زندگینامه شهید
مجاهد شهید حسین نیاکان در حالیکه تنها پانزده سال داشت بهدلیل آنکه عمویش مجاهد شهید حیدر نیاکان از زندانیان سیاسی زمان شاه بود، با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد. میلیشیایی مشتاق بود که هم درس میخواند و هم فعالیت میکرد، قاصدکی بود که پیغام آزادی بر لب داشت.
در سرفصل سی خرداد سال شصت و در جریان تظاهرات به خون نشسته نیم میلیون نفر از مردم تهران، مثل تمام پرستوهای خونین بال میلیشیا ترک خانه و خانواده کرد و پا در مسیری پرمخاطره گذاشت.
مدتی بعد دستگیر شد و تا سال۱۳۶۴ در زندانهای اوین و قزلحصار بود، در مهرماه سال۶۴ از زندان آزاد شد اما تا رهایی هنوز فاصله داشت.
دستگیری مجدد شهید حسین نیاکان بهخاطر تلاشش برای وصل شدن به سازمان مجاهدین بود، بار دوم که دستگیر شد در بیدادگاههای رژیم به پنج سال زندان محکومش کردند.
در جریان قتلعام سال۶۷ هیأت مرگ حسین را به اتاق بهاصطلاح محاکمه برد و از حسین خواستند نسبت به مواضع سازمان و گذشته خودش اظهار ندامت کند، اما او دست رد برسینه آنها گذاشت و قاطعانه گفت مجاهد و سرباز مسعود و مریم است.
یکی از همبندیهایش ماجرای برخورد حسین در هیأت مرگ را چنین گزارش کرده است: «حسین پس از برگشت از نزد هیأت و ورود به بند پا به درون اتاق گذاشت و همانجا جلو در ایستاد و طور دیگری میخندید، رفتم جلو و گفتم: «چه کار کردی حسین؟» پاسخ داد: «باز جو پرسید: جرم؟ من فریاد زدم: سرباز مسعود و مریم».
ساعتی بعد وقتی پا به راهروی مرگ میگذاشت، وداع شکوهمندش برای تمام هم زنجیرهایش خاطره شد. در میان آن صداها فقط صدای حسین شنیده میشد که روکرد به همرزمانش و گفت: «بچهها ما که رفتیم. شما منتظر ماشین بعدی باشید».
خاطرات
تصاویر یادگاری
زهرا و حسین نیاکان
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org