زندگینامه شهید
تاریخ تولد: ۱۳۴۳ ـ بجنورد
شیدای انقلاب و رهائی
فرمانده ناصر سرابی، آزموده صحنههای پیکار بود. شجاع و بیترس و بیم. از نسل قیامآفرینان انقلاب ضدسلطنتی. دانش آموزی پرشور که با شروع قیام ضدسلطنتی، درس و مدرسه را کنار گذاشت تا در دانشگاه انقلاب درس فدا و صداقت را فرا بگیرد و خود معلم آن شود.
ناصر این صحنه خود چنین بازگو کرده است:
«یه روزی شنیدم جنبش ملی مجاهدین تأسیس شده گفتم برم ببینم مجاهدین کیاند و چی هستند، رفتم و اونجا و با اولین نفری که برخورد کردم مجاهد شهید فریدون نجاتی بود، که یه مقدار برام صحبت کرد و اینا، گفتم میخوام مجاهدین را بشناسم یه مقدار برام صحبت کرد و گفت که فردا هم بیا، که فرداش هم رفتم اونجا، دیگه فرداش رفتم و الانم خدمت شمام»
ناصر، از دانشآموزان فعال هوادار مجاهدین در بجنورد بود. او بعد از سی خرداد ۶۰ و از آنجا که در بجنورد برای پاسدارها و عوامل رژیم شناخته شده بود، ناچار شد به شهر دیگری برود او بارها توسط نیروهای سرکوبگر کمیتههای ضدانقلاب رژیم دستگیر شد اما با جسارت انقلابی و گاهی با وجود آن که بهشدت زخمی بود، هر بار موفق شد از دست مزدوران و از زندان بگریزد.
ناصر دلیر که ارتباطش با سازمان در سال 60 قطع شده بود، توانست با هوشیاری و خلاقیت، از کشور خارج شده و خود را به قرارگاههای ارتش آزادیبخش برساند. و این آغاز مرحله نوینی در حیات انقلابی او بود، ناصر به یمن جوهرهٴ انقلابی و با آمادگی برای فدا و با عبور از انقلاب ایدئولوژیک، شایستهٴ نام مجاهد اشرفی شود.
ناصر میگفت: «در مجاهدین مسئولیت به اسمش نیست، بلکه بهرسمشه. در واقع هر مسئولی هر چه مسئولتر خیلی از قوانین، اصول و پرنسیپها رو خیلی بیش از بقیه رعایت میکنه»
مجاهد قهرمان ناصر سرابی بهعنوان یکی از فرماندهان پشتیبانی ارتش آزادیبخش ملی، با مایهگذاری چشمگیر، در رستههای مختلف صلاحیت خود را بارز کرد. او به راستی شاخصی بود از مایهگذاری و قیمت دادن برای همرزمانش. توجه ناصر به شادابی محیط زندگی همرزمانش از عشق بیکرانش به مجاهدین و رهبری مقاومت سرچشمه میگرفت.
پشت عواطف فروزانی که بهسادگی به زبان میآورد، آگاهی عمیقی از شرایط سیاسی و از ماهیت رژیم نهفته و آمادگی برای رویارو شدن با آن نهفته بود. او در یکی از نامههایش به رهبر مقاومت از جمله نوشته است.
شک ندارم که روزهای سختتری در انتظارمان هست چون این حرامیان تاریخ به این سادگیها دست از رذالت و جنایت برنمیدارند.
فرمانده ناصر با اشراف به همین درنده خویی دشمن ضدبشر، در اوج خلوص ایدئولوژیک و آگاهی از شرایط مبارزات مردم ایران، در ۲۸آبان سال ۱۳۹۱ آمادگی تمامعیار خود را برای فدای خود نوشت:
«... با استعانت از شهیدان کربلا و سرور شهیدان امام حسین (ع) و سوگند وفا حضرت عباس (ع)، پاسخ من هیهات مناالذله، هیهات مناالذله، هیهات مناالذله میباشد».
بله فرمانده ناصر قهرمان با چنین انتخاب جانانهای بود که در حماسه درس درخشان پایداری در اشرف همراه سایر خواهران و برادران شهیدش درخشانترین تابلو فدا و صداقت را در راه رهایی مردم و میهن دربند، خلق کردند.
شهید قهرمان ناصر سرابی، کمی قبل از شهادتش در راز و نیازی عاشقانه، و در اوج شور و بلوغ عقیدتی و سیاسی استراتژیک اینگونه گوهر وجود خود را بارز کرد:
در شب شهادت مولای متقیان علی (ع) و سالگرد فروغ جاویدان و فروغ ایران، بار دیگر با مولا علی و با برادر مسعود و خواهر مریم، با شهدا و با خلق قهرمان تجدیدعهد و پیمان میکنم، و در دوران تغییر و بند «س» برای محقق کردن فتح مبین و جنگ صد برابر با رژیم ضدبشری آخوندی و حامیانش سوگند یاد میکنم.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید