زندگینامه شهید
خاطرات
حماسهی پایداری
مجاهد شهید احمدعلی وهابزاده هنگام دستگیری شانزده سال بیشتر نداشت! آنچنانکه بعدها خود در ملاقات به خانواده گفت: بالافاصله پس از دستگیری بهزیر شکنجه وحشیانهی دژخیمان رفت، دژخیمان بهقدری اورا شکنجه کردند که بیهوش از روی تخت شکنجه خارجش کردند.
علی که او را در زندان بهنام احمد میشناختند به مدت دو هفته در حالت اغما بهسر برده بود، در ملاقاتهایی که با خانواده داشت با روحیهیی عالی ظاهر میشد.
او با مبلغی که از خانواده میگرفت به خانوادهی چند تن از زندانیان دیگر که بیبضاعت بودند از این طریق کمک میکرد.
آخرین بار در اواخر سال ۶۶او را مجدداً به اوین منتقل کردند، در ملاقاتی که در بهار ۶۷با پدرش داشت در حالیکه بر اثر اعتصاب غذاهای طولانی تکیده و زرد شده بود، اما چشمان گود رفتهاش همچنان میدرخشیدند.
در پاسخ سؤال پدر که گفت: «علی جان موقعی که آزاد بشوی چهکار میکنی؟» جواب داد: «با هم میرویم به قله توچال»!
در حالیکه در آن سیاهترین روزهای تاریخ ایران هیچکس بهتر از خود او نمیدانست که بازگشتی نیست، اما چنان با قدرت از آینده صحبت میکرد که همین ایمان را به مخاطبش منتقل میکرد.
او یکدم از درستی راهی که رفته بود، تردید نکرد! در کتاب آفتابکاران جلد سوم نویسنده خاطرهیی را از علی و همسنگرانش نقل میکند، که از یک سو اوج شقاوت و سنگدلی زندانبانان و از سوی دیگر پاکبازی نسلی را به نمایش میگذارد که «خمینی» را با فدای حداکثر و صداقتی شگفتانگیز از ماه به چاه کشاندند... «... لحظهیی مقابل سلول ۱۰ایستاد، محمدرضا مجیدی (جاوید)، حمید معیری، ابراهیم ربیعزاده، سهیل دانیالی، احمدعلی وهابزاده و موسی حیدرزاده، که نفرات کم سنوسال بند بودند توجهش را جلب کرد.
فرشتگان معصوم، که سایهٴ تهدیدش را به هیچ گرفته و مشغول کارشان شدند، خشم هیولا را برانگیختند.
حمید معیری جوان لاغراندامِ سبزهرو، با فاصلهیی مقابلش ایستاد، برق عشق در نگاه و نور عاطفه در پیشانیاش میدرخشید.
گلواژههای ریز لبخند بهسان نیزههای تیزی، قلبِ سرد و سنگیِ گاوِ سرکوب را درید“. داود لشکری ”خیزی برداشت، نعرهیی کشید و با دستان سنگینش سیلی محکمی در گوش حمیـد نواخت. حمیـد تکانی خورد و با نگاهی پاک و تبسمی تابناک، تاریکخانهی قلبش را هدف گرفت و داود لشکری پنجههای درشت و بدقوارهاش را بازکرد، قدمی پیش گذاشت و با ضربهیی جنونآمیز، او را نقش زمین کرد. انگار زرهی سنگین و گوشت آلود، محکم بهصورت کبود و خون آلود کبوتری نشست...»! یادش گرامی... !
تصاویر یادگاری
احمدعلی وهابزاده
احمدعلی وهاب زاده
احمدعلی وهاب زاده
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org