728 x 90

با یاد مجاهد شهید مهری اسدآبادی

مجاهد شهید مهری (مریم) اسدآبادی
مجاهد شهید مهری (مریم) اسدآبادی

محل تولد: بم
شغل:
سن: 24
تحصیلات: لیسانس
محل شهادت: کرمان
تاریخ شهادت: 27-6-1360
محل زندان: -

زندگینامه شهید


مهری اسدآبادی در سال ۱۳۳۶، در شهر بم در استان کرمان به دنیا آمد؛ او در حالی‌که ۶ ساله بود پدرش را از دست داد و از آن پس، مادرش با کار و رنج و مشقت زیاد، هزینه زندگی و تحصیلات فرزندانش را فراهم کرد. مهری، پس از گرفتن دیپلم، وارد دانشگاه کرمان شد و پس از گرفتن لیسانس، در یک شرکت ساختمانی مشغول به کار گردید. وی در قیام مردم ایران علیه نظام سلطنتی در سال ۱۳۵۷ در تظاهراتها فعالانه شرکت داشت. پس از پیروزی انقلاب با توجه به آشنایی که در دانشگاه با سازمان مجاهدین خلق و راه و رسم آن پیدا کرده بود، در ارتباط با جنبش ملی مجاهدین کرمان قرار گرفت و در فعالیت‌های مختلف از جمله فروش نشریه مجاهد، حضور در برنامه‌های سازمان و در دکه‌های خیابانی برای معرفی خط و خطوط و ارائه انتشارات سازمان ما بین مردم و جوانان، شرکت داشت. وی هم‌چنین در تظاهرات‌های اعتراضی علیه سیاست چماقداری ارتجاع حاکم، علیه هواداران سازمان و سرکوب آزادی‌ها، فعال بود. . پس از سرکوب خونین تظاهرات بزرگ و مسالمت‌آمیز سازمان در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، و آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی، مهری مانند سایر مجاهدان به مبارزه و زندگی مخفی روی آورد و در یکی از پایگاههای سازمان در کرمان به فعالیت‌هایش ادامه داد. در ظهر یکی از روزهای اوایل مرداد‌ماه ۱۳۶۰، در حالی‌که وی و همرزمش، مجاهد شهید صدیقه ابراهیمی‌نژاد، در حال پخش اعلامیه سازمان در یکی از خیابانهای کرمان بودند، مورد شناسایی یکی از پاسداران رژیم قرار گرفتند. آنها تلاش کردند با یک تاکسی منطقه را ترک کنند، اما پاسدار مزدور نیز سوار بر همان تاکسی شد و با تهدید سلاح، راننده تاکسی را مجبور کرد به سمت زندان کرمان برود. مهری و صدیقه، در زندان، بلافاصله تحت شکنجه‌های وحشیانه قرار گرفتند. پاسداران جنایتکار که تا آن تاریخ موفق نشده بودند هیچ ضربه‌ای به تشکیلات سازمان در کرمان وارد کنند، تلاش داشتند تا با شکنجه‌های وحشیانه، این دو مجاهد را در هم شکسته و از آنها اطلاعات پایگاهها و فعالیت‌های سازمان در کرمان را در بیاورند؛ اما این دو مجاهد دلاور، با مقاومت و پایداری خیره کننده، حتی اسامی خود را هم به شکنجه‌گران ندادند. از آنجا که مهری قهرمان برای دست به‌سر کردن بازجویان و شکنجه‌گران، خودش را به اسامی مختلفی معرفی می‌کرد، و هنگامی که از او آدرس محل سکونتش را خواسته بودند، چندین آدرس کاذب به آنها داده بود، جانیان رژیم بر شدت شکنجه وی می‌افزودند. دژخمیان خمینی مهری را آن‌چنان شکنجه کرده بودند که قادر به راه رفتن نبود و برای جابه‌جایی مجبور بود روی زمین کشان کشان حرکت کند. وی بر اثر شکنجه‌ها دچار عفونت‌های داخلی و کاملاً لاغر و رنگ پریده شده بود. زندانبانان جنایتکار حتی آب را از وی دریغ می‌کردند، تا جائی‌که مجبور بود زمانی که سرویس بهداشتی می‌رفت. از آب باقیمانده در آفتابه استفاده کند. اما زمانی‌که جانیان خمینی، متوجه این موضوع شدند، از آن پس، پیش از رفتن مهری به سرویس بهداشتی، آب آفتابه را خالی می‌کردند تا او نتواند در گرمای مردادماه چند قطره آب بنوشد. سرانجام دژخیمان خمینی در زندان که در مقابل مقاومت و پایداری وی به زانو در آمده بودند، در شب ۲۷ شهریور ۱۳۶۰، ساعت ۱۲ شب، وی را به همراه هم‌رزم مجاهدش صدیقه به بی‌دادگاه ضد شرع آخوندی بردند. قاضی بی‌دادگاه، آخوند جلاد؛ مرتضی فهیم کرمانی بود. او از مهری و صدیقه خواسته بود که برای رهایی از اعدام، در تلویزیون ظاهر شده و ندامت کنند اما آنها با شجاعت و جسارت، با پاسخ منفی خود، پذیرای حکم اعدام شدند. پس از پایان دادگاه، صدیقه متوجه می‌شود که حکم اعدام گرفته است اما به مهری چیزی در مورد حکمش نگفته بودند و او فکر می‌کرد که تنها برای صدیقه حکم اعدام صادر شده است. وی از این موضوع به‌شدت به‌هم ریخته و ناراحت بود و مستمر با خدا نجوا می‌کرد و می‌گفت: «ما از کودکی، در همه مراحل زندگی، با هم بودیم چرا الآن باید از هم جدا بشویم». حدود ساعت ۳ نیمه شب، پاسداران بند، صدیقه را برای اجرای حکم اعدام صدا زدند و در حالی‌که صدیقه برای رفتن آماده می‌شد، مهری سخت افسرده و ناراحت، در گوشه‌یی از سلول به فکر فرو رفته بود. لحظاتی بعد، از بلندگوی بند، اسم مهری را هم صدا زدند. به‌گفته همبندیهایش: «مهری مثل برق‌گرفته‌ها از جا پرید و گفت: «خدایا شکر» و با صدیقه روبوسی کرد و دیگر آرام نمی‌گرفت. مهری دیگر آن مهری چند دقیقه قبل نبود. گویا هیچ دردی از شکنجه‌ها در او باقی نمانده بود. او خیلی سریع وسایلش را جمع‌وجور کرد و آماده رفتن شد و خطاب به همرزم مجاهدش صدیقه گفت: «صدیقه برویم، زودتر برویم». مهری قهرمان را همراه با همرزم مجاهدش، صدیقه، به بیرون بند برده و حکم اعدام را برایشان می‌خوانند و آنها سرفرازانه حکم را امضا می‌کنند و خطاب به مزدوران می‌گویند: «ما هیچ وصیتی نداریم، فقط لباس‌هایمان را به خانواده‌مان بدهید». دژخیمان خمینی، بلافاصله مهری این زن پاکباز مجاهد خلق را به همراه همرزمش صدیقه، به پادگان قدس برده و در سحرگاهان ۲۷ شهریور ۱۳۶۰، به جوخه اعدام سپرده و به‌شهادت رساندند. بدین‌ترتیب مهری قهرمان که هنگام تیرباران «شعار مرگ بر خمینی درود بر مجاهدین» به کاروان عظیم شهدای مجاهد خلق پیوست. وی و همرزمش صدیقه ابراهیمی‌نژاد اولین زنان مجاهد بودند که در کرمان اعدام شدند.

 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/fbfe3495-7d21-49b3-9f1e-477e25a658e4"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات