زندگینامه شهید
رحیم نصیریان در شهر اردبیل به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در همان شهر به پایان برد و سپس در شهر ارومیه موفق به گرفتن فوقدیپلم فنی و حرفهیی شد.
او پس از پایان تحصیلاتش به کارهایی از قبیل نجاری، نقاشی، خطاطی و دکور سازی روی آورد و از آنجا که بسیار اهل مطالعه بود، با مسایل سیاسی آشنا شد و مشخصاً نسبت به ریشه بیعدالتیها و محرومیت مردم که همانا دیکتاتوری پهلوی بود، آگاهی یافت.
از همین رو با شروع قیام مردم علیه دیکتاتوری شاه، در تظاهراتهای سال۵۷ فعالانه شرکت داشت.
رحیم پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، با شناختی که نسبت به راه و آرمان مردمی سازمان مجاهدین پیدا کرد، بهعنوان هواداری پرشور، در ارتباط با سازمان قرار گرفت و در فعالیتهای سیاسی و تبلیغی و افشاگرانه سازمان نسبت به نقض آزادیها از جانب دستگاههای حکومتی و چماقداران وابسته به آنها، شرکت فعال داشت.
وی در سال۱۳۵۹، بهعنوان دبیر در دبیرستانهای اردبیل مشغول بهکار شد و بهدلیل ویژگیهای مردمی و انقلابیش، محبوبیت زیادی در میان دانشآموزان داشت و همزمان، در ارتباط با بخش محلات سازمان مجاهدین در اردبیل، بهعنوان یکی از مسئولان این بخش، به فعالیتهای سازمانیاش ادامه داد.
رحیم در میان همرزمانش با ویژگیهای انقلابی پرداختگری و مایهگذاری برای دیگران، عشق عمیق و زلال نسبت به همرزمان، شادابی و سرشاری و تواضع و تلاش بیدریغ در انجام مسئولیتها، شناخته میشد.
وی در تظاهرات بزرگ ۳۰خرداد۱۳۶۰، علیه سیاستهای سرکوبگرانه خمینی ضدبشر، فعالانه شرکت داشت و با شروع مبارزه مسلحانه انقلابی، پس از ۳۰خرداد، با توجه به شناخته شدگی وی در اردبیل، کار دبیرستان را رها کرد و از این شهر خارج شد.
رحیم، برای ادامه فعالیتهایش، ابتدا به ارومیه و سپس به تبریز رفت و پس از آن در شهرهای مختلف آذربایجان از جمله مرند و میانه و... به ایفای مسئولیت در ارتباط با سازمان مجاهدین پرداخت.
در تابستان ۱۳۶۱، به بخش پشتیبانی رزمندگان مستقر در جنگلهای گیلان و مازندران منتقل گردید.
رحیم متأهل دارای یک فرزند خردسال بود بهرغم علاقه وافری که به او داشت اما در اوج شور و شعف انقلابی از این مسأله عبور کرده و بر عهد و پیمانش با خدا و خلق ایستاد و به فعالیتهای انقلابیاش ادامه داد.
عشق عمیق و صاف و زلال وی به تمامی همرزمانش از وی عنصری سرشار و شاداب در مناسبات ساخته بود در پرداختگری و مایهگذاری برای همرزمانش شاخص بود و نمایانگر عشق و ایمان عمیق او به درستی خط و خطوط سازمانش بود. رحیم به کوهنوردی علاقه زیادی داشت و از پرداختن به این ورزش و آموزشهای نظامی از هر فرصتی استفاده میکرد.
در رابطه با روحیه بالا و انقلابی رحیم یکی از همرزمانش نوشته: «بعد از شهادت سردار موسی خیابانی، من صبح زودتر به محل کارمان رفتم. از شدت ناراحتی، مرتب گریه میکردم. دقایقی بعد، رحیم با یک آرامشی که در چهره او بود، آمد. من با بغض به او گفتم مگر نمیدانی موسی شهید شده است؟ او با همان متانت و قاطعیت همیشگیاش گفت: چه کسی گفته بود که موسی و یا ما در این نبرد نباید شهید بشویم، امروز شیپور نبرد زده شد. از فردا نبردمان را چند برابر خواهیم کرد و درسی جانانه به دشمن خواهیم داد».
سرانجام در پایگاه محل استقرار رحیم در شهر میانه، در اسفند ۱۳۶۱، مورد محاصره و تهاجم انبوه پاسداران جنایتکار خمینی قرار گرفت. رحیم قهرمانانه، به مقابله با آنان برخاست و پس از به هلاکت رساندن تعداد زیادی از پاسداران، بهشهادت رسید و به عهد خود با خدا و خلق وفا نمود و جاودانه شد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید