زندگینامه شهید
براتعلی زمانی در سال ۱۳۳۰ در همایونشهر اصفهان بهدنیا آمد. وی در همان شهر تحصیلات دوران ابتدایی را گذراند، اما از آنجا که وضعیت اقتصادی مناسبی نداشتند مجبور به ترکتحصیل و ورود به بازار کار شد و به شغل فروش لوازم خانگی روی آورد.
وی که محرومیت و اختلاف طبقاتی در جامعه را از نزدیک لمس کرده بود و دریافته بود این وضعیت محصول حاکمیت فاسد شاه خائن است، پس از علنی شدن سازمان مجاهدین خلق ایران و آشنایی با آرمان رهاییبخش آن، هوادار سازمان گردید. مطالعه دفاعیات مجاهدین در بیدادگاههای شاه و شهادت بنیانگذاران و کادرهای سازمان، در پیوند براتعلی با مجاهدین نقش بهسزایی داشت.
فعالیتهای وی در تکثیر و توزیع متون دفاعیات مجاهدین و زندگی نامه شهدای آن، باعث شد که وی در سال ۱۳۵۴ توسط ساواک دستگیر و به شکنجهگاه زندان اصفهان منتقل گردد.
یکی از همبندیهای وی در زمان ستمشاهی در رابطه با برات نوشته است: «وی بسیار شاد و سرحال بود، یکبار که افسر نگهبان برای بازجویی از یک زندانی عادی به اتاق ما آمد (زندانیان عادی و سیاسی با هم بودند) به براتعلی که نسبت به رفتار آنها خندید، شروع کرد به بد و بیراه گفتن که چرا میخندی و براتعلی یک سیلی به گوش افسر نگهبان نواخت. شب او را به زیر هشت بردند و آنقدر شکنجه کردند که بیهوش شد و سپس وی را به تهران و زندان قصر منتقل کردند».
براتعلی در زندان، بیشازپیش با مجاهدین آشنا شد و آموزشهای سازمان را فرا گرفت و به کادری برجسته تبدیل گردید.
سرانجام براتعلی در سال ۱۳۵۷ بر اثر قیام مردم ایران، همراه با سایر مجاهدان دربند، از زندان آزاد شد و به همایونشهر بازگشت و تا پیروزی انقلاب در هدایت تظاهرات ضد شاه خائن نقش فعالی ایفا نمود.
پس از پیروزی انقلاب، مسئول کمیته انقلاب در همایونشهر بود. اما پس از مدت کوتاهی، که ماهیت سرکوبگرانه حاکمیت ارتجاعی خمینی بارز شد، آنجا را ترک کرد و در جنبش ملی مجاهدین در اصفهان به فعالیتهای انقلابی و مردمیاش ادامه داد. وی ابتدا مسئولیت تدارکات جنبش را به عهده داشت و سپس به بخش اجتماعی منتقل گردید.
براتعلی در میان همرزمانش شاخص بینام و نشانی، بیرنگی و مایهگذاری بیدریغ برای دیگران بود و بهدلیل همین خصائل انقلابی آنچنان بین یارانش، محبوب بود که همه او را پدربرات خطاب میکردند.
وی پس از تظاهرات بزرگ سی خرداد ۱۳۶۰ و آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی مانند سایر همرزمانش به زندگی مخفی روی آورد و به مسئولیتهایش در فاز نظامی با جدیت ادامه داد تا آن که در نیمه مرداد ۱۳۶۰ در مسیر اجرای قراری مورد شناسایی پاسداران خمینی قرار گرفت و دستگیر شد و روانه شکنجهگاه سپاه اصفهان گردید.
در مقاومت و ایستادگی وی در برابر شکنجه دژخیمان همین بس که پایگاهی که وی اطلاعات آن را داشت هرگز لو نرفت و همچنان مورد استفاده سایر همرزمانش قرار گرفت.
سرانجام دژخیمان خمینی که در برابر مقاومت و ایستادگی این مجاهد پاکباز و سرموضع، شکست خوردند، وی را پس از حدود دو ماه فشار و شکنجه، در روز ۵ مهر ۱۳۶۰ به جوخه تیرباران سپرده و بهشهادت رساندند
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید