زندگینامه شهید
از اعضای شورای ملی مقاومت ایران (کمیسیون آموزش و پرورش و کمیسیون ورزش)
تحصیلات: کارشناس کارتوگرافی از دانشگاه تهران
صخرهٴ پرصلابت عشق و ایمان
شهید قهرمان علی فیضی بهگفته همرزمانش، صخره پر صلابت عشق و ایمان بود. از لحظهای که در سنین جوانی گمشدهاش را در راه و آرمان سازمان مجاهدین خلق ایران پیدا کرد، هر روز مصممتر و شیداتر، شکرگزار وصل بود.
او خود در مورد لحظهٴ آغاز حیات انقلابیش گفته است:
«خودم همیشه اون لحظه برام یه لحظه فراموش نشدنیه، با احساسی که اون دوران برای انتخاب مسیری که امروز توش هستم داشتم هیچوقت حتی لحظاتش را فراموش نمیکنم. الآن سالیان زیادی میگذره از اون روز».
شهید قهرمان علی فیضی که همرزمانش به او «رشید» می گفتند، از سال ۱۳۵۵ از طریق مجاهد شهید محمود ملک مرزبان در ارتباط با مجاهدین قرار گرفت و از سال ۱۳۵۶ بهطور تمام وقت در جنبش دانشجویی وابسته به مجاهدین، یکی از سازمان دهندگان تظاهراتها و حرکتهای اعتراضی علیه دیکتاتور سلطنتی بود. با شروع قیام مردم ایران و علنی شدن مجاهدین، «رشید» یکی از فرماندهانی شد که در قسمتهای مختلف دانشجویی، دانش آموزی و محلات در خطیرترین شرایط راه باز میکرد. «رشید» قهرمان به درستی میدانست در چه مسیری گام گذاشته است:
او در جایی در مورد آشنایی با مجاهدین گفته است:
«میدونستیم که خب آدمهای صادقی هستند در مسیر و انتخابی که کردن تا آخرش ایستادن و پایداری کردن و تا آخرین قطره خونشون پای آرمانشون ایستادن مقاومت کردن، پایداری و ایستادگی و اینها همه رو میتونستیم بفهمیم ولی صداقت رو تا وقتی که شما با اولین مجاهد مواجه میشید، و آشنا میشید، یا در معرض زندگی مجاهدین قرار میگیرید، اونجاست که شروع میشه، این قسمت از ارزشها هم برا آدم مفهوم شدن و آدم احساس میکنه که به جایی پا گذاشته که هر روز علائقش و عواطفش و ایمانش نسبت به این آرمان بیشتر میشه».
رشید قهرمان بعد از سی خرداد ۱۳۶۰ و آغاز جنگ علنی خمینی علیه مجاهدین، مسئولیتهای خطیری به عهده گرفت و توانست جان بسیاری از همرزمانش را از یورش پاسداران ارتجاع، حفظ کند. او در سال ۶۱ از کشور خارج شد، و با مسئولیت پذیری بیشتر، به یکی از فرماندهان لایق ارتش آزادیبخش ملی ایران تبدیل شد.
از جمله مسئولیتهای «رشید»، آموزش فرزندان مجاهدین بود و تمام آنها از جمله یاسر حاجیان و رحمان منانی از شاگردان او بودند که در روز 10شهریور 1392، همدوش معلمشان درس درخشان پایداری را در صفحات تاریخ مبارزات مردم ایران نگاشتند.
شهید قهرمان علی فیضی، همچنین مدتی مسئولیت آموزش نیروهای جوان به جان آمدهای را داشت که از جهنم خمینی گریخته و به ارتش آزادیبخش پیوسته بودند،
رشید قهرمان در مورد این نیروهای جوان میگوید:
«والله کلمه خستگی برای فرماندهانی که با اینها کار میکنند شاید کلمه نامانوسی باشه، لذت بردن از کار با این بچهها چیزی هست که ما را به امید اینکه صبح روز بعد رو زودتر شروع کنیم و شب هر چه دیرتر تموم بشه تا بتونیم با این بچهها کار و مسئولیتی را که داریم پیش ببریم، این شوقی را و شوری را در بین همهٴ مسئولان اینجا ایجاد کرده که فکر میکنم نیازی به توضیح بیشتر من نیست.
شهید قهرمان علی فیضی به یمن مبارزه مستمر ایدئولوژیک، پیوسته شناخت خود را از ایدئولوژی ضداستثماری مجاهدین و کینهٴ انقلابی خود را از خمینی و ایدئولوژی ننگین و ضدبشری آن عمق میبخشید. او کمتر از دو ماه قبل از شهادتش نوشت:
«امسال با شناخت عمیقتر از دو دستگاه ایدئولوژیکی توحید، فهم جدیدتر و عمیقتری نسبت به تفاوتهای اسلام انقلابی و مرزهای خونین آن با اسلام ارتجاعی پیدا کردم. که این شناخت انگیزههای نوین و عمیقتری را در من برای مبارزه با این رژیم سفاک و ضدبشری بهوجود آورده است».
همین اشراف عمیق ایدئولوژیک، از فرمانده علی فیضی، قهرمانی چنان با صلابت و استوار ساخته بود که حاصل آن را همگان در رزم یک ساله اخیر او در اشرف و بهخصوص اوج خیرهکننده آن را در حماسه ۱۰شهریور دیدند.
او چند روز قبل از اینکه به برادر شهیدش امیر فیضی از حماسهسازان عملیات فروغ جاویدان بپیوندد در گفتگویی با سیمای آزادی گفت:
«و من هیچوقت نباید اجازه بدم چنین فرصتی به دست دشمن بیفته، چرا؟ چون که بود و نبود خودمه، چون که بود و نبود آرمانمه، چون که بود و نبود مردممه، چون که تمام این جنایتها تمام این مردم تمام این دختران فراری تمام اعتیاد تمام بیکاری، تمام اینها در گرو پیشرفت این مسیره که اینا حل و فصل بشه، بنابراین قبل از اینکه برای من یک بحث سیاسی باشه، برا من یک نیازه، قبل از هرچیزی. و بهخاطرش باید قیمت بدم.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید