728 x 90

بی‌پیرایه، با قلبی صاف و سرشار به یاد مجاهد قهرمان منصور حاجیان

منصور حاجیان
منصور حاجیان

محل تولد: تهران
شغل:
سن: 52
تحصیلات: -
محل شهادت: شهر اشرف
تاریخ شهادت: 21-3-1390
محل زندان: -

زندگینامه شهید


تولد: ۱۵مرداد ۱۳۳۸- تهران
شهادت: ۲۱خرداد ۱۳۹۰- بیمارستان غازی حریری بغداد
تحصیلات: دیپلم بازرگانی
شغل: فروشندگی لوازم خانگی
سابقه مبارزاتی: ۲۶سال
سابقه زندان: ۱سال و ۹ماه و ۲۱روز

در خانواده‌ای متوسط در محله خانی آباد تهران، متولد شد. دوران کودکی و نوجوانی خود را در همان محله‌ها سپری کرد و موفق به اخذ دیپلم بازرگانی گردید. منصور در قیام ضدسلطنتی مردم ایران در سال ۵۷ فعالانه شرکت داشت.
سال ۵۹ توسط برادرش مسعود حاجیان با سازمان آشنا و هوادار مجاهدین شد.۲۷تیرماه سال ۱۳۶۰برادر مجاهدش مسعود حاجیان با حکم موسوی تبریزی در تبریز به جوخه اعدام سپرده شد.
منصور تا سال ۶۳ در ارتباط با هسته‌های مقاومت فعالیت می‌کرد. در تابستان ۶۴ به‌دلیل ارتباط با سازمان دستگیر شد و تا سال ۶۶ در زندان به‌سر برد. در همان ماه‌های اول دستگیری در حالی‌که دژخیمان خمینی وی را جهت لو دادن محل دو برادر مجاهد دیگرش تحت شکنجه‌های وحشیانه قرارداده بودند به قصد حفظ اسرار نهفته در سینه‌اش خود را در زندان مخوف رژیم ضدبشری حلق آویز کرد اما به‌دلیل پاره شدن طناب زنده ماند.

پس از آزادی از زندان در مهر ماه ۶۶ حین خروج از کشور بار دیگر توسط کمیته ضدخلقی در سیستان و بلوچستان دستگیر شد و به مدت یک ماه در اسارت بود. در آبان ۶۶ خود را به منطقه مرزی ایران و عراق رساند و به سازمان پیوست. این رزمنده پاکباز و افسر ارتش آزادی، در نبردهای متعددی از جمله عملیات آفتاب، چلچراغ، فروغ جاویدان و مروارید علیه قوای جنگ و سرکوب رژیم جنگید.

در سال ۶۸ در انقلاب درونی مجاهدین به مفهوم تازه‌یی از زندگی و مبارزه راه برد و در اوجی دوباره با انقلاب مریم رهایی پیوند خورد و هم‌چنان که خودش بارها گفته گفته بود، برای همیشه از آن سرشار شد.
منصور بسیار مهربان بود و زبانی ساده و صمیمی داشت. بی‌پیرایه بود و دل صافش زبانزد همه یاران و همرزمانش بود. در عین برخورداری از شورونشاط و سرزندگی، محکم بود و پابرجا، استوار بود و پر صلابت. یکی از همرزمانش ویژگیهای او را چنین توصیف کرده است:
«منصور بسیار خاکی و مایه‌گذار بود، به اشرف عشق می‌ورزید و همیشه در شدت گرما و سوز سرما او را می‌دیدم که با علاقه وافری مشغول آب دادن به گلها و درختان بود. به کارش عشق می‌ورزید و همین تنظیم رابطه او با کار و مسئولیتش به‌خوبی رازهای درونی و خصائص عاطفی او را بیان می‌کرد و ارزشها و باورهای ایدئولوژیک وی را به روشنی و به زیباترین شکل متجلی می‌ساخت. هرجا حضور داشت فضایی آکنده از شور و شادی ایجاد می‌کرد، پیوسته عطر عاطفه در کلامش به مشام می‌رسید و صداقت در حرفهایش موج می‌زد. هر بار که از کنار درختها و گلهایی که منصور پرورش داده می‌گذرم پنجره‌ای به کوچه باغ خاطرات سبز با او زیستن در ضمیرم باز می‌شود و به من جانی تازه می‌بخشد».

اما شکوهمندترین فراز زندگی مبارزاتی منصور قهرمان بر تارک ۸سال پایداری پرشکوه او در اشرف، در فروغ اشرف رقم خورد، آن‌گاه که در برابر خیل مزدوران خامنه‌ای و مالکی با دستانی خالی سینه سپر کرد تا به دشمنان آزادی مردم ایران بگوید:
· ما نمی‌گذاریم زیر آوارها می‌خندیم درچنگال توفانها آواز می‌خوانیم
· و اگر بر خاک فروافتادیم با روشنی و گرمی خونمان به آفتاب، به بهار و به آزادی درود می‌گوئیم
و او درودش را در جمعه خونین ۱۹فروردین در صف نخستین کارزار با ایستادگی قهرمانانه ادا کرد و با خون جوشان به ثبت رساند.

منصور در یکی از گزارشاتش احساسات خود درباره حفاظت اشرف و ضرورت دفاع از این سنگر شرف و آزادگی را چنین بیان می‌کند:
«اشرف با بیا بیا معنی پیدا می‌کند و کانون استراتژیک نبرد با رژیم ضدبشری خمینی است. فقط کس نخارد راهنمای عمل ماست. با می‌توان و باید هر مانعی برداشتنی و هرخواسته‌ای دست یافتنی است و من تعهد می‌دهم که با پرکردن صندوق صدق اشرف حافظ و مدافع ارزشهای مهر شده خواهر و برادر بوده و مجاهدی اشرفی و تراز دوران باشم».

منصورقهرمان در همان ساعتهای اولیه نبرد فروغ اشرف از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله قرارگرفت وبه‌رغم انواع کارشکنیها و سنگ‌اندازیهای مزدوران مالکی قهرمانانه پایداری نمود و به‌مثابه یک شهید زنده، دردهای جانکاه را با عزم حداکثر پیوند زد و در جنگ صد برابر با آن جنگید تا به مزدوران پیام دهد که:
در مسلک عشق شاد و سرمست باید که زخویش رخت بربست
مائیم و کنون نیمه جانی وان نیز نهاده برکف دست
مجاهد اشرفی منصور حاجیان که به‌ دلیل ممانعتهای ضدانسانی از معالجات ضروری پزشکی و کارشکنیهای جنایتکارانه کمیته سرکوب اشرف در نخست‌وزیری عراق، همواره با عوارض جانکاه جراحتهایش دست به گریبان بود، پس از ۶۴روز مقاومت حماسی، صبح روز شنبه ۲۱خرداد ۹۰ در اوج مظلومیت، به کهکشان شهیدان سرفراز فروغ اشرف پیوست و به عهد خونین خود با خدا و خلق وفا کرد.

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/5089e4e2-bbe5-4439-82ce-131933b51217"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات