زندگینامه شهید
سید محمود ناصری علیآبادی
تاریخ تولد: ۱۳۳۴
محل تولد: بابل
تحصیلات: لیسانس حقوق اجتماعی
شغل: کارمند
سابقهٔ مبارزاتی: ۱۰سال
زندان سیاسی: ۵سال
سیدمحمود ناصریعلیآبادی کارمند حسابداری اداره مخابرات بابل بود، در دوران انقلاب ضدسلطنتی در تظاهرات و تحصن کارمندان و کارکنان و مبارزات اجتماعی شرکت فعال داشت.
سال۵۸ با مجاهدین آشنا شد و در ارتباط با جنبش ملی مجاهدین در بابل فعال گردید. در سال۵۹ از مسئولان نهاد کارمندی جنبش ملی مجاهدین در بابل بود.
اردیبهشت۶۱ بهوسیله دژخیمان رژیم خمینی دستگیر شد و تا فروردین۶۶ به مدت ۵سال در شکنجهگاههای رژیم در اسارت بود.
پس از رهایی از زندان در مرداد۶۶ به منطقه اعزام شد.او در تقاضانامهاش نوشت: «…در کمال آگاهی و آزادی و با تمامی خلوص ایدئولوژیکیم بهمنظور رهایی وطنم ایران و خلق اسیر و در زنجیرم، از سازمان مجاهدین خلق ایران تقاضا میکنم با درخواستم بهمنظور اعزام به منطقه عملیاتی موافقت نماید.
بدینوسیله به من اجازه دهد تا بتوانم دوشادوش دیگر رزمندگان مجاهد خلق در صفوف مقدم ارتش آزادیبخش علیه خمینی دجال و مزدوران جنایتکارش بجنگم، و در این راه جان خود را بهمثابه کمترین بهای ممکنه در راه آرمان توحیدی سازمان مجاهدین خلق ایران، که همانا تحقق جامعه بیطبقهٔ توحیدی میباشد فدا سازم».
محمود در عملیات پیرانشهر، آفتاب، چلچراغ شرکت کرد و با توشهیی پربار از تمام تجارب انقلابی و تشکیلاتیش و با عزمی جزم برای سرنگونی رژیم خمینی در عملیات فروغ جاویدان شرکت و در این حماسه کبیر میهنی قهرمانانه بهشهادت رسید.
خاطرات
خاطراتی از حسام ناصری، برادر شهید:
برادر شهیدم محمود ناصری از افسران ارتش آزادیبخش بود که در فروغ جاویدان در تنگه و درگیری آنجا مجروح و سپس اسیر نیروهای مزدور بدر شد و بعد از یکماه اسارت و شکنجه او را اعدام کردند.
او آخرین مسئولیتش در صحنه عملیات فرمانده یک واحد خودرو دوشکا بود که من آخرین بار در گردنه حسن آباد یعنی روز دوم او را دیدم و با او یک احوالپرسی سرپایی کردم.
در دانشگاه بابلسر درس میخواند محمود لیسانس اقتصاد داشت و در شروع فاز نظامی مدتی مسئولیت پشتیبانی جنگل و خانههای تیمی و امکانات برای مسئولان و اعزام مجاهدین به جنگل و کردستان را بهعهده داشت.
در سال۶۱ بعد از ضربه عبدالله پیام محمود هم بهمراه تعداد زیادی از کادرها و بازاریان و شخصیتهای شهری که هوادار و پشتیبان مجاهدین بودند دستگیر شد و در زندان سپاه بابل و سپس گوهردشت و اوین و … و بعد برگشت به زندان سپاه بابل بود ابتدا حکمش اعدام ابلاغ شد.
در دوران قبل از انقلاب سال۵۶ محمود که کارمند حسابداری ماکروی مخابرات بابل بود
محمود خیلی از تجملات و زندگی شیک پوشی و خورد و خوراک اضافی پرهیز میکرد همیشه بفکر دیگران و افرادی که محتاج به کمک بودند بود بازاریان بابل و خیلی از اشخاص محترم بابل به او احترام میگذاشتند و دوست داشتند که با او هم صحبت بشوند محمود به ادبیات و اشعار شعرای ایران خیلی مسلط بود به تاریخ مشروطیت و تاریخ مبارزات در کشورهای تحت ستم مشرف بود طبع شعر خیلی بالایی داشت و همیشه از شعرهای خیام و مولوی و فروغ و گلسرخی و حافظ و سعدی و خواندن ترانههای سنتی شجریان عشق میورزید.
محمود در اثر فشارهای شخصیتهای مهم شهری و خانواده و فعالیتهایی که از بیرون میکردند حکم اعدامش به حبس ابد و سپس به ۵سال تغییریافت. محمود از سال۶۱ تا ۶۵ بهمدت ۵سال در زندان بود و بعد آزاد شد. او بلافاصله در سال۶۵ به منطقه مرزی رفت و به مجاهدین وصل شد. او در عملیاتهای مختلف گردانی منطقه مانند پیرانشهر و آفتاب و چلچراغ و بعد فروغ شرکت کرد.
خاطراتی از همرزمانش:
هر موقع محمود را میدیدی یک آموزش مجاهدی از زندان و یا فاز سیاسی به نفرات پیرامون خودش میداد... خاکی بودن محمود برایم خیلی چشمگیر بود و او شاخص سرشاری و شادابی بود.
در مناسبات تشکیلاتی منظم و سفت و سخت و آموزنده نه با کلام بلکه با رفتار و منش انقلابی آموزش میداد. از برجستگیهای دیگری که محمود داشت شجاعت و رشادت در میدان جنگ بود که مثل شیر میغرید و جلو میرفت.
محمود جزو زندانیان مقاوم بود و همیشه روی مواضع اصولی سازمان پافشاری میکرد و مرزبندی قوی داشت. بندی که محمود مدتی در آن حبس بود معروف به بند ۴ بود در این بند تعدادی از توابین را برای کنترل و جاسوسی بقیه زندانیان فرستاده بودند ولی محمود دلاور با تیز هوشی و درایتی که داشت ترفندهای آنها را افشا و در جمع بقیه روی مرزبندی با آن مزدوران تأکید داشت، روحیه با نشاط و جمعی محمود در شرایط سخت زندان بسیار مثبت بوده و مشخصاً از بابت رسیدگیهای صنفی و پزشکی به سایر زندانیان شاخص و مایهگذار بود.
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید