728 x 90

با یاد مجاهد شهید محمد (حسین) عرب خزائلی

مجاهد شهید محمد (حسین) عرب خزائلی
مجاهد شهید محمد (حسین) عرب خزائلی

محل تولد: -
شغل: کارگر
سن: 22
تحصیلات: -
محل شهادت: کردستان
تاریخ شهادت: 11-7-1361
محل زندان: -

زندگینامه شهید


مجاهد شهید محمد (حسین) عرب خزائلی که از مدتی قبل از دستگیری و شهادتش به‌دست دژخیمان خمینی خون‌آشام، در شمال کردستان در پایگاههای مجاهدین خلق به انجام وظایف انقلابی مشغول بود، در سال۱۳۳۹ در روستای ولوجا (از توابع شهر ساری) و در یک خانواده زحمتکش و محروم بدنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی را در همان روستا به پایان رساند و برای ادامه‌ی تحصیل راهی شهر ساری گردید.

محمد که از آغاز زندگی با دردها و رنجهای دهقانان محروم و ستمکشیده آشنا شده بود، خود نیز به‌دلیل فقر و محرومیت در شهر ساری اتاق محقر و نموری اجاره کرده و با حداقل امکانات، تحصیلات متوسطه را در این شهر به پایان رساند.

از سال۵۵ به مسایل سیاسی و اجتماعی علاقمند گردید، و از آغاز مبارزات مردم علیه رژیم ضدخلقی شاه و نیز در سازماندهی دانش‌آموزان و شرکت در تظاهرات ضد رژیم فعالانه تلاش می‌کرد.

محمد به‌رغم علاقه و اعتماد بی‌حد اولیه‌اش نسبت به خمینی دجال، پس از مطالعهٔ عمیق کتابها و نشریات مجاهدین خلق ایران و آشنا شدن با مواضع انقلابی و توحیدی سازمان شیفته راه و ایدئولوژی سازمان گردید، و برای همیشه راه خود را از ارتجاع و مرتجعین (در هر لباس و تحت هر نام) جدا نمود.

او زندگی خود را کاملاً وقف مبارزه در راه آرمانهای رهایی بخش و توحیدی مجاهدین خلق نمود، و از آن پس در شرایط مختلف از جمله هنگامی که ارتباطش با سازمان نیز قطع می‌شد، در حد امکانات خود یکدم از تلاش در جهت پیمودن راه مجاهدین غفلت نمی‌کرد.

محمد که از طبع شعر نیز برخوردار بود روحیه‌ای پرشور و نشاط و قلبی مالامال از عشق به خدا و خلق داشت. پس از اتمام دوره سربازی (آبان ۶۰) به‌خاطر این‌که تمامی اوقات خود را صرف مبارزه کند، از رفتن به زادگاهش خودداری کرد و در تهران ماند.

او در این رابطه می‌گفت، به‌خاطر خدا و به‌خاطر خلقم و برای مبارزه‌ی بیشتر بر علیه مرتجعین در تهران می‌مانم و پیش خانواده‌ام نمی‌روم... . محمد در آخرین مرحله زندگی مبارزاتی‌اش به کردستان شمالی اعزام گردید و در آنجا در پایگاههای مجاهدین خلق به مبارزه‌اش ادامه داد.

سرانجام در حین انجام یکی از مأموریتهای انقلابی‌اش مورد هجوم و محاصره پاسداران ضدخلقی خمینی خائن در روستای کهریز قرار گرفت و قهرمانانه به‌شهادت رسید. پیکر پاک این مجاهد خلق در روستای حرم آوا در کردستان شمالی بخاک سپرده شد.

 

جریان رشد انقلابی مجاهد شهید محمد عرب خزائلی (حسین) از زبان خودش

محمد پس از عزیمت به کردستان شمالی به‌عنوان گزارش برای مسئولان خود نوشته است:... . پس از پایان تحصیلم جزو نیروهای خط امامی شدم و در سربازی نماینده دسته و گروهان و سپس یکی از دو نماینده پادگان شدم.

در چهلم درگذشت پدر طالقانی برای شورای سربازان پنج بار سخنرانی عمومی کرده و به هر تقدیر بود شورا را به پادگان تحمیل کرده و تقسیم سربازان را به عهده گرفتم.

در همین اوان بود که با یکی از هواداران سازمان آشنا شده و وی مسائل ایدئولوژیک (مثل دیالکتیک و غیره) را برایم به‌طور نسبی حل کرد. اما از آنجا که همآنموقع وی تحلیل سازمان را از خمینی بدون پرده بازگو می‌کرد و عشق عظیمی که نسبت به پیر کفتار داشتم نتوانستم از وی دست کشیده به سازمان بپیوندم.

از این‌رو در اواخر سال۵۸ هوادار جنبش مسلمانان مبارز (امت) شدم و پس از ۶ماه به‌دلیل مسائل موجود روز و مواضع دو پهلوی امت دچار شک شده و برای رفع اشکالات و شک هایم در بدر به‌دنبال یک هوادار مطلع و آگاه می‌گشتم. توسط دو سرباز اردبیلی با مجاهد شهید مجید یحیوی آزاد آشنا شدم (لازم به تذکر است که در طول هواداریم از جنبش مسلمانان مبارز نیز نشریات سازمان را دقیقاً مطالعه می‌کردم و چون دژبان پادگان هم بودم هر بار حدود ۲۰ نشریه از بیرون خریده و برای هواداران سازمان می‌بردم)

از اواسط ۵۸ با سازمان آشنا شدم و درست اوایل سال۵۹ بود که با آشنایی با شهید مجید یحیوی آزاد و حل مسائلم، فعالیت تشکیلاتی خود را آغاز کردم.

پس از دو هفته وی مسئولیت ارتباط پادگان با سازمان را به عهده من گذاشت و از من خواست به هواداران سازمان تشکل بدهم و در این هنگام بود که پس از تشکل هواداران فهمیدم ۶۰ هوادار سازمان، در قسمتهای مختلف پادگان در حال خدمت هستند.

بعد از آن هر ماهه کمکهای مالی را جمع کرده به مجید می‌رساندم و وی نیز خطوط مختلفی را در مرحله‌های مختلف به من می‌داد. مثل این خط که سخنرانیهای عناصر سیاسی ایدئولوژیک را برایم بیاور یا تهیه لباس سربازی و وسایل نظامی در موقع جنگ ایران و عراق و. . … و بدین صورت کار تشکیلاتی‌ام را آغاز کردم...

ابتدا در قسمت دانشجویی (در ارتش) کار می‌کردم و نزدیک سی خرداد بود که مجید گفت دیگر مرا نمی‌توانی ببینی و دنبال ارتباط جدید برو.

من از آن تاریخ به مدت یک‌ماه شب و روز به‌دنبال ارتباط بودم که سرانجام دستم به جایی نرسید تا این‌که یکروز... . دوست سابقم... . به ملاقاتم آمد و نوید ارتباط را به من داد.

از آن پس وی اعلامیه‌ها و مسائل را برایم می‌آورد ما هم که در موقع قطع، بچه‌ها را تجدید تشکل کرده و هسته بندی کرده بودیم، خیلی راحت هواداران پادگان را تغذیه (آگاه) می‌کردم.

پس از پایان خدمتم و گذشت مدت زمان نسبتاً طولانی خط هسته‌ها آمد و من که در کارخانه هم هواداران را تشکل داده بودم، به‌عنوان سرهسته انتخاب شده و هسته‌یی را تحت مسئولیت خود می‌گرداندم.

لازم به توضیح است که در این موقع یعنی بعد از ارتباط با... . در جنبش معلمین مسلمان (هوادار سازمان مجاهدین خلق) فعالیت را آغاز کردم. پس از آن مسئولیت دو هسته‌ی دیگر را نیز به عهده گرفتم، یک‌ماه قبل از آمدنم به این‌جا (کردستان) قرار بود وارد تیم های تشکیلاتی شوم که در آن مقطع به تأخیر افتاد.

اما جزوه‌ها و رهنمودهای تشکیلاتی برایم می‌آمد تا این‌که یک هفته قبل از آمدنم به این‌جا مسئولم عوض شد.

من وارد تیم‌های تشکیلاتی شدم و در اثر اصرارهایی که کرده بودم قرار بود بچه‌ها انجام چند مأموریت را به من واگذار کنند که به این‌جا آمدیم. در این مواقع کارهای تبلیغی و ایذایی بیشترین کارم بود...

 

وصیت نامهٔ مجاهد شهید محمد عرب خزائلی

بسم الله الرحمن الرحیم

الموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاه فی موتکم قاهرین (علی (ع))

مرگ و نابودی و هلاکت در زندگی زبونانه و تسلیم طلبانه و حیات و جاودانگی در مرگ پیروزمندانه و انتخاب شده و شرافتمند است.

بدین جهت که می‌خواستند در زمین برتری طلبی و طغیان و سرکشی کنند، حیله‌ها کردند و دسیسه‌ها چیدند ولی مکر زشتشان جز به خودشان (سردمداران ضدخلق) زیانی به دیگران نرساند و باعث هلاکت خودشان گردید.

آیا جز این است که طاغیان و جباران و مکاران ضدخلق هم‌چون اسلافشان (فرعونها و قارونها و بلعم‌ها) از هلاکت و زوال و نابودی رهایی و خلاصی نخواهند داشت.

قانونمندی هستی و سنت تکاملی تاریخ تبدیل و تغییر ناپذیر خواهد بود و مرگ و زوال حاکمان ضدخلق محتوم است (سوره فاطر-آیه ۴۳).

بنام خدا و به‌نام خلق قهرمان ایران

من محمد عرب خزائلی نام پدر: سهراب تاریخ تولد: ۱۳۳۹ شماره شناسنامه: ۸۸۹ محل تولد: روستای ولوجا (واقع در ۴۲ کیلومتری شمال ساری) صادره از: حوزه سه ساری، درد و فقر و رنج و محرومیت را با پوست و گوشت و استخوان لمس کرده و راه رهایی خویش و خلق قهرمان ایران را در یک ایدئولوژی ناب و توحیدی و ضداستثماری، استبدادی و... یافتم.

ایدئولوژی که بتواند بشارت دهنده آزادی و رهایی و برابری باشد، و در این میان سپاس خدای بزرگ را که بر من منت نهاد و به راه راستین اسلام محمدی و تشیع علوی، اسلام حنیف (محمد حنیف‌نژاد) و سعید (سعید محسن) هدایتم کرد.

اسلامی که بر پایه توحید قسط و عدل و فدا و رها بنا شده است، ایدئولوژی که از دل خون و آتش حصول شده و حقانیتش را طی ۱۷سال مبارزه پیگیر و بی‌امان به ثبوت رسانید. ایدئولوژی واقعی محرومان و مستضعفان.

بدینگونه به‌حکم همین اسلام توحیدی و انقلابی دست از جان شسته و روانه میدان شده‌ام، و باز خدای را سپاس که آرزوی دیرینه‌ام... را جامه عمل پوشاند.

من چیزی در زندگی جز جانم و روحم نداشتم و اینک آنرا نیز خالصانه و صادقانه بر کف نهاده و فدای خلق قهرمان خویش می‌نمایم.

امید است خداوند هستی بخش، سازمان مجاهدین خلق و خلق قهرمان ایران، ناخالصیهای احتمالی و یا خصلتهای غیرتوحیدی را که احتمالاً در من وجود داشت (وبخودی خود پر واضح است که به مقدار زیادی معلول جامعهٔ سرمایه‌داری و طبقاتی است) بر من ببخشایند.

درود بر رجوی – مرگ بر خمینی

پاینده باد سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران

پررهرو باد راه ”سعید ”و ”حنیف ”و ”مسعود“ فرمانده کبیر، مجاهد شهید ”موسی خیابانی ”

والسلام محمد عرب خزائلی -۶۱/۶/۱۲

وصیت نامهٔ مجاهد شهید محمد عرب خزائلی

وصیت نامهٔ مجاهد شهید محمد عرب خزائلی

مراسم بزرگداشت مجاهد شهید محمد عرب خزائلی (حسین)

شهادت مجاهد قهرمان محمد عرب خزائلی و دستگیری یکی از همرزمانش، هموطنان کرد در شمال کردستان را که از نزدیک شاهد مبارزات و فداکاریها و ویژگیهای انقلابی و مردمی این دو رزمنده مجاهد خلق (در کنار سایر همرزمان مجاهدشان) بوده‌اند، به‌شدت متأثر نمود.

در مراسم بزرگداشت خاطره پیشمرگه مجاهد شهید محمد عرب خزائلی که در روستای ”حرم آوا“ برگزار گردید، علاوه بر همرزمانش، گروه‌هایی از مردم آگاه و مبارز منطقه نیز فعالانه شرکت نمودند.

در آغاز این مراسم آیاتی از قرآن مجید توسط یکی از شخصیتهای منطقه و نیز یکی از رزمندگان مجاهد خلق تلاوت گردید، آنگاه پیام هم‌سنگران پیشمرگه‌ی مجاهد شهید حسین (محمد عرب خزائلی) قرائت گردید که در قسمتی از آن چنین آمده بود:

”برادران، در حالی بر سر تربت پاک این شهید گرد آمده‌ایم که چند صباحی است خون مطهرش به‌دست مزدوران خمینی جلاد بر زمین ریخته شده است.

ولی بی‌شک خون پاک این شهید همانند دیگر شهدا در طول تاریخ پرفراز و نشیب این مکتب و میهن از حسین تا موسی و از موسی تا حسین صفحات رهایی این خلق را رقم خواهد زد. و اخگری خواهد شد بر خرمن هستی مرتجعین خون‌آشام و مشعلی فراراه رهایی و آزادی مردم.

ما هم‌سنگران حسین، مقر شهید قاسم باقر زاده بر آن هستیم تا یکبار دیگر پیام خونین خود را با همه‌ی شهداء و بالاخص با شهید مظلوممان مستحکمتر کنیم. . »...

 

 

یکی از اشعار مجاهد شهید محمد عرب خزائلی

تقدیم به خواهر مجاهد که حماسه زندانش تبلور ایدئولوژی ناب توحیدیش و اسوه زن در چهره‌ی انقلابمان است.

رساتر از تصویر حقایق

سرو بلند قامتت خمیده شد

از رسای قامتت کوه استقامت ز هم بر ریخت

از استواری طاقتت فولاد در هم وبی شکل گشت

از سختی و هیبتت

حاشا اگر وطن از یادتان برد

حاشا اگر خلق جان بر کف ننهد

اسطوره‌ها به حقیقت رسیده‌اند و تو

رساتر از تصویر حقایق

از راه مانده بودم بازویم گرفتی

در راه مانده بودم، عصایم گشتی

افسوس دست پلید خصم بالت شکسته کرد و پایت برید

افسوس که مزدور ارتجاع حامیان شب وطن صدایت بریده‌اند

و ما را بی‌عصا نموده‌اند

اما تو با سکوت بیگانه مانده‌ای

فریاد قلب تو از پشت حصارها

خلق را فریاد کرد و چه بسا!

فریادت خلق را بپا می‌خاست!

ما بی‌بیم از ارتجاع

بی بیم از مرگ

وفراتر از توفان

از جای برخاستیم

و جنگل را

بیشه‌ها را

سبزه می خواستیم و سبزه نموده‌ایم

بشنو ز ما کنون،

سوگند به صبح و سحرگهان

سوگند به جان بر کفی خلق

سوگند به اسوه‌ی جان

تا طلوع،

تا نجات خلقمان، دست از نبردمان

دست از ستیزمان نمی‌شوئیم.

جاوید انقلاب، پیروز خلقمان

چهار شنبه ۶۱/۱/۱۳ حرم آوا

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/5935757e-c9b6-4bc1-bca7-884b2f07c7ad"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات