زندگینامه شهید
مجاهد شهید افسانه شیرمحمدی در سال۱۳۳۶ در تهران متولد شد، او که مهندس معماری بود، در مرداد۶۷ در زندان اوین حلقآویز شد.
افسانه مادر یک دختر بود. دختر بیگناهی که در ۷سالگی، هم افسانه و هم پدرش را از دست داد.
یکی از همبندیهای افسانه خاطرهیی از او نقل کرده: «در سال۶۵ در بند ۲ بالا بچهها برای بیرون کردن خائنان از بند دست اعتصاب غذا کردند.
حال اکثر بچهها وخیم بود، چون از قبل هم فروشگاه نداشتیم و بعضی از بچهها حتی تا مرز مرگ پیش رفتند، افسانه بسیار پرشور و فعال بالای سر تمام آنها میرفت، قند و آب به بچهها میرساند و کمکشان میکرد.
بعد از ۱۰روز که اعتصاب بچهها تمام شد آنها همگی از نقش فعالی که افسانه داشت تعریف میکردند».
همبند دیگری نوشته است: «افسانه نقش یک معلم را برای بچهها داشت، او تلاش میکرد هرروز چیزی به بچهها یاد بدهد.
وی به کارجمعی خیلی اهمیت میداد و همیشه میکوشید از پراکندهکاری جلوگیری نماید، لذا در کارهایش فوقالعاده منظم و با انگیزه بود.
هیچوقت قبول نمیکرد کار امروز را به فردا بیندازد، و همیشه همه کارها را به سرانجام میرساند. اغلب اوقات برای اداره کردن جلسات و شیوههای برخوردها پیشنهادهای سازنده میداد و خودش کار را بهصورت جمعی پیشمیبرد».
خاطرات
در سال ۶۵ در بند۲بالا بچه ها دست به اعتصاب غذا زدند. هدفشان این بود که عناصر تواب و بریده را از بند بیرون بیندازند. اعتصاب غذا بسیار سخت و جدی شد. تعداد زیادی از بچه ها در خطر مرگ قرار گرفتند. افسانه از جمله قهرمانان این اعتصاب بود. او از نظر روحیهٌ بالا و مقاومت استوارش شاخص بود. به همهٌ بچه ها سر میزد و آب و قند به آنها میرساند. وقتی اعتصاب غذا تمام شد، همهٌ بچهها از افسانه و کمکهایی که در دوران اعتصاب کرده بود حرف می زدند.
او آرشیتکت بود و در زندان به خیلی از بچه ها طراحی یاد داده بود. کمکهای افسانه به سایرین در هر زمینه اولین خاطرهٌ هر زندانی است که او را دراوین دیده بود. برای همهٌ ما افسانه، یک معلم، مسئول و راهنمای بسیار ارزنده بود. اما هنراصلی او دراداره کردن جلسات جمعی زندان و شنیدن حرف همه و به کار بستن قاطع و دقیق رهنمودهای جمع بود. هیچ وقت دیده نشد که افسانه کاری را از امروز به فردا بیندازد.
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org