728 x 90

با یاد مجاهد شهید رسول آبافت

مجاهد شهید رسول آبافت
مجاهد شهید رسول آبافت

محل تولد: بناب
شغل: -
سن: 42
تحصیلات: -
محل شهادت: عراق
تاریخ شهادت: 24-3-1382
محل زندان: -

زندگینامه شهید


 

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


مجاهد شهید رسول آبافت در سال۱۳۳۸ در بناب متولد شد، خودش در این زمینه نوشته است: «من رسول آبافت، متولد۱۳۳۸ با شماره شناسنامه۲۴۸ صادره از بناب هستم. میلیشیای پر و بال گشوده مسعود، فرزند درد و رنج هستم که استثمار انسان از انسان را با پوست و گوشت لمس کردم.

استثمار فرزندان خانواده‌های بی‌چیز را در کارخانه‌های قالی‌بافی، که منجر به فلج شدن و از دست دادن چشم آنها می‌شد لمس کردم... مادرم هیچ‌موقع حاضر نمی‌شد مهمانی برای شام یا ناهار به خانه‌مان بیاید، چون چیزی نبود برای آنها درست بکند و در مقابل آنها سرخ می‌شد و خجالت می‌کشید.

خواهرانم به‌علت نداشتن لباس درست و حسابی هیچ‌موقع به مراسم که در محله‌مان برگزار می‌شد نمی‌رفتند و به مادرم فشار می‌آوردند برایشان لباس بخرد اما تنها چیزی که نبود همان بود، از ناراحتی گریه می‌کرد و به خدا رو می‌آورد».

 

آری رسول فرزند درد و رنج بود و این اصلیترین عاملی بود که به‌قول خودش بعد از آشنایی با «مسعود» گم‌شده‌اش را پیدا کرد و به مجاهدین پیوست.

او پس از ارتباط با سازمان مانند هر میلیشیای مجاهد خلق دیگر در فعالیت‌های تبلیغی و افشاگرانه علیه رژیم خمینی فعالانه شرکت داشت، طوری که قبل از ۳۰خرداد ۲بار دستگیر شد، اما پس از آزادی از زندان مدتی به تشکیلات تبریز وصل شد و دوباره به بناب رفت و فعالیت‌های انقلابی‌اش را پرشورتر از قبل ادامه داد تا این‌که سرانجام در ۱۹شهریور ۱۳۶۰ دوباره دستگیر شد.

 

او در قسمتی از نامه‌یی به خواهر مجاهد مریم رجوی درباره مورد شرح حال خود و تعدادی دیگر از زندانیان مجاهد در زندان نوشت: اما دلم می‌خواهد قبل از این‌که از درد و رنج خودم برایتان بنویسم از شهدایی که در زندان با آنها بودم، تعریف کنم آری شهدا به‌نام برادر مسعود به پای چوبه‌دار رفتند.

شعارشان موقع رفتن به چوبه‌دار درود بر رجوی و مرگ بر خمینی بود. آن هم شهدایی که با رنج و درد صد چندان بیشتر از من بزرگ شده بودند.

شهیدی که مادرش در خانه‌های مردم نان می‌پخت، از گرمای تنور خرج زندگی در می‌آورد و بدین وسیله او را بزرگ کرده بود و آخر سر هم به‌دست خمینی دجال به‌شهادت رسید.

حالا هم مادرش در کنار گرمای تنور هر روز با او شهید و زنده می‌شود و به امید شما به خمینی دجال کینه می‌ورزد. مجاهد شهید احمد قهرمانپور این‌چنین بزرگ شده بود. شبی که همراه با چهار همرزم مجاهدش می‌خواست به میدان تیرباران برود، روزش مادرش از پول همان گرمای تنور، پیراهن و کفش خریده به ملاقاتش آورده بود. شب موقع رفتن آنها را پوشید و با شعار مرگ بر خمینی و درود بر رجوی همراه با چهار همرزم مجاهدش که شعارشان تمام زندان را فراگرفته بود و مزدوران سعی می‌کردند از شعار دادنشان جلوگیری بکنند ولی آنها با صدای بلند فریاد می‌زدند ”درود بر رجوی، مرگ بر خمینی ”، با این شعار از زندان خارج شدند و به سوی جوخه تیرباران رفتند».

 

وی در یادداشت دیگری درباره آخرین دستگیری، حکم اعدام و فرار خود از زندان نوشت: «ابتدا به اعدام محکوم کرده بودند که با دریافت پول از پدرم با یک درجه تخفیف حبس ابد داده بودند.

در مدت زندان با همین حکم بودم که در تاریخ مهر۶۱ همراه با یکی از بچه‌ها یعنی مجاهد شهید عبدالرضا خدابخش طبق طرح از قبل پیش‌بینی شده با تیم اعزامی از منطقهٔ تشکیلات مهاباد و خودمان نیز از داخل زندان کار کرده بودیم فرار کردیم».

رسول بعد از فرار از زندان خود را به پایگاههای مجاهدین در خارج کشور رساند و تا سال۶۴ در فرانسه بود و بارها تقاضای اعزام و منطقه و قرار گرفتن در کنار مجاهدین در گردانهای رزمی مجاهدین را داشت.

پس از انقلاب ایدئولوژیک با درخواست و اصرارهای مکرر و نوشتن نامه به مسئولان سازمان به منطقه اعزام شد و در گردانهای رزمی مجاهد خلق سازماندهی شد.

رسول در مأموریت‌های انقلابی اعتماد به‌نفس و تسلط فوق‌العاده‌ای به صحنه داشت و به‌قول یکی از همرزمانش «در صحنه چشم همه را خیره می‌کرد».

او مجاهدی با صلابت و با گذشت بود که هیچ امکان یا وسیله‌ای را قبل از دیگران برای خودش نمی‌خواست، و هر زمان که احساس می‌کرد وسیله یا امکانی در اختیار دارد که یکی از همرزمانش به آن نیاز دارد، از آن صرف‌نظر می‌کرد و به او می‌داد.

او روحیه‌ای سرشار و رزمنده داشت در این رابطه یکی از همرزمانش نقل می‌کند: «رسول در عملیات فروغ جاویدان مجروح شد. از آن به بعد همیشه در راه رفتن مشکل داشت. اما به‌رغم وضع جسمی و مشکل پاهایش در تمام تمرینات ورزشی حضور داشت و پا به پای بقیهٔ بچه‌ها در دو و نرمشهای جمعی شرکت می‌کرد».

بعد از انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین رسول تغییر چشمگیری کرد، و از قبل مسئولتر و فعالتر شد و همواره از تأثیر انقلاب درخود برای دیگران صحبت می‌کرد.

او طی نامه‌یی به خواهر مجاهد مریم رجوی نوشت: «... با یاد شما و برادر مسعود انرژی می‌گیرم. آخر خواهر مریم! خواهرانم یا مادرم از من نیز بیشتر درد و رنج کشیدند. حالا همه چیز در دنیا در شما تبلور یافته است. آزاد شدم. متولد شدم. تولدی مانند طفل بدنیا آمده‌یی که از همهٔ آلودگیها پاک است و از این به بعد هم هر آلودگی در خودم یافتم با چنگ زدن به (انقلاب) شما آنرا پاک خواهم کرد.

از زندان و از خودم برایتان نوشتم اما از انقلابم که شما آنرا در من به‌وجود آوردید انرژی صد چندان گرفتم. احساسم این است هر مسئولیتی هر چند سخت برایم بدهند با تمام وجودم می‌توانم با ایثار و فدایی که شما در من جاری کردید انجام بدهم. جان تازه گرفتم».

رسول در کار و مسئولیت بی‌رنگ و به‌قول مجاهدین مایه‌گذار و در مأموریت‌های انقلابی همواره پیشتاز و سرمشق یارانش بود.

او در مأموریتها هر وقت می‌دید یکی از رزمندگان مجاهد به‌دلیل مشکل جسمی نمی‌تواند کوله‌اش را حمل کند، کوله را از او می‌گرفت وبا خود حمل می‌کرد و اصرار سایر همرزمانش را مبنی بر این کوله را مدتی به آنها بدهد قبول نمی‌کرد.

رسول به‌قول بسیاری از همرزمانش نسبت به مردم و سازمان احساس بدهکاری می‌کرد و می‌گفت: «این راه به‌سادگی طی نشده و مجاهدین بابت هر قدمش دهها شهید داده‌اند. پس باید با کار و پشتکار بیشتر شکر نعمتها را به‌جا بیاوریم. باید بدانیم درگیر شدن با این هیولا کار ساده‌یی نیست و اگر این خونها و این انقلاب و این رهبری نبود، تا امروز مبارزه‌یی هم نبود».

زمانی که در بهار سال۸۲ و زمان ابتلا و آزمایش بزرگ دیگری برای مجاهدین فرا رسید و رژیم با سوء استفاده از شرایطی جنگی در عراق، با بسیج گسترده مزدوران سپاه، بسیج و مزدوران برون‌مرزی قصد ضربه مجاهدین را داشت رسول نیز مانند دهها مجاهد خلق قهرمان دیگر به دست مزدوران رژیم به‌شهادت رسید و به عهدش با خدا و خلق و رهبری پاکبازش وفا کرد و به جاودانه‌ها پیوست.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

 

تصویر مزار شهید


 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/34b91631-89dc-41de-880f-8d98e803d672"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات