زندگینامه شهید
از فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی ایران
سابقه مبارزه: ۳۱سال
از اعضای شورای ملی مقاومت ایران (کمیسیون امور داخل کشور)
تحصیلات: دانشجوی سال چهارم پزشکی
سابقه مبارزه: ۳۱سال
از اعضای شورای ملی مقاومت ایران (کمیسیون امور داخل کشور)
تحصیلات: دانشجوی سال چهارم پزشکی
سنگفرش راه تو گلبرگهای جان ما
ای بهار آرزو، بازآی در بستان ما
ما شقایق در رهت بر کوچهها پاشیدهایم
تا ز آزادی گلستانی شود ایران ما
«جنگ و نبرد با رژیم ظالم و حق ستیز ولایتفقیه را برگزیدم و به همین منظور بهصف مجاهدین خلق ایران پیوستم، بر این تعهد و سوگند خود وفا دارم… زندگی مطلوب من، مجاهدت برای آزادی مردم ایران است که در این صف و با این آرمان تحقق مییابد». عظیم (عبدالحلیم) ناروئی.
“عظیم» در سال ۱۳۳۴ در شهرک نارویی زابل در خانوادهای فقیر به دنیا آمد بعد از اتمام دوره ابتدایی، تصمیم به ترک تحصیل و کارگری برای تأمین معاش خانواده گرفت. اما از آنجا که شاگرد ممتازی بود مادر فداکارش با فروش اموال اندک خانه و با کمک بعضی از اقوامش، مانع شد و عظیم دوره دبیرستان را نیز به پایان رساند و در رشته پزشکی دانشکده جدیدالتأسیس شیر و خورشید تهران (طالقانی امروز) قبول شد و تصمیم گرفت با هدف خدمت به مردم محروم بلوچ، تحصیلش را در رشته پزشکی ادامه دهد
او که محرومیت و ظلم را با پوست و گوشتش لمس کرده بود همزمان با قیام مردم علیه رژیم شاه، با دوستان دانشجویش در تظاهرات و قیامها شرکت میکرد.
در جریان همین فعالیتها، عظیم بهتدریج با سازمان مجاهدین آشنا شد و به مطالعه کتب و نشریات سازمان روی آورد و به آرمان و دیدگاههای مجاهدین دل بست. این همزمان بود با انقلاب ضدفرهنگی خمینی و تعطیلی دانشگاهها؛ عظیم نیز در حالیکه سال چهارم پزشکی بود به زاهدان بازگشت و بهطور موقت به استخدام بهداری زاهدان درآمد و در بیمارستان بوعلی مشغول بهکار شد. و در آنجا اقدام به تبلیغ آرمان مجاهدین و دیدگاههای آن از طریق توزیع نشریه مجاهد و جمعآوری کمک مالی برای سازمان کرد.
او که محرومیت و ظلم را با پوست و گوشتش لمس کرده بود همزمان با قیام مردم علیه رژیم شاه، با دوستان دانشجویش در تظاهرات و قیامها شرکت میکرد.
در جریان همین فعالیتها، عظیم بهتدریج با سازمان مجاهدین آشنا شد و به مطالعه کتب و نشریات سازمان روی آورد و به آرمان و دیدگاههای مجاهدین دل بست. این همزمان بود با انقلاب ضدفرهنگی خمینی و تعطیلی دانشگاهها؛ عظیم نیز در حالیکه سال چهارم پزشکی بود به زاهدان بازگشت و بهطور موقت به استخدام بهداری زاهدان درآمد و در بیمارستان بوعلی مشغول بهکار شد. و در آنجا اقدام به تبلیغ آرمان مجاهدین و دیدگاههای آن از طریق توزیع نشریه مجاهد و جمعآوری کمک مالی برای سازمان کرد.
مجاهد قهرمان عظیم نارویی در سال ۶۰ بعد از شروع مقاومت انقلابی سراسری، به تأمین نیازهای سازمان در آن منطقه پرداخت. اما پس از لو رفتن خانهای که او تهیه کرده بود، وی ناگزیر به زندگی مخفی روی آورد و در شهریور ۶۰ از طریق مرزهای شرقی از کشور خارج و به پاکستان اعزام گردید و از سال ۶۱ بهطور حرفهای تمام وقت خود را وقف آرمان و سازمانی که به آن عشق میورزید کرد. عظیم در جریان حمله تروریستی رژیم آخوندی در پاکستان که در جریان آن، سه تن از همرزمان مجاهدش شهید و تعداد زیادی مجروح شدند، نقش فعالی در افشای چهره مزدوران رژیم در این عمل ننگین تروریستی داشت:
عظيم نارويی: ”در این حملهیی که خیلی هم گسترده بود، در کویته، مزدورها بعد از اینکه حمله میکنند از شهر خارج میشوند و سلاحهایشان را در یکی از مزارع گندم جا میگذاردند از طریق ماشینهایی که از قبل اماده کرده بودند به سمت مرز برمیگردند اما در مسیر برگشتشون توسط پلیس پاکستان دستگیر شده بودند... .. که بعد وقتی اینها را آورند در کویته، یک جایی که عکسهاشون را از طریق پلیس ما دیدیم من یکی را میشناختم اتفاقاً از مزدوران شناخته شده وزارت اطلاعات در خاش بود بهنام صفر نیازی“...
عظيم نارويی: ”در این حملهیی که خیلی هم گسترده بود، در کویته، مزدورها بعد از اینکه حمله میکنند از شهر خارج میشوند و سلاحهایشان را در یکی از مزارع گندم جا میگذاردند از طریق ماشینهایی که از قبل اماده کرده بودند به سمت مرز برمیگردند اما در مسیر برگشتشون توسط پلیس پاکستان دستگیر شده بودند... .. که بعد وقتی اینها را آورند در کویته، یک جایی که عکسهاشون را از طریق پلیس ما دیدیم من یکی را میشناختم اتفاقاً از مزدوران شناخته شده وزارت اطلاعات در خاش بود بهنام صفر نیازی“...
عظیم تا سال ۶۶ در پاکستان مسئولیتهای مختلفی را که به عهده داشت، با عشق و مسئولیتپذیری چشمگیری انجام میداد و در این سال، پس از تأسیس ارتش آزادیبخش به اشرف اعزام شد و در یکانهای رزمی سازماندهی گردید و با شور و جنگاوری بسیار در عملیاتی مختلف شرکت کرد.
مجاهد قهرمان عظیم نارویی، علاوه بر شرکت در عملیات، عمدتاً در کار حفاظت از قرارگاههای ارتش آزادی و از جمله قرارگاه اشرف فعالیت داشت و این مسئولیتها را به نحو احسن را به نتیجه میرساند.
عظیم همواره مجاهدی جسور و جنگاور بود، اما آنچه که او را تبدیل به یک انقلابی برجسته و آمادهٴ فدای همه چیز خود کرد، انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین بود که بهخصوص با زدودن بقایای دیدگاهها و تفکرات ارتجاعی، توان و استعداد او را هر چه بارزتر ساخت.
او خود در همین رابطه طی یادداشتی در سال 89 نوشت:
”... . با اعتقاد و تعهد به انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین که زنگارهای ارتجاعی ایدئولوژی جنسیت را از ذهن و ضمیر ما زدود متعهد به جنگ صد برابر برای سرنگونی دشمن ضدبشری میشوم“..
مجاهد قهرمان عظیم نارویی، علاوه بر شرکت در عملیات، عمدتاً در کار حفاظت از قرارگاههای ارتش آزادی و از جمله قرارگاه اشرف فعالیت داشت و این مسئولیتها را به نحو احسن را به نتیجه میرساند.
عظیم همواره مجاهدی جسور و جنگاور بود، اما آنچه که او را تبدیل به یک انقلابی برجسته و آمادهٴ فدای همه چیز خود کرد، انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین بود که بهخصوص با زدودن بقایای دیدگاهها و تفکرات ارتجاعی، توان و استعداد او را هر چه بارزتر ساخت.
او خود در همین رابطه طی یادداشتی در سال 89 نوشت:
”... . با اعتقاد و تعهد به انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین که زنگارهای ارتجاعی ایدئولوژی جنسیت را از ذهن و ضمیر ما زدود متعهد به جنگ صد برابر برای سرنگونی دشمن ضدبشری میشوم“..
عظیم که اینک مجاهدی برآمده از انقلاب مریم بود، نه تنها در مسیر مبارزه، از همه سختیها رنجها و فشارها، با روحیهای بالا استقبال میکرد بلکه آنها را نعمت میدانست و خدا را از این بابت شکرگزار بود.
عظيم نارويی:”بار خدایا ترا بهخاطر راه یافتگی که به من ارزانی داشتی شکر گزارم و متعهد میشوم که برای پیروزی این راه و آرمان هر چه در توان دارم مایه بگذارم و قیمت آن را بدهم عبدالحلیم نارویی ”
عظیم صداقت خود را در مورد آرمانی که انتخاب کرده بود طی 31سال مبارزه حرفهای به اثبات رساند و قیمت آن را آن چنان که زیبندهٴ یک مجاهد خلق است، با خون خود پرداخت:
«من مجاهد خلقم، مجاهد میمانم و مجاهد میمیرم و برعهد و پیمان با خدا و خلق و شهیدان و بر سوگندهای خود پایدار و استوارم».
عظیم صداقت خود را در مورد آرمانی که انتخاب کرده بود طی 31سال مبارزه حرفهای به اثبات رساند و قیمت آن را آن چنان که زیبندهٴ یک مجاهد خلق است، با خون خود پرداخت:
«من مجاهد خلقم، مجاهد میمانم و مجاهد میمیرم و برعهد و پیمان با خدا و خلق و شهیدان و بر سوگندهای خود پایدار و استوارم».
بیتردید خون مجاهد قهرمان مجاهد خلق عظیم نارویی و خونهای بسیار عزیزی که روز ۱۰شهریور از پیکر ۵۲ سردار مجاهد بر خاک اشرف جاری شد، خونی نیست که بر زمین بماند، از این خونها که در رگهای جامعه و جوانان به جان آمده جاری شده، سیلابهای بنیانکن برخواهد خاست و رژیم پلید آخوندی را در هم خواهد کوبید.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید