زندگینامه شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
خاطرهای نقل شده توسط یکی از مجاهدان اشرفی:
محمدعلی لبیبی اهل کرمان بود که در بهمنماه سال۶۰ به سلول ۷۷ (سلول هفت در راهرو هفتم) در بند ۲۰۹ آورده شد که پاهایش مثل همه نفراتی که از زیر هشت میآوردند تا زیر زانو باندپیچی شده بود و دیدم که لبها و زبانش باد کرده بود. بعد از مقداری رسیدگی به او کمی حالش بهتر شد و وقتی نحوه دستگیریاش را از او پرسیدم گفت که من داشتم در خودرویم در خیابان شریعتی نزدیک پل تجریش میرفتم که از آینه نگاه کردم و احساس کردم دارند تعقیبم میکنند ولی چون درهای خودرو را قفل نکرده بودم وقتی یک جا سرعت خودرو به پایینترین حد رسیده بود یکی از نفرات تعقیب کننده در خودرو را باز کرد و روی صندلی جلو نشست. ضمن درگیری با او قرص سیانورم که در دهانم بود را شکستم و خوردم ولی وقتی بهوش آمدم دیدم که در بهداری اوین هستم و معدهام را شستشو دادهاند.
هنگامیکه روز ۱۹بهمن و شهادت اشرف و موسی پیکر شهدای حماسه ۱۹بهمن را آورده بودند و در بیرون زندان و در کنار همین ساختمان ردیف کرده بودند محمدعلی را برای دیدن پیکر پاک شهدا برده بودند و چون ما باور نمیکردیم وقتی محمدعلی برگشت با چشمان گریان به من گفت که اشرف و موسی و شهدای دیگر بودند و ما مطمئن شدیم که آنها بهشهادت رسیدهاند.
حدود دو ماهی محمدعلی با ما بود و روز ۱۲اردیبهشت هم او را بر سر پیکر پاک محمد ضابطی و یاران پاکبازش برده بودند و وقتی محمدعلی برگشت باز دیدم که با چشمان گریان شهادت آن بزرگان را تأیید کرد.
بعد از اینکه او را از سلول ما بردند دیگر طی سالیان خبری از او نداشتم تا اینکه عکس سنگ مزارش را در سیمای آزادی دیدم و مطمئن شدم سرنوشت او مانند دیگر مجاهدان سر موضع بوده و خون پاکش به جویبار خون شهیدان پیوسته است تا سیلی گشته و ریش و ریش ولایت سفیانی را از بیخ و بن برکند.
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید