728 x 90

فرازهایی از زندگی جاودانه‌فروغ اشرف، شهید مجاهد خلق بهمن عتیقی

مجاهد شهید بهمن عتیقی
مجاهد شهید بهمن عتیقی

محل تولد: بندر ماهشهر
شغل:
سن: 38
تحصیلات: دوم راهنمایی
محل شهادت: عراق - شهر اشرف
تاریخ شهادت: 3-2-1390
محل زندان: -

زندگینامه شهید


بهمن عتیقی در سال ۱۳۵۲ در ماهشهر به‌دنیا آمد. تحصیلاتش را تا کلاس دوم راهنمایی را در همین شهر ادامه داد.
وی در دوره راهنمایی، به همراه تعدادی از دوستانش، یکی از آخوندهای خمینی‌صفت را هنگام سخنرانی در مدرسه با پرتاب سنگ، گوشمالی دادند که همین واقعه باعث اخراج بهمن از مدرسه گردید.
وی پس از آن به شغل نقاشی ساختمان و نجاری روی آورد.
بهمن که برخلاف ظاهر صبور و آرامش از روحی عصیانگر شورشی در برابر ظلم و ستم حاکمیت آخوندی برخوردار بود، همواره به‌دنبال راهی برای آزادی و رهایی مردم تحت ستم، می‌گشت.
وی در سال ۱۳۷۴ از طریق سیمای مقاومت با سازمان آشنا شد. تا آن که یکی از دوستان بهمن سراغ وی می‌رود و با همدیگر در ۲۳ خرداد ۱۳۷۶ از ماهشهر به آبادان رفته و با گذشتن از مرز به صفوف مجاهدین می‌پیوندند. هم‌رزم بهمن در رابطه با اشتیاق وی برای پیوستن به مجاهدین، این‌طور نوشته است: «با شناختی که از بهمن داشتم، روزی از او پرسیدم، آیا حاضری به اشرف و به مجاهدین بپیوندی؟ بدون مکث گفت آری! و با جان و دل پذیرفت. روز بعد که او را دیدم گفت کی حرکت می‌کنیم؟ در لحظه مکثی کردم و گفتم وقت زیاد داریم! تا ببینم واکنش او چیست؟ بهمن گفت من از دیشب خوابم نبرده است، از وقتی فهمیدم می‌توانیم به اشرف برویم، انگار دنیا را به من داده‌اند. خیلی خوشحال بود، مثل پرنده‌ای که از قفس آزاد شده باشد».
وی پس از پیوستن و گرفتن آموزشهای لازم، به‌عنوان رزمنده‌ای پرشور در مأموریتهای مختلف، ایفای مسئولیت کرد.
فروتنی و عشق وی به همرزمانش و راه و آرمان مجاهدین، زبان‌زد همرزمانش بود. او همیشه خود را مدیون جمع مجاهدین می‌دانست.
وی در ۲۱ فروردین ۱۳۸۸ در نامه‌یی نوشت:
«برای چندمین و چندمین بار منتی که سازمانم بر سرم گذاشت و من را لایق این جنگ دانست، خدا را شکر می‌کنم. و با تمام وجود و از روی اوج و قلهٔ مجاهدت و خوشحالی تمام، انتخاب می‌کنم که در رکاب رهبری... . بجنگم و اثبات کنم که وقتی نشانم کرد و جنگ را در درونم بنیان گذاشت، دیگر در این راه، مانعی جلودارم نخواهد بود و به همین جنگ زنده‌ام و تا به‌آخر پایداری خواهم کرد. چرا که تا به‌آخر مسیر روشن است و شرف مجاهدی من در این است که از هر جنگی تا آخرین نفس و قطرهٔ خون با روی گشاده استقبال کنم و خواهان آن باشم و دیگر هیهات...» .
وی در برابر هجوم وحشیانه مزدوران مالکی – خامنه‌ای به اشرف در ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸، جانانه دفاع کرد و در تعهدش به رهبری مقاومت در اسفند ۱۳۸۹ نوشت: «ماندن در اشرف و جنگ صد برابر با عزم حداکثر را در مقابل رژیم و مزدورانش انتخاب می‌کنم و هرگز از آرمانهای مجاهدی خودم در برابر این رژیم، کوتاه نخواهم آمد».
سرانجام بهمن این فرزند قهرمان مردم ماهشهر در روز ۱۹ بهمن ۱۳۹۰ در نبردی دلاورانه، در برابر یورش مزدوران مالکی – خامنه‌ای، به اشرف، هدف گلوله‌های آنها قرار گرفت و به‌شدت زخمی شد.
وی یکی از ۱۸ مجاهدی بود که در صحنه مجروح و بیهوش شد و توسط وحوش مالکی مزدور، به گروگان گرفته شدند. اما زخم او به‌قدری شدید بود که ناگزیر او را به بیمارستان بعقوبه بردند.
از آنجا که گلوله به ستون فقرات وی خورده و نخاع را قطع و وارد شکم شده بود. پس از چند عمل جراحی، دچار تشنجات شدید شد و سرانجام، در روز ۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ در بیمارستان بعقوبه در اثر آمبولی ریه، به‌شهادت رسید و به خیلی شهدای فروغ اشرف پیوست.

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d060b5c9-24ac-454b-96ad-4004f578e8e2"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات