال ۱۳۵۸ موفق به گرفتن دیپلم شد. وی هم‌چنین یک دوره دوساله بهیاری و پرستاری را در شهر ایلام گذراند و پس از آن به‌عنوان پرستار، در بیمارستان مشغول به کار شد.
عبادالله که در تظاهرات مردم علیه دیکتاتوری فاسد سلطنتی فعالانه شرکت داشت، در جریان یکی از راهپیمائیهای اعتراضی در سال ۱۳۵۷، توسط ساواک دستگیر و به مدت یک‌ماه زندانی شد.
وی که در جریان قیام با سازمان مجاهدین آشنا شده بود، پس از انقلاب به‌عنوان هواداری پرشور در ارتباط با سازمان قرار گرفت و در فعالیت‌های تبلیغی و افشاگرانه سازمان علیه سرکوب آزادیها، شرکت فعال داشت.
عبدالله در کنار فعالیت‌هایش، مربی تیم فوتبال شهر نیز بود که اکثر بازیکنان آن، هواداران سازمان مجاهدین بودند. آنها به یاد مجاهد شهید، حبیب خبیری، اسم تیم را هما گذاشته بودند.
عبادالله، در تظاهرات عظیم ۳۰خرداد ۱۳۶۰ بر علیه فاشیسم مذهبی خمینی، شرکت داشت. او که از شهادت یکی از دوستان و همرزمانش، به‌شدت تحت تأثیر قرار گرفته بود، در همان زمان، در یک اقدام جسورانه، به فرار دو زندانی مجاهد از زندان کمک کرد.
وی مدتی بعد در پاییز ۱۳۶۰، توسط مزدوران سپاه خمینی، دستگیر و به زندان ایلام منتقل گردید. مزدوران رژیم که هیچ مدرکی علیه او نداشتند، پس از دوران بازجویی و شکنجه، وی را به یک‌سال حبس محکوم کردند.
دژخیمان شکنجه‌گر، به‌دلیل روحیه مقاوم وی، در پایان یک‌سال حکم، نه تنها وی را آزاد نکردند، بلکه او را بدون اطلاع خانواده، به زندان سپاه منتقل نموده و همه ملاقات‌هایش را هم به مدت شش ماه قطع کردند، تا با این فشارها، وی را وادار به تسلیم کنند. اما این عبادالله بود که با مقاومت و ایستادگی خود، دشمن را به زانو در آورد.
یکی از همبندی‌هاش در این رابطه نوشته است: «عبادالله، در زندان، سمبل روحیه و شادابی و در عین‌حال رزمندگی در مقابل بازجوهای شکنجه‌گر بود. او مورد احترام همه زندانیان قرار داشت».
سرکردگان جنایتکار سپاه، نهایتأ با فشار و تلاش خانواده وی، بعد از شش ماه مجبور شدند او را که هم‌چنان آثار شکنجه‌ها را بر بدن داشت، آزاد کنند.
عبدالله پس از آزادی از زندان، مدتی بیکار بود. اما با توجه به تخصص و محبوبیتی که بین مردم داشت، به‌عنوان بهیار در بیمارستان ایلام مشغول به کار شد.
عبادالله، در زمان جنگ ضدمیهنی که رژیم به بهانه جنگ، دارو و تجهیزات پزشکی را از مردم دریغ می‌کرد، در حد امکاناتش، نیازهای مردم را تأمین و حتی خانه‌یی را اجاره کرده و به اتاق بستری بیماران تبدیل کرده بود. وی از این‌که مردم در بیماری با کمبود دارو و مراقبتهای پزشکی مواجه هستند و مقامات رژیم هیچ اقدامی برای بهبود وضعیت آنها، انجام نمی‌دهند، بسیار تحت فشار بود‌، و بارها در همین رابطه با مدیران و مقامات شهر درگیر شد.
مردمی که او را می‌شناختند وی را حامی و پشتیبان خود می‌دانستند و همه جا از او به‌عنوان آقای دکتر، یاد می‌کردند.
مزدوران سپاه، بار دیگر در سال ۱۳۶۵، وی را به اتهام راه‌اندازی تشکیلات در بیرون، دستگیر و روانه زندان نمودند، اما از آنجا که هیچ مدرکی از او نداشتند پس از چندماه آزادش کردند.
عبادالله که در پی وصل به سازمان محبوبش بود و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کرد، نهایتاً در مرداد ۱۳۶۷ در جریان ارتباط با یکی از پیکهای سازمان (مجاهد شهید جثومه حیدری) که برای وصل مجاهدان داوطلب فعالیت می‌کرد، دستگیر و زیر شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت.
سرانجام، این مجاهد دلیر و سر موضع، در جریان قتل‌عام ۱۳۶۷، به همراه هزاران مجاهد سرموضع دیگر در سراسر ایران، سربدار شد و به خیلی عظیم شهدای مجاهد خلق پیوست.
دژخمیان رژیم، خبر شهادت وی را تا اوایل آذرماه ۱۳۶۷، به خانواده او اطلاع ندادند و حتی تا چندماه محل مزار وی را مخفی نگاه داشتند.

 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


عبادالله نادری

عبادالله نادری

 

تصویر مزار شهید


مزار مجاهد شهید عبادالله نادری

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/77e571a0-5254-46ed-85e1-24885bd4746f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات