زندگینامه شهید
میرحسن آتش پیکر در سال ۱۳۳۱ در شهر بناب متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسط را در همان شهر گذراند و موفق به گرفتن دیپلم شد. وی به‌دلیل وضعیت اقتصادی خانواده در کنار تحصیل کار می‌کرد. پس از دیپلم، شغل معلمی هنرستان را برگزید. میرحسین که فقر و محرومیت را از نزدیک لمس کرده بود، از سال ۱۳۵۶ همزمان با شروع تظاهرات علیه شاه خائن وارد فعالیت‌های سیاسی شد و در قیام مردم علیه دیکتاتوری شاه خائن در سال۵۷، در شهر بناب حضور و نقش فعالی داشت.
مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب با آگاهی یافتن نسبت به ماهیت حاکمیت ارتجاعی آخوندی و آشنایی که با سازمان مجاهدین و آرمان رهائیبخش آن، در هواداری از سازمان به فعالیت‌های خودش ادامه داد.
میرحسین با باز شدن مدارس مجدداً به شغل معلمی در هنرستان شهر روی آورد و با کار روشنگرانه در میان دانش‌آموزان، خطوط انقلابی و مردمی سازمان مجاهدین خلق را به میان آنان می‌برد و چهره کریه و شیاد ارتجاع خمینی را برای آنها افشا می‌نمود. در نتیجه این فعالیت‌ها، مزدوران ارتجاع او را به یکی از روستاها تبعید کردند ولی او در آنجا نیز هم‌چنان به فعالیت‌ها و افشاگریهای سیاسی خود نسبت به سرکوبگریهای حاکمیت آخوندی و شناساندن آرمانهای انقلابی و مردی مجاهدین ادامه داد.
در روز ۳۰ خرداد سال۱۳۶۰ میرحسین با عزم انقلابی و شور فراوان در تظاهرات این روز شرکت کرد و زمانی که پاسداران خمینی قصد دستگیری وی را داشتند، پس از یک درگیری شدید با آنها، موفق به فرار از چنگال آنها گردید.
سرانجام میرحسین در تاریخ ۸ آبان۶۰، توسط مزدوران خمینی دستگیر شد و زیر شدیدترین شکنجه‌های ضدبشری قرار گرفت. شدت این اعمال وحشیانه به‌حدی بود که تمام بدنش مجروح شد. ولی با ایمان خلل‌ناپذیرش به آرمان مجاهدین، دژخیمان خمینی را در گرفتن اطلاعات از خود، ناکام گذاشت و با اراده‌ای استوار آنان را شکست داد.
حاکم شرع خمینی او را در یک دادگاه فرمایشی چند دقیقه‌ای به اعدام محکوم کرد و سپس به او گفت در صورت ندامت و محکوم کردن مبارزه انقلابی مسلحانه و تأیید احکام ضدانقلابی بیدادگاههای خمینی در مورد مجاهدین، این حکم لغو خواهد شد. اما این مجاهد پاکباز قاطعانه پاسخ داد: «من که هر روز شاهد اعدام بسیاری از خواهران و برادران مجاهد خود هستم چطور می‌توانم تسلیم یک مشت خائن و جنایتکار شوم...»
میرحسین قهرمان در نامه‌یی که قبل از اعدام برای یکی از نزدیکان خود فرستاد، از جمله نوشته بود: «من نمی‌توانم ادراکات اجتماعی خود را فدای خانواده‌ام بکنم... و صدای بلند و فریاد رسای مجاهدین را نشنیده و در زندگی فردی خود شادمان باشم».
به این ترتیب این فرزند قهرمان مردم آزاده آذربایجان با ایستادگی بر سر مواضع توحیدی و انقلابی سازمان مجاهدین خلق در تاریخ ۱۹دیماه سال۱۳۶۰سرفرازانه در برابر جوخه اعدام دژخیمان خمینی ایستاد و خون پاک خود را فدای آرمان آزادی و سعادت مردم ستمدیده نمود.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
