زندگینامه شهید
سحرگاه روز دوشنبه ۲۷خرداد ماه سال۶۴ شش تن از فرماندهان و اعضای هستههای مقاومت مجاهد خلق در سیاهچال اوین، بهدستور مستقیم خمینی جلاد تیرباران شدند.
این شهدای سرافراز در زمرهٔ پاکباختهترین فرماندهان و رزمندگان هستههای مجاهد خلق بودند که طی فعالیتهای انقلابی چند ضرباتی بر پیکر پوسیده رژیم خمینی وارد ساختند، و سرانجام با کارنامه درخشان انقلابی خود را با خون خود امضا نمودند و به عهد و پیمانشان با خدا و خلق وفا کردند.
همهٔ این رزمندگان دلاور خلق که از سوابق درخشان مبارزاتی برخوردار بودند، از اوایل سال۶۴ در اسارت بهسر میبردند و تحت شدیدترین شکنجههای وحشیانهٔ دژخیمان خمینی قرار داشتند. اما سینههای پر رازشان هرگز برای دشمن خدا و خلق گشوده نشد.
مفهوم شهادت قهرمانانه این جنگاوران و دلاوران مجاهد خلق که با عشقی بیپایان به مردم و سازمان و بهویژه به رهبری آن به میدان مبارزه شتافته بودند، چیزی جز استمرار و گسترش مقاومت و استواری و پایداری برای سرنگونی دشمن ضدبشری نبود.
مجاهد شهید محمدرضا سلمانی در سال۱۳۳۷ در خانوادهای محروم و تهیدست در یزد متولد شد. بدلیلی شرائط سخت اقتصادی خانواده، وی همزمان با ادامه تحصیل از سن ده سالگی به همراه پدرش در یک کارخانه چوب بری کارگری میکرد.
محمدرضا از دوران کودکی ستم طبقاتی را در محیط زندگی و کار خود با گوشت و پوست لمس کرد، و بتدریج در جریان برخوردهای اجتماعی و کسب آگاهیهای سیاسی و مبارزاتی به ریشه اصلی نابسامانیها و تیره روزیها یعنی حاکمیت رژیم غارتگر شاه خائن پی برد.
وی در آغاز فعالیت سیاسی کتابخانههایی را در دبیرستان و محله زندگیاش تشکیل داد، پس هستهیی را تشکیل داد که فعالانه در جریان قیام ضدسلطنتی شرکت جست.
در همان سالها او با سازمان مجاهدین آشنا شد و از مطالعه دفاعیات و زندگینامههای شهدا تأثیرات زیادی پذیرفت.
در سالهای ۵۸ ـ۶۰ محمدرضا همچنان به کار کردن مشغول بود و طی این سالها بهعنوان هوادار سازمان به خطوط و مواضع مجاهدین اعتقاد داشت و از آن حمایت میکرد.
با اوجگیری فعالیتها و تظاهرات میلیشیای مجاهد خلق در آخرین روزهای خرداد۶۰ و بهخصوص راهپیمایی عظیم و تاریخی سی خرداد، محمدرضا نیز فعالانه در آن شرکت نمود.
پس از آن محمدرضا بهدلیل شرائط ویژه آن زمان موفق نشد تا با سازمان ارتباط برقرار کند، لذا درصدد برآمد تا با سازمان ارتباط برقرارکند. او این دوره را یکی از سختترین دوران زندگیاش توصیف نموده است، تا اینکه سرانجام در تاریخ سوم خرداد سال۶۲ محمدرضا به سازمان وصل شد.
برخورد فعال و تلاش خستگیناپذیر او در فراگیری آموزشها و انجام مسئولیتهایش یکی از پربارترین دوران زندگی کوتاه انقلابیاش بود.
محمدرضا با ایمانی عمیق و صداقتی انقلابی و عزمیآهنین با پشت سرگذاشتن بسیاری آزمایشها و ابتلائات، ابتدا بعنوان یکی از اعضای هستههای مجاهد خلق به انجام وظیفه پرداخت، و بهدلیل شایستگی، توانمندی و جسارت و پاکباختگی به فرماندهی یک هسته مقاومت ارتقا یافت
مجاهد شهید محمدرضا سلمانی طی نامهیی که بتاریخ ۱۰/اردیبهشت ماه/ ۶۳ برای خانوادهاش نوشته، وضعیت خود را چنین توصیف کرده است.
«خانوادهٔ عزیزم الآن یکی از بهترین دوران زندگیام را میگذرانم. این را با تمام وجودم میگویم چرا که الآن هر چه دارم از سازمان دارم. راستی چقدر شیرین است که وقتی کسی گم شدهاش را پیدا میکند».
محمدرضا سپس در پایان همین نامه اشاره کرده که:
«حال با اعتقاد به راهم سوگند میخورم که تا آخرین قطرهٔ خونم با خمینی و تمامیت رژیمش مبارزه کنم، در کنار دیگر برادران و خواهران مجاهدم تا پیروزی و نابودی کامل رژیم به مبارزه ادامه دهم. . . اگر چه فردای روشن آزادی نباشم ولی هرکجا لبخندی بر لبان کودک گرسنه و یتیمی و یا گلی ـ غنچهای، اتحاد و یگانگی، صمیمیت و دوستی دیدید من همانجا خواهم بود».
مجاهد شهید محمدرضا سلمانی با عشقی بیپایان به سازمان و مردم محروم و ستمزده همانگونه که گفته بود به تعهداتش در قبال خدا و خلق پایبند ماند و در سحرگاه ۲۷خرداد ماه به کاروان پرافتخار شهدای مجاهد خلق پیوست.
یادش گرامیباد.
نامه و شعری از مجاهد شهید محمدرضا سلمانی به خانوادهاش
وصیتنامهٔ مجاهد شهید محمدرضا سلمانی
بنام خدا
و بهنام خلق قهرمانایران
و بهنام شهدای راه آزادی
و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان. الذینیقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها واجعل لنا من لدنک ولیا واجعل لنا من لدنک نصیرا.
چرا در راه خدا و مستضعفین که در زیر وحشیانهترین فشارها و ستمهای اجتماعی طبقاتی قرار دارند به پیکار و نبرد قهرآمیز سدکنندگان راه رشد و تکامل بر نمیخیزید... تا به این حکومتهای ستمگر پایان دهید. مگر نمیبینید که چگونه آنان که مورد ظلم و ستم قرار گرفتهاند از مردها گرفته تا زنان باردار و کودکان خردسال و شیرخوار بر اثر ظلم و خفقان مرتجعین و ستمگران از خداوند یاری میطلبند و میخواهند که آنها را از سلطه چنین نظام و جباران ستمگری که شدیدترین حدممکن بر آنان ستم روا میدارند نجات داده و از جانب خود برایشان رهبر و یاری دهندهای بفرستد.
ان الله لایغیر ما بقوم حتییغیروا ما بانفسهم
خداوند سرنوشت هیچ خلقی را تغییر نمیدهد مگر با اراده و پیکار خودشان.
لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس و لیعلم الله منینصره و رسله بالغیب ان الله قوی عزیز.
من محمدرضا سلمانی با اعتقاد کامل به ایدئولوژی، استراتژی و تشکیلات منسجم و پولادین انقلابی توحیدی مجاهدین که رسیدن به جامعه بیطبقهٔ توحیدی که همانا آرمان تمامی خلق در زنجیر ایران و حمایت این سازمان از مستضعفین که همانا بالندهترین نیروها یعنی کارگر و دهقان است، بهعنوان یک سرباز از میلیون سربازی که در این راه قدم گذاردهاند و تاکنون بیش از۳۰ هزار تن از بهترین رشیدترین و پاکترین فرزندان خلق شهید و بیش از۱۰۰هزار تن در چنگال دژخیم سرمست جماران و ضدبشر اسیرند، سوگند یاد میکنم که به عهد و پیمانی که با خدا و خلق خویش بستهام لحظهای کوتاهی نکرده و در این راه از جان مایه میگذارم... تا آخرین قطره خون خود از این راه که همانا نفی هر گونه ستم ـ ظلم و استثمار و پیادهکردن توحید اجتماعی تا اوج قله رهایی پیش رَوَم.
اگرچه شهادت نقطهعطف و سرفصل نوینی در تکامل انسان است ولی شهادت و شهید شدن را هیچگاه از زاویه فرصتطلبی به آن نگاه نکرده و خواهان بیشتر زنده ماندن و فعالیت و حل تضادها (ی) هر چه بیشتر و تحمل دردها رنجها دوریها را بهخاطر رهایی خلقم بهخاطر آزادی ـ صلح و عشق با تمامی وجود بهای آنرا خواهم پرداخت.
ربنا تقبل منا انک انت السمیع و العلیم.
پیش بسوی جامعهٔ بیطبقهٔ توحیدی
درود بر رجوی مرگ بر خمینی
زنده باد صلح و آزادی
۹/ اردیبهشت/۶۳
محمدرضا
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org