زندگینامه شهید
متولد: مهر ۱۳۴۱بندر لنگه
ملوان لنچ
«امروز که در سرزمین ما ایران درندهترین حاکمان عالم حکمرانی میکنند و بیمحابا بهترین فرزندان این مرز و بوم را به خاک و خون میکشند باید که دست از جان شست و جان برکف به میدان مبارزه شتافت و امروز سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران تحت رهبری مسعود و مریم این راه را نشان داده است پس وای بر آنان که میبینند و میدانند ولی در مسیر مقاومت سنگاندازی میکنند و»...
ملوان لنچ
«امروز که در سرزمین ما ایران درندهترین حاکمان عالم حکمرانی میکنند و بیمحابا بهترین فرزندان این مرز و بوم را به خاک و خون میکشند باید که دست از جان شست و جان برکف به میدان مبارزه شتافت و امروز سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران تحت رهبری مسعود و مریم این راه را نشان داده است پس وای بر آنان که میبینند و میدانند ولی در مسیر مقاومت سنگاندازی میکنند و»...
این کلمات قاطع، بخشی از وصیتنامه یک مجاهد خلق از فرزندان هموطنان عربمان در هرمزگان است. قهرمان مجاهد خلق جاسم قصیر در سال ۱۳۶۳ هنگامی که در دبی بهسر میبرد، با سازمان مجاهدین آشنا شد. فعالیتهایش را با فروش نشریات سازمان و کمک مالی آغاز کرد و سرانجام در زمستان سال ۱۳۶۵ و در راستای آزادی مردم ایران از ستم ولایتفقیه، به ارتش آزادیبخش ملی ایران پیوست.
جاسم در نوشته دیگری که از خودش به جای گذاشته، میگوید:
«در بهار سال 63 با مجاهد شهید محمد کارگر آشنا شده و از طریق وی با مواضع سازمان و جنایات رژیم و همینطور وضعیت مردم آگاهی پیدا کردم، همان موقع به خواندن نشریات سازمان پرداختم. در اواخر 64 بهصورت نیمه علنی به فروش نشریه پرداختم و در تابستان 65 برای اولین بار وارد پایگاه سازمان در دبی شدم و با تشکیلات مجاهدین آشنا شدم و در بهمن ماه سال 65 به منطقه اعزام و به ارتش آزادی پیوستم».
«در بهار سال 63 با مجاهد شهید محمد کارگر آشنا شده و از طریق وی با مواضع سازمان و جنایات رژیم و همینطور وضعیت مردم آگاهی پیدا کردم، همان موقع به خواندن نشریات سازمان پرداختم. در اواخر 64 بهصورت نیمه علنی به فروش نشریه پرداختم و در تابستان 65 برای اولین بار وارد پایگاه سازمان در دبی شدم و با تشکیلات مجاهدین آشنا شدم و در بهمن ماه سال 65 به منطقه اعزام و به ارتش آزادی پیوستم».
جاسم در جای دیگری گفته: «با سربلندی و افتخار اعلام میکنم که من مجاهد خلقم و همچنان که در نقشه مسیر و مقاطع سرفصلی قبلی نیز نوشتهام تا پای جان بر سر پیمان و سوگند خود با خدا و راهبران عقیدتیام مسعود و مریم و خلق محبوبم هستم.
چه افتخاری بالاتر از اینکه در این ایام تجدیدعهد کنم و برای جنگ سرنگونی توشهی جدیدی کسب کنم. از اول هم برای فرار از مرگ به تربت پاک امام حسین یعنی عراق نیامدم. آرمانی دارم برگرفته از فریاد هل من ناصر امام حسین در روز عاشورا، و پس از آن برادر مسعود در عید فطر ۱۳۶۵ در قتلگاه امام حسین علیهالسلام. که همان سرنگونی رژیم ضدبشری حاکم بر ایران است».
مجاهد قهرمان جاسم قصیر علاوه بر رزم آوری، یکی از برجستهترین مترجمان و مربیان زبان عربی در ارتش آزادیبخش بود. او همواره در کلیه مسئولیتها، با شور و اشتیاق تمام وارد میشد.
فروتنی و افتادگی از صفات ویژهٴ وی بود. بهگفته یارانش، چهرهٴ صبور و کردار مهربانانه و صفای باطن او بر همهٴ همرزمانش تاثیر میگذاشت. عزم و استواری و درک عمیق راه رهایی مردم ایران و خلقهای منطقه از ستم دیکتاتوری، در تمامی نوشتهها و تکتک کلمات این فرزند دلاور هموطنان عرب ما بهخوبی بارز است:
«منطقه ما هماکنون در شرایط سرنوشت سازی قرار دارد و میرود که ریش و ریشه جنایتکاران را برکند و خلقهای تحت ستم ما را به ساحلی امن و آرام و دور از کشت و کشتار برساند. در این روز بزرگ و با فهم و عبور از آیه قرآن ”موتوا ثم احیاهم کم“ دل در گروی آزادی ایران و به تبع آن منطقه از یوغ شریران و خامنهای جنایتکار میگذارم».
«منطقه ما هماکنون در شرایط سرنوشت سازی قرار دارد و میرود که ریش و ریشه جنایتکاران را برکند و خلقهای تحت ستم ما را به ساحلی امن و آرام و دور از کشت و کشتار برساند. در این روز بزرگ و با فهم و عبور از آیه قرآن ”موتوا ثم احیاهم کم“ دل در گروی آزادی ایران و به تبع آن منطقه از یوغ شریران و خامنهای جنایتکار میگذارم».
سلام بر مجاهد خلق، جاسم قصیر، روزی که به ارتش آزادی پیوست و روزی که جان در راه آزادی گذاشت.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید