728 x 90

با یاد مجاهد شهید اسماعیل (طهماسب) شهرویی

مجاهد شهید اسماعیل (طهماسب) شهرویی
مجاهد شهید اسماعیل (طهماسب) شهرویی

محل تولد: بهبهان
شغل: کشاورز
سن: 22
تحصیلات:
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 10-6-1362
محل زندان: اوین

زندگینامه شهید


یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

خاطرات


خاطره‌ای از یکی از هم‌بندان مجاهد شهید اسماعیل شهرویی:

در پاییز سال۱۳۶۰ من و تعدادی از زندانیان بهبهان را در سریهای مختلف به زندان قزل‌حصار منتقل کردند که مجاهد شهید اسماعیل شهرویی هم در میان ما بود. سال۱۳۶۱ در زندان قزل‌حصار، واحد۱ بند ۸ (۴ مجرد) بودم، در هر سلول حدود ۳۰ تا ۳۳نفر بودیم، اسماعیل هم با من هم سلول بود، درب همه سلولها را مسئول بند قفل کرده بود و فقط در سه نوبت صبح و ظهر و شب درب سلول را باز می‌کرد که برای کار فردی که همان مجموعه بهداشتی بود برویم

همه تحت فشار بودیم و واقعاً به بعضی نفرات که مشکلاتی هم داشتند خیلی فشار مضاعف می آمد و هر چه برای موارد اینطوری صدا می زدیم درب را باز نمی‌کردند و گاها هم مسئول بند از بند خارج می شد چون مطمئن بود که درب سلولها را بسته است.

در یک مورد اسماعیل شهرویی با فریاد خطاب به مسئول بند گفت که اگر درب را باز نکنی درب سلول را از جا می‌کنم و با جسارت تمام مسئول بند و همه سلسله مراتب زندان را به‌خاطر کارشان  تهدید کرد و گفت در را از جا می‌کنم و اگر جرأت می‌کنید بیایید جلو

که ناگهان با خشم تمام درب سلول را که حالت کشویی بود بلند کرد و از جا در آورد و به محوطه بند رفت و بعد رفت مجموعه بهداشتی، که مسئول بند که آن زمان در حال آمدن به سمت سلول بود، از ترس اسماعیل وحشت کرد و برگشت،  سراسیمه در بند را باز کرد و رفت دنبال داوود رحمانی ملعون و پاسداران و از آنها کمک خواست. بعد از حدود یک ربع پاسدار جنایتکار داوود رحمانی و چند پاسدار وارد بند شدند و اسماعیل شهرویی را با خودشان بردند و دیگر نیاوردند.

اواخر سال۶۲ یا اوایل ۶۳ ما را از قزل‌حصار به شهرستان بهبهان که از آنجا برده بودند، برگرداندند، بعد از حدود یک هفته با کمال تعجب دیدم که اسماعیل را به همان محلی که ما در بهبهان (زندان دادسرا) بودیم، آوردند، اما محل او جدا بود. از او پرسیدم که اسماعیل چه شد و چه گذشت که با اشاره به شکنجه‌های وحشیانه و اشاره به پایش، گفت که بگذار بعداً و ... 

اسماعیل خودش هم تعجب می‌کرد که چطور او را مستقیم از اوین به محل ما آورده بودند، بعد از چند روز آمدند و اسماعیل را بردند، نکند که اشتباها او را به بهبهان آورده بودند، چون از قزل‌حصار که او را از پیش ما بردند به محل‌های مختلف که نمی‌دانم و بعد هم اوین، برای او یک پرونده سنگین تشکیل داده بودند و به‌شدت زیرشکنجه برده بودند، بعد حدود یک هفته یا ۱۰روز خبر شهادت او را شنیدیم.

در مدتی که در قزل‌حصار بودیم، هیچگاه اسماعیل در مقابل پاسداران کوتاه نمی‌آمد و به هیچ چارچوبی که آنها می‌خواستند به او تحمیل کنند تن نمی‌داد و با جسارت در مقابل آنها می ایستاد.

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

مزار مجاهد شهید اسماعیل (طهماسب) شهرویی

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/1a67b8b0-a568-459f-8a98-9e4c00bb5641"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات