زندگینامه شهید
حمید سعیدی در سال ۱۳۲۸، در تهران به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا پایان گرفتن دیپلم سپری کرد و چند سال بعد با شرکت در کنکور سراسری در رشته «اقتصاد اجتماعی و حقوق کار» در دانشکده بابلسر پذیرفته شد و با مدرک لیسانس فارغالتحصیل شد.
حمید که در دانشکده با مسایل سیاسی آشنا شده و در فعالیتهای دانشجویی علیه شاه خائن شرکت داشت، در قیام مردم علیه شاه خائن فعالانه وارد شد.
وی پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، به کمک برادر مجاهدش، با راه و آرمان سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و در حالیکه در دبیرستانهای تهران تدریس میکرد، بهعنوان هوادار سازمان، فعالیت سیاسی خود را در ارتباط با انجمنهای محلات آغاز کرد. وی مدتی با انجمن محلات نارمک به فعالیت پرداخت و عضو تیمهای حفاظت دکههای فروش نشریه مجاهد و کتابهای سازمان بود.
حمید در میان دانشآموزان دبیرستان، چهره بسیار محبوب و مورد احترامی بود. این رابطه باعث شده بود که برخی از شاگردانش، هنگام تعطیلی دبیرستان و در مسیر بازگشت وی به خانه، همراه او شوند، تا در طول مسیر از آموزشها و رهنمودهای وی بهرهمند گردند. حمید نیز با علاقه و صمیمیت خاص، بر اساس افشاگریهای سازمان، در ارتباط با عملکردهای ارتجاعی رژیم حاکم، برای آنها روشنگری میکرد.
حمید پس از تظاهرات بزرگ سازمان در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، که یک اتمامحجت تاریخی با خمینی بر سر سرکوب آخرین قطرات آزادیها بود، توسط عناصر سپاه دستگیر و به زندان پادگان عشرتآباد منتقل گردید. وی مدت ۴ ماه و نیم در زندان زیر بازجویی و شکنجه قرار داشت. اما توانست با هوشیاری انقلابی و با جا زدن خود بهعنوان یک فرد عادی، بازجویان را بفریبد و از زندان آزاد شود.
حمید پس از آزادی از زندان، دیگر به دبیرستان باز نگشت و مدتی بعد در یک چلوکبابی بهعنوان کارگر مشغول بهکار شد.
در ۲۶ اسفند ۶۰، گلهای از مزدوران اطلاعاتی سپاه پاسداران، با در دست داشتن حکم دادستانی از اوین، به خانه آنها یورش بردند تا چند نفر از جمله حمید را دستگیر کنند.
دوستان حمید قبل از اینکه وی شب به خانه برگردد، وضعیت را به وی خبر دادند و از آن به بعد حمید به زندگی کاملاً مخفی روی آورد.
اواخر زمستان ۱۳۶۱ ارتباط حمید با سرپل سازمان در خارج کشور برقرار شد و به هنگ حنیف وصل شد.
پس از ۴ ماه وقتی مسئولش سر قراری حاضر نشد وی مجدداً قطع شد، اما توانست در یک تماس با سرپل سازمان مجدداً وصل شود.
طی مدتی که حمید قطع بود، حدود ۱۰ نفر از هواداران سازمان که ارتباطشان با سازمان قطع شده بود، به وی وصل شدند و او نیز آنها را برای مأموریتها و عملیاتشان پشتیبانی میکرد.
حمید در بهار ۱۳۶۲ بر اساس رهنمودهایی که سازمان به وی داد، برای رفتن به منطقه مرزی کردستان و وصل به نیروهای سازمان در آنجا، اقدام کرد. ولی چندبار تلاش وی به نتیجه نرسید و هر بار با پذیرش خطر دستگیری توسط عوامل سپاه و سایر عوامل مزدور رژیم، مجدداً به تهران باز گشت.
نهایتا حمید توانست در خردادماه ۱۳۶۲ خود را به منطقه کردستان مرکزی برساند و به پیشمرگان مجاهد خلق وصل گردد.
اندکی بعد در روز ۲۸ خرداد ۱۳۶۲، پاسداران رژیم به روستای «برجو» که پایگاه استقرار حمید و همرزمانش بود، حمله کردند، که هنگام جابهجایی مجاهدان مستقر در این روستا، حمید مورد اصابت تک تیر قناسه، قرار گرفت و بهشهادت رسید.
رزمندگان مجاهد خلق پیکر پاک این مجاهد پاکباز را از صحنه خارج کرده و روز بعد در روستای امینآباد، طی مراسمی نظامی با حضور مردم آن منطقه به خاک سپردند و بدینسان حمید قهرمان، جاودانه شد.
ابوالقاسم سعیدی برادر حمید از شهدای قهرمان مجاهد خلق است که در ۱۹ مهر ۱۳۶۰ در اوین اعدام شد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید