زندگینامه شهید
طاهر واعظی در سال ۱۳۳۴، در شهر هشترود آذربایجان شرقی متولد شد. تحصیلات دبستان و دبیرستان خودش را در همین شهر به پایان برد و در رشته پزشکی وارد دانشگاه تبریز شد.
وی در مبارزات دانشجویی علیه دیکتاتوری سلطنتی شرکت داشت و در جریان همین فعالیتها بود که در سال ۱۳۵۶ با سازمان مجاهدین آشنا شد و هوادار سازمان، و شیفته راه و آرمان آزادیخواهانه سازمان گردید.
وی در جریان انقلاب ضدسلطنتی، در تظاهراتها و راهپیماییها شرکت فعال داشت.
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، طاهر یکی از کادرهای اصلی و فعال انجمن جوانان هشترود (هواداران سازمان مجاهدین) بود. مدتی بعد، مسئول قسمت دانش آموزی شد و همزمان مسئولیت رساندن نشریه و اعلامیههای سازمان را به تبریز برعهده داشت.
او که مسئول بخش داخلی بیمارستان هشترود بود، در میان کارکنان و پزشکان آنجا محبوبیت ویژهیی داشت و از سوی آنها بهعنوان رئیس شورای بیمارستان شهر انتخاب شد.
طاهر بهعنوان یک پزشک مجاهد، اغلب، از بیمارانی که از اقشار محروم بودند حق ویزیت نمیگرفت. روستاییان و مردم محروم شهرستان، هر زمان مشکلی داشتند به بیمارستان مراجعه کرده و میپرسیدند: رئیس (طاهر) کجاست تا ما مشکلمان را به او بگوییم.
وی شبها برای ادامه تحصیل و تکمیل تخصص پزشکیاش، به دانشگاه تبریز میرفت، در طول روز در بیمارستان هشترود کار میکرد و همزمان در ارتباط با بخش کارمندی سازمان نیز فعالیت مینمود.
در زمان کاندیداتوری برادر مجاهد مسعود رجوی برای ریاستجمهوری در سال ۱۳۵۸، طاهر که خطاط و طراح چیرهدستی بود، کار خطاطی بنرها و طراحی کلیشههای تصاویر برادر مسعود و بنیانگذاران و آرم سازمان را انجام میداد. در کنار همه این فعالیتها، روزانه ۲ ساعت هم بهطور رایگان در امداد پزشکی سازمان کار میکرد.
با وجود همه این مسئولیتها، طاهر همیشه سرشار و شاداب بود و همین روحیه را در میان همزرمانش، رواج میداد.
وی همه حقوقی را که از بیمارستان میگرفت، به قسمت مالی سازمان تحویل میداد و سپس پول تردد و هزینهٔ نیازهای خود را از سازمان میگرفت. او میگفت: «پول و هر چیزی که دارم مال سازمان است».
طاهر که در سال ۱۳۵۹ در ارتباط حرفهییتری با سازمان قرار گرفت، ابتدا رابط بخش کارمندی با تبریز بود و در اواخر همین سال رابط با تشکیلات زنجان شد.
او در آمادهسازیهای مربوط به تظاهرات بزرگ ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، فعالانه شرکت داشت.
پس از سرکوب گسترده تظاهرات ۳۰ خرداد و آغاز مقاومت مسلحانه سراسری، طاهر با انتقال به تهران، زندگی و فعالیت مخفی را برگزید. او مدتی بعد وقتی برای انجام کاری قصد مراجعه به محل کارش در بیمارستان هشترود را داشت، در گاراژ هشترود، توسط مزدوران سپاه بازداشت شد و به زندان منتقل گردید.
وی از همان ابتدا زیر شکنجههای وحشیانه دژخمیان خمینی قرار گرفت، اما به هیچ قیمت در مقابل آنها کوتاه نیآمد و با مقاومت و ایستادگی خود، دژخیمان را کلافه کرد تا جاییکه بهدلیل همین مقاومت، در حالیکه ابتدا وی را در بیدادگاه خمینی به ۱۵ سال زندان محکوم کرده بودند، آن را به حبس ابد تغییر دادند.
یکی از همبندان طاهر در این رابطه نوشته است: «من با طاهر واعظی از تابستان ۱۳۶۳، در بند عمومی زندان سپاه زنجان، واقع در کمربندی، آشنا شدم... . طاهر از مقاومترین زندانیان بود، بارها او را برای شکنجه میبردند اما هیچگاه در مقابل زندانبانها کوتاه نمیآمد. مسئول بندها بود و همیشه در مقابل دژخیمان زندانبان، با روحیه تهاجمی وارد میشد. همه او را میشناختند و در زندان او را دکتر صدا میزدند. از شور و شوق بالایی برخوردار بود. اغلب، در جمع همرزمانش در زندان، ترانه و سرودهای انقلابی و محلی را با صدای گرم خود میخواند. او بهواقع دوست داشتنی بود و همیشه میخندید، و به همه انگیزه میداد»
سرانجام این مجاهد سرفراز و سرموضع، در جریان قتلعام سال ۱۳۶۷، همراه با هزاران زندانی مجاهد سر موضع دیگر، در زندان سپاه زنجان سربدار شد و به پیمانش با خدا و خلق وفا کرد.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org