زندگینامه شهید
مینا رمضانی در سال ۱۳۴۰ در یک خانوادهٔ متوسط در شهر ساری متولد شد. دوران ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش گذراند و سپس برای ادامه تحصیل وارد دانشسرای عالی بهداشت گرگان شد.
در دوران قیام مردم ایران علیه نظام سلطنتی، وی که به همراه سایر دانشجویان مبارز در تظاهراتها شرکت فعال داشت، با سازمان مجاهدین و آرمانهای آن آشنا شد.
پس از پیروزی انقلاب در رابطه فعال با جنبش ملی مجاهدین قرار گرفت و مدتی در بخش دانش آموزی و سپس در بخش محلات فعالیت کرد. در سال ۱۳۵۹ در جریان دستگیریهای هواداران، وی نیز دستگیر و به مدت دو ماه در زندان شهربانی ساری زندانی شد پس از آزادی در بخش تبلیغات و نشریه در شهر ساری، ایفای مسئولیت کرد.
پس از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ و آغاز مبارزهٔ مسلحانه انقلابی علیه ارتجاع خمینی، مینا جزو هزاران مجاهد خلقی بود که با روحیهٔ سرشار از عشق به مردم و کینه به دشمنان خدا و خلق به استقبال این دوران نوین رفت.
وی با توجه به ضرورت مخفی بودن فعالیتها، توانست با انتخاب شیوههای مناسب، در راهانداختن تظاهراتهای موضعی علیه رژیم، سازماندهی نیروهای میلیشیای مجاهد خلق و همچنین بکارگیری نیروی بسیار پر ارزش مادران در این مسیر، موفق عمل کند و در تظاهرات مسلحانهیی که در شهریورماه ۱۳۶۰ در یکی از خیابانهای شلوغ ساری به راه افتاد، مینا مسئولیت حفاظت از تظاهر کنندگان را بهعهده داشت.
وی پس از مدتی بهگرگان رفت و در آن شهر در پایگاه محل اقامتش، مسئولیت امور سیاسی را برعهده گرفت.
مینا از آبان ۱۳۶۰ به مدت ۵ ماه رابطهاش با سازمان قطع شد. دورانی که بر او بسیار سخت و دشوار گذشت.
او با گوش کردن به صدای مجاهد و اخبار رادیوهای مخالف رژیم و پیاده کردن آنها، علاوه بر اینکه خود در جریان امور قرار میگرفت، دیگر خواهران، هواداران و سمپاتهای سازمان را هم در جریان میگذاشت.
مینا پس از ۵ ماه قطع بودن و گذراندن آن شرایط سخت، سرانجام در فروردین ۱۳۶۱ مجدداً به سازمان وصل شد و در پایگاههای مقاومت، با شوقی بیشازپیش به مبارزهاش ادامه داد. او پس از وصل شدن مجدد احساس خود را به یکی از همرزمانش چنین بیان کرده بود: «حالا حس میکنم دوباره متولد شدهام. واقعاً آدم بدون تشکیلات و حسابرسی و نشست چقدر وقتش را بیهوده هدر میدهد».
صداقت، پرکاری و وفاداری به آرمان و راه و نیز امید به پیروزی از ویژگیهای انقلابی بود که مینا با آنها در میان همرزمانش شناخته میشد.
وی مجاهدی صبور و متین و در انجام مسئولیتهایش بسیار دقیق بود. در زمینهٔ شعر ذوق و استعداد داشت.
یک روز که خبر مقاومت سه ساعتهٔ مجاهد شهید پروین خسروی را در بابل شنید، برای پروین شعری سرود و عهد بست که او نیز اینچنین مقاومت کند. عهدی که سرانجام به آن وفا کرد.
شب سوم آذرماه۱۳۶۰ ساعت ۸ پاسداران خمینی به پایگاهی که مینا و دو مجاهد پاکباز دیگر در آن بودند حمله کردند. مزدوران که قصد داشتند با استفاده از تاریکی شب رزمندگان مجاهد را غافلگیر کنند، بلافاصله با مقاومت مسلحانه آنها مواجه شدند. نهایتاً پس از ۱۶ ساعت مقاومت حماسی که مردم را بهشدت تحت تأثیر قرار داده بود، زیر بارانی از شلیک سلاحهای سنگین و نیمهسنگین پاسداران شب، مینا این زن انقلابی مجاهد خلق به همراه مجاهدان خلق عباس رخشانی و آسیه ابراهیمپور بهشهادت رسیدند.
مجاهد شهید مینا رمضانی در قسمتی از آخرین سرودهٔ خود اینچنین نوشته است: ... . .
ایران وطن من
اینک این خروش مجاهد است
ایران وطن من
اینک این خروش میلیشیای قهرمان است
که در رگبار مسلسلهایش
تو را به ام میخواند...
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید