زندگینامه شهید
کاظم اسدی در سال۱۳۳۸در خانوادهای محروم و زحمتکش در شهر بابک بدنیا آمد. تحصیلات خود را تا سطح دیپلم در شهر بابک سپری کرد. از آنجا که با اقشار محروم جامعه سر و کار داشت، از همان سنین پایین از نزدیک با درد و رنج مردم آشنا شد و رنج فاصله طبقاتی موجود در جامعه را با پوست و گوشت خود لمس کرد.
او که دریافته بود که عامل این وضعیت حاکمیت دیکتاتوری وابسته سلطنتی است، با شروع تظاهرات علیه شاه خائن فعالانه در این تظاهرات شرکت کرد و در سازماندهی دانشآموزان برای شرکت در این اعتراضات نقش فعالی داشت.
کاظم در همین ایام با مطالعه زندگینامه شهدای مجاهد خلق با سازمان مجاهدین آشنا شد و آرزوهای خود را برای پایان دادن به رنج مردم محروم و رهایی آنها از ستم طبقاتی در آرمانهای مجاهدین پیدا کرد. پس از آن بود که با همکاری تعدادی از هواداران سازمان که از دوستانش بودند در تکثیر و پخش اطلاعیهها و عکس شهدای سازمان کوشا بود.
کاظم بعد از پیروزی انقلاب، جنبش ملی مجاهدین و بعد از آن انجمن دانشآموزان مسلمان در شهربابک را راهاندازی کرد.
وی در دوران انتخابات مجلس شورای ملی و انتخابات ریاستجمهوری و تشریح آرمانهای سازمان برای جوانان شهربابک فعالیت چشمگیری داشت.
کاظم با روحیهای سرزنده و سرشار در همه صحنهها حاضر و برای انجام کارهای سخت پیشقدم بود. به همه دوستانش عشق میورزید و یکسویه پرداختگر بود و هر چه داشت و نداشت را در اختیار سازمان میگذاشت.
وی علاوه بر مسئولیتهایی که داشت، تا تابستان ۵۹ مسئولیت توزیع نشریه مجاهد در شهربابک را نیز بهعهده داشت که با تلاش و پشتکار فراوان و آن را پیش میبرد.
همزمان با ۳۰خرداد و شروع مبارزه مسلحانه انقلابی کاظم شهید نیز بهمانند سایر همرزمانش به زندگی مخفی روی آورد و در هستههای مقاومت و واحدهای عملیاتی مجاهد خلق سازماندهی شد و به مسئولیتهایش ادامه داد.
کاظم قهرمان در سال۶۱ حین انجام مأموریتی در یک تور بازرسی در کرمان دستگیر و به سپاه کرمان منتقل شد. وی را موقتاً در زمین ورزش سپاه با دستبند به میله تور والیبال میبندند تا محل زندانش را تعیینتکلیف کنند. کاظم با تهوری که محصول روحیه بالا و تهاجمی او بود، دستبند را پاره کرده و از دیوار بلند سپاه که بالای آن نیز سیم خاردار داشت بالا رفته و خود را به بیرون از محوطه پرتاب میکند و بهرغم اینکه بر اثر فرو رفتن سیم خاردار به بدنش مجروح میشود ولی سرانجام و با کمکرسانی مردم دلیر کرمان، با موفقیت از چنگ مزدوران خمینی ملعون فرار کرده و به جمع یارانش میپیوندد.
کاظم که بعد از این فرار، حدود دو ماه تحت درمان قرار داشته، پس از بهبودی به تهران منتقل شده و در هستههای مقاومت تهران فعالیت انقلابیاش را ادامه میدهد تا اینکه در اواخر سال۶۳ مجدداً در تهران در حالی که بهعنوان یک کارگر ساختمانی مشغول کار بود توسط پاسداران ظلمت و تباهی دستگیر و به شکنجهگاه اوین منتقل شده و تحت وحشیانهترین شکنجهها قرار میگیرد، ولی وی حتی حاضر نمیشود نام اصلی خود را بگوید. تا اینکه بعد از یکسال نام و مشخصات وی برای مزدوران اطلاعات سپاه مشخص میشود و خانوادهاش از دستگیری وی مطلع میشوند.
کاظم زیر وحشیانهترین شکنجهها و فشارهای مزدوران وحشی خمینی که بهدنبال شکستن وی و آوردنش به پای میز مصاحبه برای ندامت بودند، قهرمانانه ایستاد و حسرت یک آه را بر دل آنها گذاشت.
سرانجام کاظم قهرمان را که در بیدادگاه خمینی به اعدام محکوم کرده بودند، در روز ۱۵فروردین سال۱۳۶۵ پس از دو سال فشار و شکنجه سربدار کرده و بهشهادت رساندند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید