728 x 90

با یاد مجاهد شهید عبدالعلی آقایی

مجاهد شهید عبدالعلی آقایی
مجاهد شهید عبدالعلی آقایی

محل تولد: -
شغل:
سن: 27
تحصیلات: دانشجو رشته ادبیات
محل شهادت: اصفهان
تاریخ شهادت: 29-1-1363
محل زندان: -

زندگینامه شهید


عبدالعلی آقایی در سال ۱۳۳۶ در شهرضا، در خانواده‌ای کشاورز و محروم متولد شد. زندگی خانوادگی او به‌دلیل فقر و محرومیت به سختی سپری شد. پدرش چوپان بود و عبدالعلی نیز تابستانها در کمک به پدرش چوپانی می‌کرد.
وی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در شهرضا گذراند و با عزم و پشتکاری که داشت در رشته ادبیات عربی، وارد دانشگاه اصفهان شد.
عبدالعلی از آنجا که طعم تلخ محرومیت‌های اجتماعی را از نزدیک چشیده بود و نسبت به عامل این اختلاف طبقاتی، یعنی دیکتاتوری شاه، آگاهی کامل داشت، در قیام و تظاهراتهای مردم علیه حاکمیت سلطنتی در اصفهان حضور فعالی داشت.
پس از پیروزی انقلاب، با شور و شوقی که داشت، وارد فعالیت‌های سیاسی شد. از آنجا که وی پس از چندی دریافت که رژیم خمینی، هیچ سنخیتی با آرمانهای انقلاب، یعنی آزادی و حاکمیت مردمی ندارد، وارد فعالیت با یکی از جریانهای سیاسی شد.
وی به‌دنبال فعالیت‌هایی که در سالهای ۵۸ و ۵۹ داشت، نهایتاً آمال و آرزوهایش را برای آزادی و حاکمیت مردمی، در سازمان مجاهدین که در صحنه مبارزات سیاسی علیه رژیم خمینی حضور فعالی داشت، پیدا کرد و از سال ۱۳۶۰ به‌طور حرفه‌یی وارد فعالیت با سازمان شد.
عبدالعلی پس از تظاهرات بزرگ ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، و آغاز مقاومت مسلحانه سراسری، وارد یکی از واحدهای عملیاتی مجاهد خلق شد و چندین مأموریت موفق علیه مزدوران سرکوبگر رژیم در اصفهان داشت.
وی در خرداد ۱۳۶۲، در جریان یک مأموریت انقلابی، همراه با همرزمش، مجاهد شهید رحمت خدادادپور توسط نیروهای مزدور سپاه در اصفهان دستگیر شد. مزدوران، در حین انتقال وی به زندان مخفی سپاه در اصفهان، آن‌چنان وی را مورد ضرب و شتم قرار دادند که به‌گفته سایر همرزمانشان، جای سالمی در بدن وی باقی نمانده بود.
پاسداران جنایتکار عبدالعلی را زیر وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها بردند تا اطلاعات تیم‌های عملیاتی را از او بگیرند. اما به‌گفته خودش داغ گفتن یک آخ و دادن یک اطلاعات را بر دل شکنجه‌گران گذاشت.
بازجوهای جنایتکار، یکبار صدها شلاق به کف پایش زدند و سپس از آنجا که دیگر امکان زدن شلاق به کف پایش نبود، سر و صورت و پشت وی را هدف ضربات شلاق قرار دادند. شدت ضربات به حدی بود که تا زمان اعدام او یعنی ده ماه بعد، هم‌چنان آثارش بر بدن وی باقی مانده بود.
عبدالعلی در رابطه با نحوه دستگیر شدنش به همبندیهای خود گفته بود؛ در صحنه دستگیری، به‌دلیل حضور مردم و برای این‌که کسی آسیب نبیند از سلاحش برای دفاع از خود استفاده نکرده و از آنجا که قرص سیانورش فاسد شده بود، این امکان هم کمک‌کارش نبوده است.
همبندیهای عبدالعلی در رابطه با استواری این مجاهد پاکباز در زندان نوشته‌اند: «وی در زندان روحیه خیلی بالایی داشت و بسیار پرشور بود. اغلب، بعدازظهرها برنامه ورزش را در هواخوری کمیته راه می‌انداخت و خودش سایر نفرات را ورزش می‌داد. پاسداران از وجود او در میان سایر زندانیان سیاسی وحشت داشتند و اغلب، او را به بهانه‌های واهی به انفرادی می‌بردند و کمتر زمانی بود که او در میان سایر نفرات زندان باشد».
عبدالعلی از آنجا که می‌دانست اعدام می‌شود به همرزمانش در زندان گفته بود: «بچه‌ها من اعدام می‌شوم ولی شماها آزاد می‌شوید. وقتی از زندان آزاد شدید به راهتان ادامه دهید. از رژیم خمینی وحشت نداشته باشید چون پوشالی است. در بازجویی‌ها همه چیز را گردن من بیندازید تا جرمتان کمتر شود... ما تا اینجا (زندان) هستیم موظفیم که مقاومت کنیم».
مزدوران شکنجه‌گر در زندان، چندبار او را تحت فشار قرار دادند تا در نمایش جمعه شهرضا یا در مدارس صحبت کند، تا در مجازات اعدامش تخفیف داده شود، اما این مجاهد سرفراز، هر بار با ایستادگی بر مواضع مجاهدی‌اش، مزدوران را سرافکنده و سرشکسته برمی‌گرداند.
سرانجام دژخیمان خمینی که با اعمال شدیدترین شکنجه‌ها نتوانستند روحیه پولادین این مجاهد سر موضع را درهم بشکنند، در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۶۳، همراه با دوتن از یارانش سربدار کردند.

 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/456fefb9-3ae7-4f04-9ca5-b6bddd385b1b"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات