زندگینامه شهید
زندان زمان شاه: سال ۱۳۵۵ به مدت حدود هشت ماه
زندان زمان خمینی: حدود دو سال از بهار سال ۱۳۶۱ تا اسفند سال ۱۳۶۳
عبدالحمید (سیروس) عبدلی، در سال ۱۳۳۵، در ملایر متولد شد؛ دوران دبستان و دبیرستان را در همان شهر سپری کرد و پس از گرفتن دیپلم وارد دانشکده اقتصاد بابلسر شد و موفق به دریافت لیسانس گردید.
وی پس از ورود به دانشکده، وارد مبارزات دانشجویی شد و در جریان همین فعالیتها با نام و آرمان سازمان مجاهدین خلق آشنا گردید.
او در سال ۱۳۵۵ بهدلیل هواداری از سازمان، توسط ساواک دستگیر و به زندان مشهد منتقل گردید و تحت شکنجههای وحشیانه قرار گرفت. از جمله شکنجهگران ساواک وی را از یک پا از سقف آویزان کردند که باعث آسیبدیدگی شدید عضلات و مفاصل پای وی شد و پس از آن همواره از درد پا، رنج میبرد.
عبدالحمید پس از حدود هشتماه از زندان آزاد گردید و به بابلسر بازگشت.
طی مدت هشتماه زندان، با ورود به تشکیلات سازمان در زندان مشهد از نزدیک، آموزشهای سازمان را در زمینههای مختلف فرا گرفت.
با اوجگیری قیام مردم ایران علیه نظام فاسد شاهنشاهی در سال ۱۳۵۷ در ارتباط با سازمان، به ملایر رفت و در آنجا با تشکیل هستههایی از میان جوانان شهر، تظاهراتها را در این شهر راهاندازی کرد و پس از سپردن مسئولیت تظاهراتها به همرزمانش، خود مجدداً راهی بابلسر گردید.
عبدالحمید پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، از فعالان جنبش ملی مجاهدین در شهرهای استان مازندران از جمله بابل و بابلسر بود.
وی برای راهاندازی جنبش ملی مجاهدین در ملایر در بهار ۱۳۵۸، به مدت ده روز به آنجا رفت و با کمک سایر هواداران، جنبش ملی مجاهدین در آن شهر را راهاندازی کرد و سپس به شمال بازگشت.
او که از مسئولان شناخته شده در تشکیلات بابل بود، در بخش آموزش و امنیت سازمان در استان مازندران به مسئولیتهایش ادامه داد. وی به همراه سیستم تحت مسئولیتش در تمامی عرصههای فعالیت سازمان از میتینگها و جلسات سخنرانی گرفته تا تشریح و ترویج آرمان رهائیبخش سازمان و افشای سیاستهای سرکوبگرانه ارتجاع حاکم، فعالانه شرکت داشت.
عبدالحمید پس از سرکوب خونین تظاهرات بزرگ و مسالمتآمیز سازمان در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی، از فرماندهان مجاهدین در جنگل بود و نقش بهسزایی در پیشبرد نبرد انقلابی سازمان با مزدوران و پاسداران خمینی ملعون در آن منطقه داشت.
پس از ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ و شهادت سردار موسی خیابانی، عبدالحمید فرماندهی گردان «موسی خیابانی» در جنگلهای مازندران را عهدهدار شد و مأموریتهای مختلفی را با رشادت و با موفقیت فرماندهی نمود.
وی در بهار سال ۱۳۶۱، در حالیکه مطلع شد، پایگاه تحت مسئولانش در بابل زیر کنترل رژیم قرار دارد، برای خارج کردن آنها از پایگاه مورد نظر، اقدام به ورود به پایگاه از دیوار پشت نمود، اما پس از ورود متوجه حضور گسترده پاسداران در محل گردید.
وی پیش از آنکه دستگیر شود، اقدام به زدن رگ گردن خود نمود، اما پاسداران جانی که برای گرفتن اطلاعاتش، وی را زنده میخواستند، با سرعت تمام او را به بیمارستان منتقل کردند.
پاسداران خمینی پس از بهبودی اولیه عبدالحمید، وی را به زندان اطلاعات سپاه منتقل نموده و تحت شکنجههای وحشیانه قرار دادند. آنها با اعمال شکنجههای قرون وسطایی، بهدنبال اطلاعاتش بودند، اما عبدالحمید قهرمان لب از لب نگشود و جانیان خمینی را در حسرت کمترین اطلاعاتی گذاشت.
وی بهدلیل لو رفتن بعضی اطلاعات، مدت زیادی بین زندانهای شاهرود و ساری در انتقال بود و پس از هر بار جابهجایی، برای تأیید اطلاعات لو رفته، زیر شکنجههای وحشیانه قرار میگرفت، اما او حتی در این حد نیز، حاضر بهتأیید اطلاعات لو رفته نشد.
سرانجام دژخیمان خمینی که با وجود همه جنایتها و رذالتها، در برابر اراده سترگ این مجاهد سر موضع شکستخورده بودند، او را در روز ۱۹ اسفندماه ۱۳۶۳، در زندان ساری، به جوخه اعدام سپرده و بهشهادت رساندند.
بدین ترتیب عبدالحمید قهرمان، با نثار خون پاک خود، به کاروان پرافتخار شهدای مجاهد خلق پیوست.
خانواده عبدالحمید، پیکر پاک او را برای خاکسپاری به شهرستان ملایر منتقل کردند. برادر مجاهد وی که هنگام غسل دادن شهید در آن صحنه حضور داشت، نوشته است: «آثار شکنجه و کبودی روی بدن او و همچنین شکستگی استخوان ساعد و بازوی دستش بهوضوح دیده میشد».
مجاهدان خلق فاطمه و مهرانگیز عبدلی خواهران عبدالحمید، عشرت قاسمپوری همسر عبدالحمید، حشمت الله افشاری و مجید فرجی همسران خواهران وی، از شهدای قهرمان مجاهد خلق هستند که در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ توسط دژخیمان خمینی بهشهادت رسیدند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید