728 x 90

با یاد مجاهد شهید محمد محسن وزین

مجاهد شهید محمد محسن وزین
مجاهد شهید محمد محسن وزین

محل تولد: تهران
شغل: معلم
سن: 34
تحصیلات: لیسانس
محل شهادت: کرج
تاریخ شهادت: 0-5-1367
محل زندان: گوهردشت

زندگینامه شهید


محمدمحسن وزین، در سال ۱۳۳۳، در تهران به دنیا آمد. وی پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه، در سال ۱۳۵۲، در رشته علوم ریاضی، وارد دانشگاه تهران شد.
وی در مبارزات دانشجویی علیه حاکمیت فاسد شاه شرکت فعال داشت و در جریان همین فعالیت‌ها بود که با سازمان مجاهدین و آرمان رهایی‌بخش آن آشنا شد. پس از آن به فعالیت‌های خود به همراه سایر دانشجویان هوادار سازمان از جمله راه‌اندازی کتابخانه و برنامه‌های انگیزاننده کوهنوردی، ادامه داد.
وی در جریان انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران، حضور فعال داشت. از جمله در تظاهرات میلیونی عیدفطر سال ۱۳۵۷، که آخوندهای مرتجع، تظاهرات را پیشاپیش ممنوع اعلام کرده بودند، پس از پایان نماز عید فطر، همراه با تعدادی دیگر از دانشجویان هوادار سازمان، جرقه راهپیمایی و تظاهرات بزرگ مردمی را زدند. محسن بعد از پیروزی انقلاب، به‌طور حرفه‌یی، در ارتباط با انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه، به فعالیت‌هایش ادامه داد.
وی اواخر سال ۱۳۵۸، در قسمت چاپ نشریه مجاهد، که به‌طور مخفیانه صورت می‌گرفت، ایفای مسئولیت کرد.
پس از تظاهرات عظیم ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و آغاز مقاومت مسلحانه سراسری، وی نیز مانند سایر مجاهدان، به زندگی و مبارزه مخفی روی آورد.
در شهریور ۱۳۶۰، در پی انجام مأموریتی، توسط مزدوران جنایتکار سپاه دستگیر و به شکنجه‌گاه اوین منتقل گردید. دژخیمان خمینی، از همان ابتدا او را زیر شکنجه‌های وحشیانه بردند. زندانبانان شکنجه‌گر که در برابر مقاومت جانانه وی، به زانو در آمده بودند در سال ۱۳۶۱، محسن را که در بیدادگاه خمینی به ۱۵ سال زندان محکوم شده بود، به زندان قزلحصار و به قسمت «گاودونی» منتقل کردند.
«گاودونی» سیاهچالی بود به ابعاد ۹ در ۵ متر که در ابتدای واحد یک قزلحصار و نزدیک دفتر رئیس سفاک زندان، داوود رحمانی، قرار داشت. در این سیاهچال، بوی آمونیاک و هوای کثیف، آن‌قدر مشمئز کننده بود که نفرات هنگام ورود یکباره متوقف شده و یک گام به عقب بر می‌داشتند. حاج داوود جنایتکار، همه نفراتی را که زیر شدیدترین فشار و شکنجه، تسلیم نشده بودند در قسمت «گاودونی» جا می‌داد و یکی از این نفرات محسن بود.
دژخیم داوود رحمانی، به بهانه‌های مختلف وی را تحت شکنجه قرار می‌داد، ولی او هر بار با روحیه‌ای مقاوم‌تر و شادتر از قبل، با مزدوران روبه‌رو می‌شد.
حاج داوود می‌گفت باید اعتراف کنی که شش سال در دانشگاه را عمداً کش دادی تا دانشجوی «جنبشی» باقی بمانی. این دژخیم بسیار تلاش کرد تا با استفاده از اهرم خانواده و فرزند خردسال محسن، او را به تسلیم و ندامت وادارد، اما محسن دلیر، در برابر همه این فشارها استوار ایستاد.
وی اوایل سال ۱۳۶۵، به زندان اوین منتقل شد و پس از اوج‌گیری تحرکات و اعتراضات زندانیان، از آنجا که وزنه‌ای در میان زندانیان بود، برای محقق کردن خواسته‌های زندانیان و به ثمر نشستن اعتراضات آنها، طرف حساب رئیس زندان بود و به‌رغم تهدیدات و فشارهایی که برای خودش داشت همواره به‌دنبال این بود که حق و حقوق زندانیان را از حلقوم دژخیمان بیرون بکشد.
یکی از همرزمان محسن نوشته است: «وقتی در سال ۱۳۶۵، در زندان اوین در بند ما یک اعتصاب ۳۰ روزه به‌راه افتاد، محسن به‌عنوان سخنگوی ما و گروه‌های دیگر، طرف حساب رئیس زندان بود و در این رابطه خیلی زیر ضرب بود. در آن شرایط کمتر کسی حاضر بود این مسئولیت را بپذیرد اما محسن با دل و جان این مسئولیت را پذیرفت و مستمر برای احقاق حقوق همرزمانش با پاسداران و زندانبانان درگیر می‌شد».
محسن را در بهمن سال ۱۳۶۶ از زندان اوین به زندان گوهردشت منتقل کردند و در آنجا نیز او سهمیه روزانه ضرب و شتم و شکنجه داشت. زمانی که در بند انفرادی گوهردشت، خبر شهادت سایر همرزمانش در جریان قتل‌عام ۶۷ به وی می‌رسید، با مشت و لگد به در سلول می‌کوبید و خطاب به دژخیمان فریاد می‌زد که بیایید مرا هم ببرید. سرانجام در اجرای فتوای خمینی ضدبشر برای قتل‌عام زندانیان مجاهد سر موضع، محسن این مجاهد دلیر و سرموضع را نیز همراه با هزاران مجاهد دیگر سربدار کردند.

 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


مزار مجاهد شهید محمد محسن وزین

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8be58ec6-d840-4bb6-9a99-723385276e2d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات