زندگینامه شهید
مجاهد شهید حجت اسد پور در سال۱۳۴۴ در تهران متولد شد، ۱۳ساله بود که امواج پرخروش انقلاب ضدسلطنتی به راه افتاد و حجت را نیز مانند هزاران نوجوان دیگر به مبارزه و فعالیت سیاسی کشاند.
او با شوری بسیار در تظاهرات اعتراضی علیه شاه خائن در منطقه اسلامشهر تهران شرکت میکرد، و برای اولین بار از طریق یکی از بستگانش با مجاهدین آشنا شد.
حجت در مورد نحوه آشنا شدنش با سازمان میگفت: "وقتی در تجمعات اعتراضی در دانشگاه تهران شرکت میکردم تصاویر شهیدان سازمان را میدیدم ولی نمیدانستم آنان چه کسانی هستند تا اینکه یکبار زندگینامه یکی از آنان به دستم رسید و آن را با تمام وجودم خواندم. در آن جا من با شخصیت مجاهد شهید علی باکری آشنا شدم و بعد از آن احساس کردم در درونم جرقهیی زده شد. جرقهیی که بهزودی تبدیل به شعلهیی سرکش شد و از آن لحظه به بعد آرام ندارم».
حجت پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی و در اواخر سال۵۸، به یکی از انجمنهای دانشآموزی هوادار مجاهدین در منطقه اسلامشهر وصل شد، و در کسوت یک میلیشیای پرشور به فروش نشریه مجاهد، شرکت در میتینگها، برپاکردن دکه و... پرداخت.
او در مدرسه نیز با وجود فشارهای ارتجاعی مزدوران امور تربیتی به دفاع فعال از سازمان پرداخت و این فعالیتها را تا ۳۰خرداد ۶۰ ادامه داد.
او از زمره قهرمانانی بود که در روز فراموش ناشدنی ۵ مهر۶۰ به صحنه تظاهرات در این روز شتافتند و شعار «مرگ بر خمینی» را به میان تودههای مردم بردند.
حجت در اواخر سال۶۰ توسط پاسداران دستگیر گردید و پس از شکنجههای بسیار در بیدادگاه خمینی به دو سال زندان محکوم شد. مقاومت حجت در برابر دژخیمان خمینی آنچنان بود که پس از اتمام مدت محکومیت آزاد نشد و دژخیمان ۸ماه دیگر نیز او را در اسارت نگهداشتند.
در این مدت فعالیتهای حجت در بیرون از زندان برای دژخیمان لو رفت، و دادگاه او را به ۴سال زندان دیگر محکوم کرد، در تمام مدت زندان حجت از افراد مقاومی بود که آرزویی جز پیوستن به سازمان و ادامه راه شهیدان نداشتند. عاقبت در سال۶۷ از زندان آزاد شد.
تلاشهای گسترده وی برای وصل ارتباط به مجاهدین شروع شد اما هر یک بهدلیلی بینتیجه میماند، اما حجت امید خود را برای وصل به مجاهدین از دست نداد و به تبریز رفت و خود را برای سربازی معرفی کرد تا از این طریق به نزدیکی مرز منتقل شود و از آن جا خود را به سازمان برساند.
این اقدام مؤثر واقع شده و او را در یکی از پایگاههای نزدیک مرز فرستادند و حجت بلافاصله اقدام به فرار کرد، و بهرغم موانع و دشواریهای زیاد سرانجام پس از ۸سال دوری از مجاهدین با موفقیت خود را به سازمان رساند.
مجاهد شهید حجت اسدپور نزد همرزمانش به دلسوزی و برخورد مسئولانه با کار شناخته شده بود. یکی از مسئولان او در گزارشی پیرامون حجت نوشته است: "حجت در کارهای جمعی بسیار فعال بود. او با افراد تحت مسئول خود روابط بسیار گرم و خوبی داشت و سعی میکرد کارهایی را که حتی جنبه فردی داشت با کمک جمع حل کند. به همین دلیل ما همواره از بابت کارهایی که به حجت میسپردیم خیالمان راحت بود».
تغییر و اعتلای حجت محصول انقلاب ایدئولوژیک بود، او در یکی از نامههایش به خواهر مجاهد نسرین سپهری و شواری رهبری نوشت: "با اشراف به کم کاریهای گذشتهام و سختیهای مسیر، ولی با اتکا به انقلاب و با کمک گرفتن از سایر خواهران و برادرانم این راه را با عزمی جزم طی خواهم کرد.
عشق به پیشبرد انقلاب مریم رهایی کافی است که در این راه رهتوشه هر موحد مجاهدی باشد. انرژی طی کردن مسیر را از تعهدی که برای پیشبرد خواست خواهر مریم دارم، میگیرم و در سختیهای راه به شورای رهبری و خواهر نسرین (خواهر مجاهد مهوش سپهری) اقتدا خواهم کرد. . ». .
او در آخرین صحنه پیکار خود با دشمن ضدبشری همچون میدان نبرد ایدئولوژیک قهرمانانه رزمید و شیراوژن و پاکباز تا آخرین قطره خون خود فداکاری کرد.
یاد مجاهد دلاور، حجت اسدپور گرامی و خون پاکش زیب پرچم سرفراز ایران باد.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org