زندگینامه شهید
پروانه ظهیری در خرداد ماه سال۱۳۴۳ در یک خانواده ارتشی بدنیا آمد (پدرش سرهنگ ارتش بود)، وی در زمان انقلاب فعال بود و در رابطه با فعالیتهای او در مدرسه یک بار ساواک به خانهشان ریخت، بعد از پیروزی به سازمان پیوست.
وی پس از پیروزی انقلاب تا ۳۰ خرداد ۶۰ در تمامی تظاهرات، جلسات و میتینگهای سازمان فعال بود، و در تشکیلات میلیشیای دانش آموزی در مدرسه و خیابان نشریهها و اطلاعیههای سازمان را پخش میکرد.
او در کلاس سوم نظری مدرسه فاطمه در نیاوران درس میخواند و عضو شورای کانون فرهنگی اتحادیه انجمنهای دانشآموزان بود، و در روز شنبه ۳۰خرداد نیز نقش فرماندهی یک گروه مجاهد خلق در تظاهرات مردمی در این روز را داشت.
وی بهعنوان یکی از افراد مقاوم در برابر حملات چماقداران خمینی شناخته شده بود، و طبع شعر خوبی داشت و چندین شعر از او به یادگار مانده است.
پروانه همیشه میگفت: «اگر دستگیرم کنند به آنها اسمم را نخواهم گفت حتی اگر مرا قطعه قطعه کنند» او میگفت: در مقابل این جلادان و مرتجعینی که در لباس اسلام خود را مخفی کردهاند باید مقاومت کرد و ماهیت ضدخلقی آنها را افشا کرد».
پروانه مدت کمی پس از ۳۰خرداد ۶۰ دستگیر و توسط شکنجهگران خمینی در زندان اوین شکنجه شد، او در زیر شکنجه حتی اسمش را هم نگفت و در سال۶۰ دژخیمان خمینی هنگام تیرباران او و ۶نفر از زندانیان مجاهد به او میگویند اسمت را میگویی یا نه؟
این شیرزن قهرمان مجاهد خلق در این حالت نیز اسمش را به دژخیمان نگفت و جواب منفی به آنها داد، آنها نیز او را به جوخه اعدام و به خاک و خون کشیدند. پروانه در هنگام شهادت مشتهایی گره کرده و لبخند بر لب داشت.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org