زندگینامه شهید
علی هوشنگی، یکی از هواداران مجاهدین بود که به فراخوان سازمان مجاهدین در اوایل انقلاب و همزمان با حمله عراق به خاک ایران در سال۱۳۵۹ به جبهههای جنگ ایران و عراق شتافت.
در آن ایام خمینی دجال پس از غصب حاکمیت مردم ایران و تکیه بر کرسی ولایت، از همان روزهای اولیه حکومت برای دولتهای منطقه خصوصاً برای دولت عراق خط و نشان کشید، و از مردم این کشور خواست علیه دولت خود قیام کنند. او تنها به دعوت مردم عراق برای شورش اکتفا نکرد و خواهان سرنگونی دولت عراق شد. سلسلهای از موضعگیریهای خمینی علیه دولت عراق و تحرکات نیروهای مزدورش در داخل عراق وهمچنین در مرزهای این کشور زمینهساز جنگ ایران و عراق شد.
در مقابل دولت عراق در تاریخ ۳۱شهریور ۱۳۵۹ تهاجم گستردهیی را به مرزهای غربی و جنوبی کشور آغاز کرد و نیروهای نظامی عراق وارد خاک ایران شده و چند شهر مرزی از جمله خرمشهر به اشغال نیروهای عراقی درآمدند.
از آنجایی که مرزهای کشور مورد تجاوز یک نیروی خارجی قرار گرفته بود، سازمان مجاهدین خلق ایران طی اطلاعیه مبسوطی تجاوز عراق به خاک میهن را محکوم کرد و از مردم و نیروهای هوادار سازمان خواست تا با تمام قوا با نیروی اشغالگر وارد نبرد شوند. در این رابطه بخشی از نیروها و میلیشیای مجاهد خلق، همراه با شماری از کادر مسئول سازمان راهی جبهه نبرد شدند.
اما رژیم آخوندی که هدفش از تحریک جنگ، سرکوب نیروهای انقلابی بود بلافاصله در واکنش به این اقدام، نیروهای سازمان مجاهدین را از جبهههای جنگ اخراج و شماری از آنها را نیز دستگیر کرد. با این وجود تعدادی از هواداران و کادرهای ارتشی هوادار مجاهدین، به توصیه سازمان در جبهه ماندند و در جریان درگیریها بشهادت رسیدند، یکی از این شهدا علی هوشنگی بود.
شهید علی هوشنگی در سال۱۳۴۰ در محله کارخانه قند آبکوه در مشهد در خانوادهای زحمتکش به دنیا آمد. او بهدلیل فقر و محرومیت حاکم بر خانوادهاش و بهخاطر کمک به آنها ضمن درس خواندن تابستانها به بنایی مشغول بود.
سرانجام نیز بهدلیل فقر مالی مجبور به ترکتحصیل شد و به استخدام ارتش درآمد، در جریان قیام پرشکوه خلق روزی که در شیراز فرماندهاش دستور سرکوب تظاهرات را میدهد علی با تنی چند از دوستانش از دستور فرمانده سرپیچی میکند و در اثر همین سرپیچی قرار میشود که روز بعد آنها را اعدام کنند. اما آنها هوشیارانه از پادگان شیراز فرار کرده و به صفوف مردم میپیوندند.
علی پس از پیروزی انقلاب با دیدگاههای انقلابی و توحیدی مجاهدین آشنا شد و جهت ترویج خطوط سازمان در جریان ریاستجمهوری برادر مجاهد مسعود رجوی و پس از آن در جریان انتخابات مجلس در هفتتپه اهواز فعالانه شرکت داست و ماهانه مبلغی از حقوق خود را نیز به سازمان اهدا میکرد.
او همچنین نشریه مجاهد را برای سایر پرسنل به پادگان میبرد، علی یک بار هنگام خواندن زندگینامه مجاهد شهید علی محبی گفته بود: ”من هم میخواهم مثل سرگرد محبی زندگی کنم و درستکاری و عدالت را مثل او در زندگیام پیاده کنم“ .
در آغاز تجاوز نظامی عراق به خاک میهن او در تیپ زرهی هفتتپه مشغول خدمت بود و روز شهادت فرماندهی یک تانک را به عهده داشت که در اثر نرسیدن مهمات، افراد تانک مجبور میشوند از تانک بیرون آمده و با تفنگ به مقاومت بپردازند که در همین هنگام با اصابت گلوله آر پی جی ۷ به تانک، علی بهشهادت میرسد.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org