728 x 90

نگاهی کوتاه به زندگی جاودانه‌فروغ اشرف، شهید مجاهد خلق، مجید عبادیان

جاودانه‌فروغ اشرف، شهید مجاهد خلق، مجید عبادیان
جاودانه‌فروغ اشرف، شهید مجاهد خلق، مجید عبادیان

محل تولد: شهر کرد
شغل:
سن: 50
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: عراق - شهر اشرف
تاریخ شهادت: 21-1-1390
محل زندان: -

زندگینامه شهید


مجید عبادیان در۲۸ آذر سال ۱۳۴۰ در شهرکرد به‌دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را تا گرفتن دیپلم در زادگاهش سپری کرد. سپس برای ادامه تحصیل راهی آلمان شد. در آنجا در ارتباط با انجمن هواداران سازمان مجاهدین، با سازمان و آرمان رهائی‌بخش آن آشنا گردید و موجی از احساس دین، نسبت به مردم و عشق به آزادی در درونش برانگیخته شد.
او از سال ۱۳۶۵ به‌طور حرفه‌یی به انجمن هواداران مجاهدین پیوست و به‌طور تمام وقت به مبارزه و فعالیت علیه رژیم ولایت فقیه پرداخت. پس از دو سال فعالیت در آلمان، مجید همه چیز را رها کرد و با درخواست و اصرار خودش، در دوم مردادماه ۱۳۶۷ به منطقه مرزی ایران و عراق عزیمت کرد و در صفوف ارتش آزادی قرار گرفت. او پس از عملیات کبیر فروغ جاویدان در قسمت لجستیک و پشتیبانی، مشغول به‌کار شد و با گرفتن آموزش‌های لازم، به‌سرعت به یکی از کارآمدترین کادرهای فنی و تخصصی در قسمت تعمیرات ارتش آزادی، تبدیل گردید.
او با دلسوزی و مایه‌گذاری در هر مأموریت و مسئولیتی پیشقدم بود و هر مسئولیتی را به بهترین وجه انجام داده و به‌سرانجام می‌رساند.
در بهار سال ۱۳۸۲ همزمان با حمله آمریکا به عراق، هنگامی که قرارگاههای ارتش آزادی زیر بمباران بود، مجید با فعالیتی بی‌مانند در حفظ و نگهداری خودروهای تحت مسئولیتش، به‌رغم آن شرایط سخت، تلاش کرد و توانست بسیاری از آنها را سالم نگاه دارد.
او در سال ۱۳۸۴ در نامه‌یی نوشته بود: «همیشه این صحبت‌های برادر مسعود در گوشم است که انسان آفریده نشده است که بخورد و بیاشآمد و به‌خواب برود. مسئولیتی بس سنگین به‌دوش انسان آگاه قرار داده شده است و به‌خصوص برای یک مجاهد خلق و یک عنصر انقلابی آگاه، که بر علیه ظلم قیام کند، این بار سنگین‌تر است و من در این راه پر شکوه یار و یاور برادر مسعود و خواهر مریم هستم و خواهم بود. با تمام عشق و علاقه‌ام به‌مردم و به‌وطنم ایران. در این راه سترگ، از مرگ و یا شهادت ترسی ندارم، چرا که مرگ حق است و خون من رنگین‌تر از خون دیگر خواهران و برادرانم نیست...» .
مجید یک ماه قبل از شهادت خود، در نامه‌یی با عنوان تجدید سوگند سرنگونی با جنگ صد برابر نوشته بود: «به‌عنوان یک مجاهد خلق اشرفی، در این دور از تاریخ مبارزات میهنم، در شرایطی که اشرف، این دژ پولادین عزم و اراده و کانون استراتژیکی نبرد، هم‌چون شمشیر حضرت علی می‌غرد و می‌خروشد ولی تسلیم و سازش نمی‌پذیرد، ... آری در چنین شرایطی برای نیل به آزادی و تحقق ایرانی آزاد و رها از ظلم و بندگی بار دیگر تجدید سوگند می‌کنم تا رساندن مهر تابان مردم ایران و شیر همیشه بیدار زمان به سرزمین شیر و خورشید، یک‌دم از پا ننشینم...» .
و به‌راستی که او جانبازی و استواری خود را در مبارزه بی‌امان با رژیم سفاک و ددمنش آخوندی در نبرد آخرین خود در ”حماسه فروغ اشرف“ در سحرگاه ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ به‌خوبی نشان داد.
آن روز مجید راننده خودرویی بود که مجاهدین را به منطقه تهاجم مزدوران دشمن، هر جا که لازم می‌شد، می‌رساند. با شروع تهاجم مزدوران سفله مالکی، وقتی یکی از مجاهدان زخمی شد، مجید بلافاصله او را از زیر دست و پای مزدوران بیرون کشید و با دو مجروح دیگر به‌سرعت به امدادپزشکی اشرف رساند و مجدداً به صحنه بازگشت و به این صورت با شجاعت، در یک زمان دو ساعته چند بار مجروحان را به‌پشت صحنه و بیمارستان اشرف منتقل کرد و هر بار دوباره به صحنه شتافت.
مجید قهرمان، که هم‌زمان در حین رانندگی، فیلمبرداری می‌کرد، وقتی برای فیلمبرداری از یک صحنه تهاجم وحوش خامنه‌ای - مالکی، در حال حرکت به موقعیت مناسبی بود، مزدوران با هدف قرار دادن لاستیک عقب خودرو و سپس شلیک رگبار به‌سویش، او را از پشت هدف قرار دادند.
او که دچار خون‌ریزی داخلی شده بود، امکانات بیمارستان اشرف، به‌دلیل محاصره ظالمانه دوونیم ساله، برای مداوای وی کافی نبود. به‌همین دلیل وی را برای درمان فوری، با اولین سری مجروحان به بیمارستان بعقوبه منتقل کردند، اما مانند بسیاری دیگر از مجاهدان مجروح، رسیدگی‌های لازم پزشکی به او انجام نشد و در بیمارستان بعقوبه، به‌شهادت رسید.
بدینسان مجید قهرمان به‌عهد خود با خدا و خلق وفا کرد و جان خویش را فدیه رهایی خلق و میهنش نمود.

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/80bec147-f656-4f80-a805-9d427263c285"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات