زندگینامه شهید
سابقه مبارزه: ۲۶سال
گر جان بدهیم جملگی در این راه وز پیکر ما بهجا نماند جز آه
زان آه خروش فتح ما را شنوید! لا حول ولا قوه الا بالله
زان آه خروش فتح ما را شنوید! لا حول ولا قوه الا بالله
مجاهد قهرمان شاهرخ اوحدی، یکی از جوانان نسل انقلاب بود که از همان شروع قیامهای مردمی به آن پیوست اما بعد که خیانت خمینی به اعتماد مردم را دید، برای دفاع از آزادی، در صفوف هواداران مجاهدین به افشاگری در مورد انحصارطلبی و چماقداریهای خمینی پرداخت.
در سالهای پس از ۳۰خرداد مدتی ارتباطش قطع شد. او برای ادامه فعالیتهایش به آلمان رفت و در سال ۶۶ بهطور حرفهای به انجمن هوادار مجاهدین پیوست و در دوم مرداد ۱۳۶۷ برای نبرد به ارتش آزادیبخش ملی ایران اعزام شد. و از آن پس بهعنوان یک مجاهد مسئول در ارتش آزادی فعالیت داشت.
ایستادن در قلب نبرد در بحرانها و توفانهایی همچون بمبارانهای سال ۷۰ و ۸۲، و پس از آن پایداری در اشرف، به صخرههای استواری چون شاهرخ میسر بود. گوهرهای بیبدیلی، گذشته از کورههای رزم و آزمایشهای گوناگون. و گذشته از همه چیز خویش. چیزی که با توسل به انقلاب درونی مجاهدین برای هر مجاهدی از جمله برای شاهرخ میسر میشد.
در سالهای پس از ۳۰خرداد مدتی ارتباطش قطع شد. او برای ادامه فعالیتهایش به آلمان رفت و در سال ۶۶ بهطور حرفهای به انجمن هوادار مجاهدین پیوست و در دوم مرداد ۱۳۶۷ برای نبرد به ارتش آزادیبخش ملی ایران اعزام شد. و از آن پس بهعنوان یک مجاهد مسئول در ارتش آزادی فعالیت داشت.
ایستادن در قلب نبرد در بحرانها و توفانهایی همچون بمبارانهای سال ۷۰ و ۸۲، و پس از آن پایداری در اشرف، به صخرههای استواری چون شاهرخ میسر بود. گوهرهای بیبدیلی، گذشته از کورههای رزم و آزمایشهای گوناگون. و گذشته از همه چیز خویش. چیزی که با توسل به انقلاب درونی مجاهدین برای هر مجاهدی از جمله برای شاهرخ میسر میشد.
بعد از گذر از مراحل مختلف پایداری دهساله، شاهرخ یکی از مجاهدانی بود که برای حفاظت از اموال مجاهدین در اشرف ماند. شایستگی او برای این مسئولیت که توان و ظرفیتی بسیار میطلبید، در واژههای خودش دیده میشود وقتی در ۲۸آبان ۹۱ نوشت:
«من، مجاهد خلق اشرفی، شاهرخ اوحدی، شهادت میدهم و متعهد میشود که تا آخرین قطرهٴ خون و تا آخرین نفس در حفظ اشرف، ذرهیی کوتاهی نکنم و با ایمان به انقلاب خواهر مریم، و با ایمان صد روی صد به بند «س» و سرنگونی رژیم آخوندی، روزانه خودم را تراز کنم و عنصر جنگندهٴ تمامعیار شایستهٴ مجاهد اشرفی باشم و مجاهد بمانم و مجاهد بمیرم».
«من، مجاهد خلق اشرفی، شاهرخ اوحدی، شهادت میدهم و متعهد میشود که تا آخرین قطرهٴ خون و تا آخرین نفس در حفظ اشرف، ذرهیی کوتاهی نکنم و با ایمان به انقلاب خواهر مریم، و با ایمان صد روی صد به بند «س» و سرنگونی رژیم آخوندی، روزانه خودم را تراز کنم و عنصر جنگندهٴ تمامعیار شایستهٴ مجاهد اشرفی باشم و مجاهد بمانم و مجاهد بمیرم».
شاهرخ در آخرین تعهد خود در ۸مرداد ۹۲ یک بار دیگر بر عزم و عهد خودش برای فدا و جانبازی تأکید کرد:
«چقدر جای خوشوقتی و افتخار است در شب قدر ۲۱ رمضان در بارگاه آقا علی (ع) قرار گرفتن و ایشان را حاضر و ناظر گرفتن، … مجاهد اشرفی هیچ باکی از هیچ صحنهیی در هر شرایطی و بههر صورتی و در هر زمانی ندارد چون پشتش به خواهر مریم و انقلاب است یعنی به کوه وصل است».
«چقدر جای خوشوقتی و افتخار است در شب قدر ۲۱ رمضان در بارگاه آقا علی (ع) قرار گرفتن و ایشان را حاضر و ناظر گرفتن، … مجاهد اشرفی هیچ باکی از هیچ صحنهیی در هر شرایطی و بههر صورتی و در هر زمانی ندارد چون پشتش به خواهر مریم و انقلاب است یعنی به کوه وصل است».
شاهرخ، با زندگی انقلابیش و با مرگ سرخش در قتلعام اشرف در ۱۰شهریور، اثبات کرد که جوانان مجاهد ایران زمین، به ارتجاع و دجالیت و دیکتاتوری تن نمیدهند، از همه چیز خود میگذرند و با دست بسته نیز در قلب حادثه ها میایستند، تا بنیاد ستم و دجالیت را از بن برکنند. و این پیام اینک به مردم ایران رسیده است. سلام بر عزم مجاهدت، و روح پرفتوح مجاهد قهرمان شاهرخ اوحدی.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید