728 x 90

با یاد مجاهد شهید جمشید اسدی

مجاهد شهید جمشید اسدی
مجاهد شهید جمشید اسدی

محل تولد: بروجرد
شغل: سرباز وظیفه
سن: 27
تحصیلات: -
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 0-5-1367
محل زندان: -

زندگینامه شهید


جمشید در سال ۱۳۴۰، در بروجرد متولد شد. تحصیلاتش را تا گرفتن دیپلم در همان شهر به پایان رساند. وی در جریان انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، در تظاهراتها بر علیه دیکتاتوری شاه خائن شرکت فعال داشت. در جریان قیام با اهداف و آرمان مردمی سازمان مجاهدین خلق ایران، آشنا شد.
بعد از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، به‌عنوان هوادار سازمان فعالیت خودش را در قسمت دانش‌آموزی سازمان شروع کرد.
جمشید در انجام مسئولیتهایش جدیت و پشتکار زیادی داشت و مشخصاً در توزیع نشریه مجاهد در بروجرد تلاشش چشمگیر بود.
از آنجا که پدر و مادرش ساکن تهران بودند، وی برای شرکت در میتینگ‌های بزرگ سازمان یا شرکت در کلاس‌های تبیین جهان برادر مسعود به تهران می‌رفت.
نجابت و مهربانی و در عین‌حال جدیت و جسارت او در دفاع از آرمانهای سازمان، زبان‌زد دوستان و همرزمانش بود.
جمشید که در سال‌های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ در همه فعالیت‌های سازمان در بخش دانش آموزی بروجرد شرکت داشت، پس از گرفتن دیپلم، در ابتدای سال ۱۳۶۰، برای سربازی فراخوانده شد و در زمان برگزاری تظاهرات بزرگ و سراسری ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ بر علیه سرکوب آزادی‌ها و انحصارطلبی ارتجاعی خمینی جنایتکار، در خدمت سربازی بود.
وی از آنجا که قلبش برای راه و آرمانی که انتخاب کرده بود، می‌تپید، نتوانست سربازی در نظام خمینی را تاب بیاورد و کمی بعد از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ و آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی از سربازی فرار کرد و وارد زندگی و فعالیت مخفی شد. مسئولیت او پشتیبانی از تیم‌های عملیاتی سازمان بود.
جمشید در جریان انجام مأموریتی، در تابستان ۱۳۶۰، به دست مزدوران کمیته‌چی دستگیر و به زندان بروجرد منتقل شد. او بلافاصله تحت شکنجه‌های وحشیانه دژخیمان قرار گرفت.
یکی از آشنایان جمشید که در دادستانی رژیم سمت مهمی داشت، به سفارش بستگان وی در زندان بروجرد از جمشید خواسته بود که توبه‌نامه‌ای را روی نوار ضبط کند، تا آزاد شود. این درخواست با مخالفت قاطع و صریح وی مواجه شد.
سپس این مأمور دادستانی از جمشید می‌خواهد که پیش از آن که به زندان اوین منتقل شود و فرصت آزادیش را از دست بدهد، توبه‌نامه خود را روی یک کاغذ مکتوب کرده و بدهد. مأمور مربوطه به وی قول داده بود که آنرا نزد خودش نگاه می‌دارد و منتشر نخواهد کرد. اما این بار نیز جمشید با پاسخ قاطعانه و منفی، آب پاکی را روی دست او می‌ریزد.
جمشید در سال ۱۳۶۱ به زندان اوین منتقل گردید. شکنجه‌های سنگینی که بر وی اعمال کردند منجر به افت شدید بینایی‌اش شد.
در ملاقاتی که مادرش با وی داشت، در حالی‌که از مشاهده وضعیت جسمی جمشید به‌شدت به‌هم ریخته بود از وی می‌خواهد کمی کوتاه بیاید تا از این وضعیت نجات پیدا کند.
اما جمشید در پاسخ به مادرش گفته بود؛ «اگر قرار است اینجا بیایی تا مرا از راهم منصرف کنی، دیگر اینجا نیا و برو به زندگیت برس، چرا که من از عقیده‌ام دست نمی‌کشم».
وی سپس به زندان گوهردشت منتقل شد و از عناصر مقاوم زندان بود.
سرانجام جمشید قهرمان، پس از سال‌ها تحمل شکنجه و فشار، در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی سر موضع در سال ۱۳۶۷، همراه با هزاران مجاهد سر موضع دیگر سربدار شد.
در آذرماه همان سال، دادستانی خمینی، در تماس با مادر جمشید از وی خواسته بود که به زندان گوهردشت مراجعه کند. مأموران زندانبان او را به داخل راهرو بلندی می‌برند که در امتداد آن، در دو سمت، صفی طولانی از ساک‌های دستی چیده شده بود. یکی از پاسداران جنایتکار، یک ساک دستی را که یک عینک شکسته و ساعت شکسته در آن بوده به مادر می‌دهد و می‌گوید ما جمشید را اعدام کردیم.
سپس مادر را تهدید می‌کنند که حق برگزاری هیچ مراسمی را ندارد.

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/337e9a21-a7c7-4b2d-b814-134201e6b783"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات