زندگینامه شهید
زندانی سیاسی در زندانهای شاه
از برجستهترین فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی ایران
عضو شورای ملی مقاومت ایران
شهادت: ۷آبان ۱۳۹۴ در حملهی موشکی به لیبرتی
از برجستهترین فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی ایران
عضو شورای ملی مقاومت ایران
شهادت: ۷آبان ۱۳۹۴ در حملهی موشکی به لیبرتی
حسین باز دوباره نثار کرد و گذشت
به عزم رزم شرف افتخار کرد و گذشت
ز خون عاشقی از خیل راهپویانش
چراغ صاعقه را پر شرار کرد و گذشت
به عزم رزم شرف افتخار کرد و گذشت
ز خون عاشقی از خیل راهپویانش
چراغ صاعقه را پر شرار کرد و گذشت
قهرمان دلاور مجاهد خلق، حسین ابریشمچی، مجاهد پرتوان آزادی، با سابقهی بیش از ۳سال اسارت در زندان استبداد سلطنتی، فرمانده جنگاور صحنههای مقاومت شهری در برابر ارگانهای سرکوب رژیم خمینی، فرمانده یک تیپ در نبرد بزرگ فروغ جاویدان، و سرداری در صفوف انقلاب آرمانی و جهاد اکبر، مدافع، مروج و الگوی انقلاب رهاییبخش مریم، و فرمانده صحنههای پایداری در اشرف و لیبرتی، پس از بیش از چهار دهه نبرد و مقاومت برای آزادی در برابر دیکتاتوری سلطنتی و استبداد ولایتفقیه، در موشکباران جنایتکارانهٴ مزدوران ولایتفقیه، به لیبرتی، بر عهد استوارش برای نبرد بیامان در راه آزادی تا آخرین نفس وفا کرد و جاودانه شد.
مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت درباره این شهید والامقام گفت:
«سلام به فرمانده کاظم سردار دلیر نبردهای ارتش آزادیبخش برادرم حسین ابریشمچی که با بیش از چهل سال سابقه مبارزاتی علیه دو نظام دیکتاتوری مسئولی همهجانبه بود. و همه جا جلودار صحنههای سخت نبرد بود. همواره پرتلاش، همواره تازه، نو و سرشار و پر از ایمان به راه و آرمان آزادی و نهایتاً سر در راه آزادی نهاد و سرور آزادی شد. درود بر او»
«سلام به فرمانده کاظم سردار دلیر نبردهای ارتش آزادیبخش برادرم حسین ابریشمچی که با بیش از چهل سال سابقه مبارزاتی علیه دو نظام دیکتاتوری مسئولی همهجانبه بود. و همه جا جلودار صحنههای سخت نبرد بود. همواره پرتلاش، همواره تازه، نو و سرشار و پر از ایمان به راه و آرمان آزادی و نهایتاً سر در راه آزادی نهاد و سرور آزادی شد. درود بر او»
مجاهد قهرمان حسین ابریشمچی، همزمان با ضربه اول شهریور سال ۱۳۵۰ به مجاهدین، با سازمان و مبارزه مسلحانه انقلابی علیه استبداد سلطنتی آشنا شد و به هواداری از مجاهدین پرداخت. او در آن ایام دانشآموز کلاس چهارم دبیرستان بود و ۱۶سال بیشتر نداشت. در سال ۱۳۵۴ در حالی دانشجوی دانشکدهٴ فنی دانشگاه تهران بود، بهدلیل فعالیتهایش در ارتباط با مجاهدین دستگیر شد و در سال۱۳۵۷ با اوجگیری انقلاب ضدسلطنتی، از زندان آزاد شد.
حسین قهرمان در دوران مبارزه سیاسی با حاکمیت خمینی، یکی از مسئولان بخش اجتماعی و یکی از آموزشدهندگان نسل میلیشیای مجاهد خلق بود.
خود او دربارهٴ مبارزات سیاسی آن دوران گفته است: «ما در رفراندوم قانون اساسی، به حاکمیت ولایتفقیه رأی منفی دادیم. چون نمیخواستیم به آرمان انقلابمان خیانت کنیم. یعنی آرمان آزادی مردم ایران. ما برای حاکمیت مردم ایران انقلاب کرده بودیم، ولی خمینی میخواست با زور و با شانتاژ و با دجالگری فاشیزم دینی و حاکمیت ولایتفقیه را به مردم تحمیل کند و آن را به کرسی بنشاند. و به این ترتیب بود که دو نیرو یعنی مجاهدین و رژیم خمینی در برابر هم قرار گرفتند».
حسین قهرمان در تحقق تظاهرات بزرگ ۳۰خرداد، در شرایطی که اختناق حاکم، برپایی آن را بسیار دشوار ساخته بود، نقش درخشانی داشت.
در مورد این تظاهرات نیز خود وی چنین گفته است: «در این شرایط دیگر برای هیچکس از مجاهدین تردیدی نبود که باید این تظاهرات عظیم چند صدهزارنفره را انجام میدادیم. برای اینکه تعیینتکلیف بشود با خمینی، برای اینکه اتمامحجت بشود. با خمینی دجال، ولی یک مشکل جدی در پیش پای این تظاهرات بود. آن هم این بود که در شرایط بگیر و ببند رژیم. در شرایطی که اوباشان و پاسدارهای رژیم، هر تجمع حتی ۴، ۵نفره را در خیابان، در کوچه، در مغازهها، حتی در خانهها اگر میتوانستند، میآمدند میریختند، سرکوب میکردند، دستگیر میکردند. چماق کشی میکردند، در چنین شرایطی برگزاری یک چنین تظاهرات عظیم چند صدهزار نفره در تهران، آن هم در روز روشن و آن هم بدون اعلام قبلی، چون اعلام قبلی نمیشد کرد. با چه تاکتیکهایی؟ چه طرحی باید این تظاهرات انجام میشد».
از ۳۰خرداد تا تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران، حسین ابریشمچی در فرازهای مختلف و پیچیده مسیر مبارزه برای سرنگونی نظام پلید ولایتفقیه همواره نقشی راهگشا و مؤثر داشت.
او در این مورد نیز در یکی از برنامههای سیمای آزادی گفت: «خواست سرنگونی رژیم خمینی را خمینی خودش به ما تحمیل کرد. چرا که ما مجاهدین همهٴ راهحلهای مسالمت آمیز، همه راه کارهایی را که از طریق مسالمت میخواست رژیم را در درون خودش اصلاح کند را رفتند. و تلاشی نبود که به آن دست نزنند، ولی جواب خمینی به علت ماهیت ارتجاعیش و بهخاطر اینکه در مجاهدین آنتیتز خودش را و شکستن طلسم خودش را میدید جوابش سرکوب بیشتر، کشتار، و محدودکردن آزادیها بود و لاغیر. و در نهایت خمینی ما را در مقابل دو راه دو گزینه مخیر کرد. گزینهٴ اول در مقابلش تسلیم بشویم جا بزنیم عقب بنشینیم مثل خیلیهای دیگر که این کار را کردند و در واقع به آرمانمان خیانت کنیم. گزینه دوم اینکه ما را تصمیم داشت بالکل نابود کند و منهدم کند. ولی ما بهخاطر اصولمان، به هیچیک از این گزینهها نمیتونستیم تن بدیم. ما برای ماندگاری و برای ادامه مبارزه راهحل دیگری را رفتیم».
مجاهد قهرمان حسین ابریشمچی در شمار سازماندهندگان اولینگردانهای ارتش آزادیبخش ملی ایران بود. او در تمامی نبردهای ارتش آزادیبخش از برجستهترین مسئولان و فرماندهان بود. از جمله در عملیات کبیر فروغ جاویدان، فرماندهٴ یک تیپ رزمی بود.
حسین ابریشمچی: «ما کرند و اسلامآباد را فتح کردیم و سپس پیشرویمان رو از این مسیر به سوی کرمانشاه ادامه دادیم. روز سوم مرداد روز حرکت و پیشروی ارتش آزادیبخش بود. تاکتیک محوری این عملیات مبتنی بود بر سرعت بالا و ضربت».
برادر مجاهد مهدی ابریشمچی در جلسهی بزرگداشت شهیدان قهرمان حمله موشکی به «لیبرتی» در مورد جایگاه مبارزاتی مجاهد شهید حسین ابریشمچی گفت:
«حسین 40سال با دو دیکتاتور جنگید، او شاگرد بسیار مبرّزی در مدرسه مجاهدین بود که شعار اولش فداست، و به همین دلیل در یک کلمه تعریف میشود در این زمینه، حسین پیوسته در میدان نبرد در زمان شاه و در زمان شیخ در صف اول ایستاده بود، و آماده فدا کردن جانش بهخاطر آرمانش بود، در شهر، در عملیات فروغ، در نبردهای بعدی، و تمامی نبردهایی که در اشرف و لیبرتی، بدون سلاح در مقابل تیر و تفنگ رژیم میایستاد و میایستادند و فدا میشدند، حسین در صف اول بود. ولی به نظر من او در مدرسه مجاهدین درس مهمتری آموخته بود. درس صداقت، بدون شک حسین با چنگ زدن به این عروه الوثقی، توانست، زندگی پرافتخار خودش را رقم بزند و از تمامی فراز و نشیبهای این مسیر پر پیچ و پر خطر عبور بکند و به چنین نقطهای از سرافرازی برسد 10آبان 94».
«حسین 40سال با دو دیکتاتور جنگید، او شاگرد بسیار مبرّزی در مدرسه مجاهدین بود که شعار اولش فداست، و به همین دلیل در یک کلمه تعریف میشود در این زمینه، حسین پیوسته در میدان نبرد در زمان شاه و در زمان شیخ در صف اول ایستاده بود، و آماده فدا کردن جانش بهخاطر آرمانش بود، در شهر، در عملیات فروغ، در نبردهای بعدی، و تمامی نبردهایی که در اشرف و لیبرتی، بدون سلاح در مقابل تیر و تفنگ رژیم میایستاد و میایستادند و فدا میشدند، حسین در صف اول بود. ولی به نظر من او در مدرسه مجاهدین درس مهمتری آموخته بود. درس صداقت، بدون شک حسین با چنگ زدن به این عروه الوثقی، توانست، زندگی پرافتخار خودش را رقم بزند و از تمامی فراز و نشیبهای این مسیر پر پیچ و پر خطر عبور بکند و به چنین نقطهای از سرافرازی برسد 10آبان 94».
دکتر صالح رجوی نیز در همین جلسه درباره مجاهد شهید حسین ابریشمچی گفت: «صحبت از مردان و زنانی که مظهر واقعی آزادیخواهی و استقلال و انسان دوستی هستند بسیار مشکل است... . اولین باری که در ۲۵سال قبل حسین را در اشرف دیدم از او علاوه بر ذکاوت و درایت و قاطعیت انقلابی و مبارزاتی از او یک نوع خوشحالی و سعادت ساطع میشد. بهطوریکه من بلافاصله با خودم گفتم واقعاً حسین باید با وجدان خودش در صلح و صفا باشد چرا که راهی را انتخاب کرده با همه مخاطراتی که این راه دارد تا کشته شدن و شهادت راهی را را انتخاب کرده که با هدف زندگیاش تطابق دارد وقتی که آدم به حسین نگاه میکرد این شعر به یادش میآمد که:
چنان زدوده ز دل زنگ غم که پنداری
خدای بخت و سعادت به روش خندیده»
چنان زدوده ز دل زنگ غم که پنداری
خدای بخت و سعادت به روش خندیده»
مجاهد خلق حسین ابریشمچی، در برنامه میزگرد ویژه محرم سیمای آزادی با نام در مسیر حسین (ع). (سال ۱۳۸۵) در مورد قیام امام حسین علیهالسلام در برابر یزید گفت: «این همان لحظهی حساس، لحظهی بود و نبود یک مقاومت، یک جنبش انقلابی، و در واقع مسیری بود که امام حسین میرفتند. یزید چه کار میخواست بکند. یزید امام حسین را بر سر یک دوراهی گذاشته بود. میگفت یا با من بیعت میکنی! یعنی یا تسلیم میشی در مقابل حاکمیت من، و یا مرگ را باید انتخاب کنی. این همان نقطهی حساس است. یعنی به ظاهر یک بنبست، به ظاهر راهی دیگر وجود ندارد… امام حسین لحظه را شکار میکند. پاسخ مناسب و درست و با همان جوهر… راه فدای حداکثر، بنبست شکنی همان راه کار راهحل، در دل تاریخ به جای میماند و یزید و دودمانش را برباد میدهد»
یکی از درخشانترین صحنههای نبرد و سرداری مجاهد خلق حسین ابریشمچی، پیشتازی او در انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین بود. او با درک عمیق انقلاب رهاییبخش مریم، با شور و اشتیاقی چشمگیر در همهٴ صحنههای این نبرد رهایی، در صف اول بود و لحظهیی از دفاع و ترویج و پیشبرد این انقلاب باز نایستاد.
علت این پیشتازی در صف انقلاب ایدئولوژیک این بود که حسین با تکتک سلولهایش ایمان داشت که با این انقلاب بهعنوان یک مجاهد خلق به حیات نوین ایدئولوژیک و مدار بسا بالابلندتری از رهایی دست یافته است، و بهعنوان یک مسئول تشکیلاتی ایمان داشت که سازمان مجاهدین با انقلاب به مدار جدیدی از ماندگاری و شکوفایی ارتقاء پیدا کرده است.
آری حسین قهرمان، البته در سایهٴ فداکاری و صداقت و تلاش بیوقفه در صفوف سازمان مسئول توانمندی بود. ولی، انقلاب ایدؤلوژیک آن هم با این سطح از درک و فهم وی از محضر انقلاب، حسین را به مسئولی همهجانبه بهخصوص با توانمندیهای بالای ایدئولوژیک-تشکیلاتی تبدیل کرده بود. مسئولی که نه تنها قادر بود کادرهای تحت مسئولیتش را در زمینه وظایف و مسئولیتهایشان کمک و یاری و راهنمایی کند بلکه مهمتر از آن، میتوانست آنها را در جریان کار و نبرد در صفوف سازمان برای ارتقاء ایدئولوژیک و کسب ارزشهای انقلاب یعنی ارزشهای والای انسانی و مجاهدی یاری نماید و برای این هدف و مسئولیت پیوسته آماده بود، و به گفته همرزمانش و تمامی خواهران و برادرانی که با وی از نزدیک کار میکردند برای بهعهدهگرفتن این مسئولیت سر از پا نمیشناخت.
مجاهد قهرمان حسین ابریشمچی در اردیبهشت ۱۳۶۸ با درک عمیق پیام انقلاب مریم رهایی در وصیتنامه خود نوشت:
«این دفتر بهمثابه وصیتنامه من است. در این دفتر سعی کردم به حقایق ایدئولوژیکی که در رکاب مسعود و مریم رسیدم، البته به میزان ظرفیت خودم ـ شهادت بدهم... ... . بار خدایا، در چنین فضای روحانی سحرگاه شانزدهم ماه مبارک (رمضان) صدها و هزاران بار ترا شکرگزاری میکنم که رهبر و مرادی مانند مسعود و مریم به ما عطا کردی. رهبری عقیدتی که ضامن پیروزی مجاهدین و نسل مقاوم ایران است. بارخدایا ما به یمن وجود این رهبری، اسلام انقلابی محمدی را شناختیم. بارخدایا ما به یمن وجود این رهبری از قید و بندهای اسارت بار طبقاتی رها شدیم. و به خود عارف شده و سپس در حد توان و ظرفیت خود به «تو» رسیدیم. بارخدایا چه غمانگیز است زنگارهای قرون و اعصار که توسط خمینی و اسلاف مرتجع و کثیف تاریخیاش بر «اسلام عزیز محمد» سایه افکنده است».
«این دفتر بهمثابه وصیتنامه من است. در این دفتر سعی کردم به حقایق ایدئولوژیکی که در رکاب مسعود و مریم رسیدم، البته به میزان ظرفیت خودم ـ شهادت بدهم... ... . بار خدایا، در چنین فضای روحانی سحرگاه شانزدهم ماه مبارک (رمضان) صدها و هزاران بار ترا شکرگزاری میکنم که رهبر و مرادی مانند مسعود و مریم به ما عطا کردی. رهبری عقیدتی که ضامن پیروزی مجاهدین و نسل مقاوم ایران است. بارخدایا ما به یمن وجود این رهبری، اسلام انقلابی محمدی را شناختیم. بارخدایا ما به یمن وجود این رهبری از قید و بندهای اسارت بار طبقاتی رها شدیم. و به خود عارف شده و سپس در حد توان و ظرفیت خود به «تو» رسیدیم. بارخدایا چه غمانگیز است زنگارهای قرون و اعصار که توسط خمینی و اسلاف مرتجع و کثیف تاریخیاش بر «اسلام عزیز محمد» سایه افکنده است».
حسین ابریشمچی در یکی از برنامههای ویژه تاریخ اسلام در سیمای آزادی از جمله در مورد درس بزرگ حرکت پیامبر اسلام (ص) گفت: «درس بزرگ و منطقی که بر سراسر حرکت پیامبر بر آن حاکم است، عبارتست از حداکثر فدا، حداکثر فدا و حداکثر قربانی برای آرمان و مسیری که در آن بود. از روزی که مبعوث شد و سه سال در سختترین شرایط دعوت مخفی کردند، تا سالیانی که در مکه زیر فشار شدید حاکمان پلید قریش این دعوت رو بهطور علنی دنبال میکردند. و تا زمانی که محاصره شدند.»...
حسین ابریشمچی در اول آذر سال ۱۳۹۱ در لیبرتی در تجدیدعهد خود نوشت:
«با افتخار و شرف بیانتها در این لحظه میگویم مجاهد هستم مجاهد میمانم و مجاهد میمیرم. تنها سرمایه و دستمایهٴ من در دنیا و آخرت این است که طی این سالیان در رکاب برادر مسعود و خواهر مریم بوده و خواهم بود. و به هر چه زندگی و عافیت جویی در این مرحلهی حساس تاریخی تف میکنم. هیهات مناالذله. هیچ عنصری در این دنیا بجز شرف در رکاب برادر مسعود بودن و خادم انقلاب خواهر مریم بودن برای من ارزش و رنگی ندارد. بیتردید تشکیلات مجاهدین که امروز سرسختتر و مستحکمتر و پاکیزهتر از هر زمان دیگر است، در این مقطع حساس تاریخی پلی به سوی تهران و آرمان آزادی مردم ایران خواهد ساخت. مرگ بر اصل ولایتفقیه. زنده باد ارتش آزادی. درود بر رجوی. حاضر حاضر حاضر».
«با افتخار و شرف بیانتها در این لحظه میگویم مجاهد هستم مجاهد میمانم و مجاهد میمیرم. تنها سرمایه و دستمایهٴ من در دنیا و آخرت این است که طی این سالیان در رکاب برادر مسعود و خواهر مریم بوده و خواهم بود. و به هر چه زندگی و عافیت جویی در این مرحلهی حساس تاریخی تف میکنم. هیهات مناالذله. هیچ عنصری در این دنیا بجز شرف در رکاب برادر مسعود بودن و خادم انقلاب خواهر مریم بودن برای من ارزش و رنگی ندارد. بیتردید تشکیلات مجاهدین که امروز سرسختتر و مستحکمتر و پاکیزهتر از هر زمان دیگر است، در این مقطع حساس تاریخی پلی به سوی تهران و آرمان آزادی مردم ایران خواهد ساخت. مرگ بر اصل ولایتفقیه. زنده باد ارتش آزادی. درود بر رجوی. حاضر حاضر حاضر».
حسین باز دوباره نثار کرد و گذشت
به عزم رزم شرف افتخار کرد و گذشت
دوباره عزم علیوار رهنوردانش
سخن ز خاطرهی ذوالفقار کرد و گذشت
به عزم رزم شرف افتخار کرد و گذشت
دوباره عزم علیوار رهنوردانش
سخن ز خاطرهی ذوالفقار کرد و گذشت
از سخنان مریم رجوی در جلسه گرامیداشت شهیدان لیبرتی. (۱۰آبان۹۴) در مورد شهید حسین ابریشمچی:
«از کهکشان فرمانده کاظم در هفت آبان، تا کهکشان زهره و همچنین شهیدان 6و 7مرداد و 19فروردین تا شهیدان فروغ جاویدان و 120هزار شهید قهرمان، بله همه آنها سمبل ارادهٴ خلق ایران و مجاهدین خلق ایران و این مقاومت و مردم ایرانند که میگویند رژیم ولایتفقیه باید سرنگون شود».
«از کهکشان فرمانده کاظم در هفت آبان، تا کهکشان زهره و همچنین شهیدان 6و 7مرداد و 19فروردین تا شهیدان فروغ جاویدان و 120هزار شهید قهرمان، بله همه آنها سمبل ارادهٴ خلق ایران و مجاهدین خلق ایران و این مقاومت و مردم ایرانند که میگویند رژیم ولایتفقیه باید سرنگون شود».
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید