728 x 90

جاودانه فروغ اشرف، شهید مجاهد خلق آسیه رخشانی

جاودانه فروغ اشرف، شهید مجاهد خلق آسیه رخشانی
جاودانه فروغ اشرف، شهید مجاهد خلق آسیه رخشانی

محل تولد: پاکستان
شغل:
سن: 28
تحصیلات: دوم دبیرستان
محل شهادت: شهر اشرف
تاریخ شهادت: 19-1-1390
محل زندان: -

زندگینامه شهید


آسیه رخشانی در سال ۱۳۶۲ دور از وطن در پاکستان به‌دنیا آمد. آسیه از اهالی خونگرم سیستان و بلوچستان بود.
وی در تابستان ۱۳۶۶ به همراه خانواده مجاهدش، به اشرف در عراق منتقل شد و قبل از سال ۱۳۶۹ تحصیلاتش را در مدرسه مجاهدین شروع کرد.
با شروع جنگ خلیج و بمبارانهای سنگین، برای ادامه زندگی و تحصیل به آمریکا فرستاده شد. خانواده‌یی دلسوز و هوادار سازمان، سرپرستی او را به‌عهده گرفتند و تمامی امکانات تحصیل و تفریح را برای وی فراهم کردند.
اما زندگی راحت و امکانات فراوان، هیچ‌کدام نتوانست از انگیزه‌های او که همواره اخبار مردم ایران و جنایات حاکمیت فاشیسم مذهبی را دنبال می‌کرد، بکاهد. از این‌رو، با انتخابی آگاهانه و با اصرار خودش، تابستان سال۱۳۷۷ همه چیز را ترک گفت و به اشرف آمد.
پس از پیوستن در کنار تکمیل تحصیلاتش، پرشور و جنگنده در کنار خواهران همرزمش، در مسئولیت‌های مختلف ایفای مسئولیت کرد.
آسیه از سختی‌ها و تضادها استقبال می‌کرد و در مسئولیت‌های سخت، پیشقدم و کمک‌کار دیگران بود.
وی پس از حمله وحوش مالکی به دستور سلیمانی جلاد، در ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸ به اشرف، در نامه‌یی برای سردار اشرف، خواهر مجاهد مژگان پارسایی نوشته بود: «... به‌عنوان یک مجاهد می‌گویم که حتی اگر حملاتی صدبار سخت‌تر از ۶-۷مرداد، پیش بیاید، باز بیا بیا می‌گویم و ما اصلاً برای همین آمدیم، برای جنگ آمدیم... . بنابراین الآن وقت جنگ است و اگر در این میان شهادت و یا هر آزمایش و ابتلایی نصیبم شد، بالاترین افتخار است».
آسیه در پایان، هر نامه‌یی خود را برازندهٔ نام مجاهد می‌دانست و چنین امضا می‌کرد“ مجاهد خلق ”و یا“ مجاهدتان آسیه ”.
او در نامه‌یی به رهبر انقلاب مسعود رجوی نوشته بود: ”ولو هیچ‌وقت به پیروزی نرسیم ولو تا صد‌سالگی، در اشرف بمانم یا این‌که قرار شود، همین فردا شهید شوم، سوگند می‌خورم که تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خونم، جزو آن ۷۲تن برادر مسعود و خواهر مریم باشم و با تمام وجودم مجاهدت کنم و با اسم مجاهد خلق، وارد قبرم شوم و خواهم شد».
و در مطلبی تحت عنوان تعهد‌نامه خودش نوشته بود: «می‌فهمم که رسیدن مردم ما به آزادی و پیروزی به‌کلان تعهد ما مجاهدین گره خورده است و این دو جدای از هم نیست. به‌همین خاطر یقین دارم که ما مجاهدین مطمئناً به‌وظیفه و مسئولیت تاریخی خودمان پاسخ خواهیم داد. هیهات منا الذله، هیهات منا الذله، هیهات منا الذله. من مجاهد می‌مانم و مجاهد می‌میرم و هیچ حرف دیگری بر سر این موضوع ندارم. جسد من یا در اشرف خاک خواهد شد و یا در مسیر آزادی وطنم ایران و یا در خاوران کنار مجاهدان قتل‌عام شده. برای من هر لحظه و ثانیه در اشرف بودن و در سازمان مجاهدین بودن منت است و نعمت و از خدا هیچ چیز دیگر غیر از این نمی‌خواستم و نمی‌خواهم».
در جریان حمله مزدوران مالکی؛ دست‌نشانده رژیم آخوندی، در ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ به اشرف، آسیه مسئولیت فیلم‌برداری از صحنه‌های جنایات دشمن از یک‌طرف و ثبت حماسه پایداری اشرفیان در برابر جانیان را، از طرف دیگر برعهده داشت. مزدوران پلید خامنه‌ای ـ مالکی، نسبت به فیلمبرداران کینه زیادی داشتند و یکی از اولین اهداف سلاحهای خون‌ریزشان، فیلم‌برداران بودند
آسیه، دلاورانه از صحنه‌های حماسهٔ فروغ اشرف، فیلمبرداری می‌کرد. دوربین او همراه با آخرین تپشهای قلبش، هم‌چنان به‌ثبت جنایات مزدوران و رشادتهای مجاهدان ادامه داد.
در آخرین ثانیه‌های حیات پرافتخارش، وقتی یکی از خواهران فریاد زد: «آسیه نشونت کرده»، او که حواسش به دیگران بود، فریاد می‌زد که روی زمین بخوابید و هم‌چنان به‌ثبت صحنه‌ها ادامه می‌داد.
سرانجام در همان روز ۱۹ فروردین ۱۳۹۰، تیر مزدوران بر پیکر این شیرزن مجاهد خلق نشست و در اوج شرافت و قهرمانی، به‌شهادت رسید و هم‌چنان که خودش نوشته بود به آرزویش رسید.
«به‌عنوان یک مجاهد با تک‌تک سلولهایم آرزوی شهادت در خاک اشرف را دارم و فکر می‌کنم مقدس‌تر از این خاک، جایی در دنیا وجود ندارد. در خاک امام حسین و در شهری که سر تا پایش شرف و پایداری و وفای به عهد است».
درود بر او که با صداقت و فدای بیکرانش و با مجاهدتی بی‌نظیر، به‌الگویی درخشان و جاودان برای دختران و جوانان ایران‌زمین تبدیل شد.

 

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/94711d39-2c60-4ac5-a343-30351b4f728c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات